چراغ جادو

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ مسجد الانبيايي 

هدايت بوسيله شبهه؟

هيچگاه معمول نبوده بين دانشمندان که با ارجاع به کتب ضاله يا شبهه وارد کن خصوصا در مسائل اعتقادي به عوام بخواهند آنها را هدايت کنند يا تشنه به مطالعه کنند. اگر هم مواردي در تاريخ باشد در مورد متخصصين است نه عموم. اما دانشجويان که حتي در مقطع دکتري بسيار مطالعه محدود داشته اند و داراي شايد ايمان متزلزلي باشند از اين راه نه تنها بر اعتقاداتشان قوتي اضافه نمي شود شايد دچار عقيده منحرفه اي گردند. علاوه بر اين يک انسان با عمر محدودي که دارد نمي تواند در پي پاسخ به همه شبهات برآيد. پس بايد ايمان و اذعان اجمالي به اوليات دين داشته باشد يا آنرا اکتساب کند و بقيه شبهت را بر اساس آن رد نمايد حتي صرف همان اعتقاد اوليه و بدون تحقيق مگر اينکه مجال داشته باشد ويا اهل خبره عادلي که شهادتش بر اين مطلب پيدا کرده وجود نداشته باشد(البته اينجا اختلاف است که شهادت عدل يا عادلين در اعتقادات مجزي است يا نه) خلاصه در اغتقادات اوليه به يقين برسد.

اما مخاطب شبهات گمراه کننده و فضاي طرح آنها

بهتر است راهي مانند مناظره مقاله نشست کنگره همايش کنفرانس لکچر و... براي ارائه آن پيدا شود تا ارائه به هر شخصي صرف اينکه دانشجوي قرآن وحديث است. براي آشنايي دانشجو سرنخ شبهات مشهوره را همراه پاسخ اجمالي بدهيم و از او بخواهيم پاسخ تفصيلي بياورد.

جنجال آفريني و اعمال احساسات

اگر هم جايي به ما بي مهري شده دنبال مقصر نگرديم . شايد از تعجيل و عمل نا بجاي ما باشد. همتنطور که اشاره شد گاهي کارهاي خوب هم براي انجام نياز به بستر سازي دارند وگاهي هيچگاه بسترش آماده نمي شود ولو در مقوله علمي- ديني. گاهي درد دل هاي ما که خوب است گفته شود به خاطر برخي دلسوزي هاي کاسه از آش داغ تر بعضيهايمان مفاسد بيشتري ببار مي آورد خواه از آنطرفي هاي ايراد گيرنده خواه از اين طرف مظلوم گرا. دانشجو هم که ذاتا دين را دوست دارد حاضر است به هر نحوي از اسلامش دفاع کند وخيال مي کند الان اين انتقادات از گروه قران دانشجو که تبلور اسلام روشنفکري بود وداعيه اسلام را داشت انتقاد از اسلام است. در صورتي که اين هم برداشتي بوده که شايد چند نفر نسبت به فضاي جامعه يا برداشتهاي اشتباه يا شايد درست (نمي دانم) که به آنها اطلاع داده اند صورت گرفته است. پس فرياد وا اسلاماه بلند نکنيم. بلکه بستر را آماده کنيم. قبل از اينکه سراق گفتگوي تمدنها و اديان برويم سراغ گفتگوي سليقه ها برويم. به نظر من اين گفتکو هيچ گاه انجام نمي شود ززيرا معيار سليقه صحيح نسبي است و تبعي.به شرايط بستگي دراد و اين قضيه اختلاف سليقه در روش بيان شبهه و نوع شبهه است نه در اصل ارائه شبهات و تلاش در جهت جواب آنها.

+ مسجد الانبيايي 

ونکته آخر

هر شکي به علم اليقيين نمي رسد بلکه گاهي به کفر وارتداد مي رسد. پس دائما بايد در تضرع نسبت به خدا بود که

اولا اهدنا الصراط المستقيم

ثانيا ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا...

استاد محترم عزيز اگر صلاح دانستيد پس از تاييد در معرض ديد دوستان قرار دهيد ونظرتان را به بنده ارسال داريد.

مسجد الانبيايي

+ مسجد الانبيايي 

با سلام بايد به سمتي حرکت کرد که بتوان نظريه هاي جديد يا شبهه هاي جديد را نقادي کرد به عبارت ديگر فرصت نقد پيدا نمود. شايد يکي از مهترين ويژگي هاي نظريه اين است که بايد تا آنجا که مي تواند در محافل علمي يا حد اقل در اذهان ودغدغه هاي اهل نظر وکتاب ها ومقالات جايي داشته باشد. وقتي که نظريه عرفييت محض را مطالعه کردم ديدم شايد بعضي قسمت هايش پخته نباشد و چون نظريه اي است که براي نقد آن بايد قسمت حداقلي از علم اصول و بلاغت ومنطق را بلد بود رفتم به سمت نقد آن نظريه تاببينم چقدر توانايي دارم به نظرم آمد که قسمتهايي از علم اصول را (خصوصا بحث الفاظ) نياز دارم. البته جزئي تر که شدم ديدم منطق وبلاغت را هم بايد دوره کنم تا لازم بين و دلالت تضمني و... دقيقا يادم بيايد.

منظورم اين است نظريه شما چيزي نداشته باشد که دارد اقلا مرا ومي دانم خيلي ها را به فکر فرو برد.

مشت نمونه خروار است.

نمي خواهم قياس کنم اما گروه قرآن و دانشجو هم مرا به فکر فرو برد يا از خوابي که مي ديدم که همه چي امن و امان است بيدار کرد. منظورم طرح شبهات است.

بايد دست به عصا راه رفت.

بنيان نقد علمي خصوصا در زمينه دين به حدي نوپاست که حتي براي طرح شبهه هم بايد با تامل ودرنگ جلو رفت. بلا تشبيه مانند حکمت نزول تدريجي حرمت خمر است.

کوچک کردن محدوده شبهات

پس بياييم از شبهات کوچک مبنايي همان نظريه عرفي بودن شروع کنيم که براي فهم ونقد همان چيز هاي کوچک بسيار بايد مطالعه خصوصا فکر نمود. يا از شبهات معروفي استفاده کنيم که حتي ديگر اعضاي هيات علمي هم موافقند طرح شود. مدارا با مردم عين تعقل است. همين شبهات معروفه که خيال مي کنيم بلديم يا آن عضو عزيز هيات علمي گمان دارد بلد است چه بسا در حين مواجهه بلد نباشيم يا بلديم اما نمي دانيم چطور بيان کنيم يا نياز به تعمق وتوسعه يا تضييق داشته باشد. از اين کوچکستان بي انتها شروع کنيم و از مواضع تهمت دوري کنيم که اگر جنين زود بخواهد به دنيا آيد نارس است ومعلول. پس صبر کنيم تا بستر آماده شود و ما دانشجويان هم پخته تر شويم.

دلسرد نشويم که اگر اخلاص داشته باشيم به شرطي که مصداق اين آيه نباشيم که

وَ إِذا قيلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ (11)
أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لكِنْ لا يَشْعُرُونَ (12)

و در عالم واقع هم کارهاي ما داراي مصلحت باشد توفيق الهي رفيق راه مي گردد ولي اگر ماخيال کنيم مصلحت دارد اما في عالم واقع تالي فاسدهايي داشته باشد به شرط مجاهدت و حسن فعلي وفاعلي توامان به هدايت مي رسيم که و ان جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا