آموزش پیرایش مردانه اورجینال

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ سيد محسن موتورچي 

بسم الله الرحمن الرحيم
با سلام خدمت استاد گرامي
1-در آغاز هر بحثي اگر اصطلاحات مورد استفاده تعريف نشود بحث بي فايده و نامفهوم خواهد بود،اول علم را بايد تعريف کرد علم چيست؟عده اي گفته اند هر چه را بتوان آزمايش کرد علم است و غير آن خرافه،باکسي که چنين تعريفي دارد چگونه مي توانيد بحث کنيد.
2-تمام دست آوردهاي تمدن جديد مبتني بر نفي ما بعد الطبيعه است و با داشتن چنين پيش فرضي مشخص است که چه نتايجي به دست مي آيد،جالب است که آنها معتقدين به اديان را متهم ميکنند که با پيش فرض هاي دين دارانه به سراغ بررسي پديده ها مي روند و خود انها اتفاقا با پيش فرض نفي هر چه وراي حس است به سراغ بررسي هاي به اصطلاح علمي مي روند.
4-فرموديد در روش علمي خدا و معنويت هم به طريق علمي بررسي مي شود اين جمله از دو قسمت تشکيل ميشود که عين يکديگرند ((در روش علمي به طريق علمي))به چه معناست؟
5-دين در مقام اداره ي دنياي انسان و از رهگذر آن، رساندن وي به فلاح در آخرت است لذا هر چه به امور دنيا مربوط است،دين در رابطه با آن حکمي دارد چه جامعه شناسي باشد چه روان شناسي و يا غير آن اما نکته اينجاست که دين حکم صريح دارد يا نه؟بايد گفت در مواردي بله و در مواردي خير و اجتهاد در دين که مشخصه ي تشيع است به اين معناست: آنجا که حکم صريح وجود ندارد نظر دين را استخراج کند.
به عنوان مثال شما از اقتصاد نام برديد آيا دين در رابطه با اقتصاد نظر دارد؟بايد گفت دين چهار چوب نظام اقتصادي را بيان کرده نه احکام جزئي آن را مثلا حکم کرده در اقتصاد ربا نخوريد روابط اقتصادي را به شکلي سامان دهيد که کفار بر شما مسلط نشوند به فقرا رسيدگي کنيد به آنها ظلم نکنيد عدالت را رعايت کنيد و... حال بايد مسلمانان نظامي را شکل دهند که با اين اصول در تعارض نباشد و بتواند مسائل ايجابي آن را اجرا کند.
6-فرموديد دين تنها در مقام بيان امور اخلاقي و انسان سازي است،به نظر شما انسان جز در دامن اجتماع رشد ميکند،آيا شما تاثير نظام حاکم را بر جوامع انساني (اعم از حکومت، روابط انساني و ...)را منکريد؟،اينگونه که ميگوييد نيست در قرآن و حديثي که شما تدريس مي کنيد از جهاد تا روابط خارجي تا روابط خانوادگي تا ارتباط با خدا و غير آن موجود است خلاصه براي هر انچه را که انسان بدان نياز دارد حکمي دارد ،نظر بصير مي خواهد تا استخراج کند.
7- در مورد دوم شرط علمي بودن مباحث ديني مطلبي فرموديد که بايد روش به گونه اي باشد که هر کسي با هر عقيده اي بررسي کند به نتيجه ي واحدي برسد،اين نکته ي جديدي نيست علم کلام در اثبات مبداء کاملا عقلي و فرا ديني بحث مي کند و بعد از آن به ترتيب به اثبات ساير مسائل مي پردازد فلاسفه ي اسلامي نيز روشي اينچنين دارند .
8-لزوما معتقد به قرآن و غير معتقد به آن به برداشت مشابه از قرآن نخواهند رسيد و اين ضرري به ما نمي رساند، چرا که ما قبلا با روش عقلي و فطري حجيت قرآن و سنت را اثبات کرده ايم و پس از آن به استفاده و برداشت از قرآن اقدام کرده ايم.
9-ما هم معتقديم که معيار برتري دين بايد واحد و جهاني باشد و آن استفاده از عقل و فطرت است، با مراجعه به آنها مشخص مي شود که کدام برتر است.البته اين نکته نياز به شرح زيادي دارد که جاي آن اينجا نيست.
10-شتاب زدگي در حکم کردن در رابطه با دين خاتم به صلاح نيست،به نظر ميرسد بايد با بررسي همه جانبه باشد تا حکمي پخته و صحيح باشد.
11-اگر صلاح دانستيد،اين مطالب را به منظور تضارب آراء ذيل مطلب رابطه علوم قرآن و حديث و علوم انساني درج فرمائيد.
قبلا از عنايت جنابعالي متشکرم
+ شاگردتان زارع 
دين و معنويتي که در شماره 1 اشاره فرموديد در جهان غرب وجود دارد بله وجود دارد ولي باز با همان مبناي اومانيستي ونگاه کارکرد گرايانه يعني مي گويند دين خوب است چون پشتوانه اخلاق است و اخلاق خوب است چون باعث مي شود ما راحت تر زندگي کنيم.