ساعت دماسنج

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ بانو 
با سلام و درود
اتفاقا بنده فكر مي كنم آينده از آن نظريه شما نيست، بلكه آيندگان به سادگي از تمام نظريات اينچنيني كه با دغدغه باز كردن غل و زنجير گزاره هاي ديني از زندگي بشر مطرح شده اند گذرمي كنند. يا كل اين گزاره ها را به كناري مي نهند يا به شيوه اي آن ها را تعريف مي كنند كه كان لم يكن باشند. البته كان لم يكن از لحاظ فوق بشري بودن و مدعي هدايت گر بودن، مگرنه قرآن هم مانند تمام تجربه هاي بشري ديگر تجربه اي به تجربه انسان اضافه كرده كه مي تواند بسيار مفيد واقع شود. دكتر سروش هم تقريبا همين نظر را دارد، البته با چاشني حجم عظيمي از تعارف با گزاره هاي ديني و البته ترس از دين داران!
البته و صد البته كه مقدمات نظريه شما ( ونه لزوما نتايج آن) كاملا منطقي است. و قطعا كل اين نظريه براي دوران گذار ضروري به نظر مي رسد. ارادت من به امثال شما كه با تحمل مصائب، دغدغه مسائل انساني داريد بي حد و اندازه است.
نکته بي ربط: ظاهرا با استفاده از مرورگر کروم قسمت کد امنيتي ظاهر نمي شود و نظر دادن غير ممکن است. من ناچار از موزيلا استفاده کردم.
+ بانو 
متشکرم از پاسختان. بله قرآن درباره اخبار غيبي وتاويل قيامت و...فرموده که شما نميدانيد يا نميدانستيد ومن گفتم. اما آيا دايره اين ندانستن انسان، مسائلي که عمل به آنها شقاوت يا سعادت انسان را نتيجه ميدهد را نيز دربردارد؟
+ بانو 
سلام استاد گرامي. من دانشجوي ارشد علوم قرآن وحديث در دانشگاه علوم وتحقيقات هستم، اگر امکان داره به دو سوال من پاسخ بديد يا اگر قبلا در اين موارد نوشته اي از خودتان وديگران سراغ داريد ارجاع بدهيد.
شما فرموده ايد:"تا عقلمان چيزي را درک مي کند، نبايد به وحي مراجعه کنيم. مراجعه به وحي در جايي است که عقل آدمي درک نمي کند."
1.من در قرآن آيه اي مبني بر اينکه توصيه هاي وحي با عقل انسان مستقلا قابل درک نيستند سراغ ندارم واتفاقا رويکرد قرآن را استقلال واستغنا بخشي به انسان مي دانم. قرينه ي صحت سخن شما چه دليل عقلي يا قرآني است؟
2.به نظر بنده مراجعه به قرآن در تمام موارد کاربرد دارد. کاربرد قرآن ذکر بودن آن است وهمان رويکرد ارشادي که شما-به نقل از برخي علما- به آن اشاره فرموديد. مانند مراجعه ودرس آموزي ما از مولانا وفردوسي. به نظر بنده رويکرد ما به سنت نيز بايد چنين باشد، و به عمل پيامبر چنان مراجعه کنيم که به عمل وسيره امثال گاندي وساير مصلحان مراجعه مي کنيم. نظر شما درباره اين نوع رجوع چيست؟
پاسخ

سلام. چند نكته: 1. سخن بر سر اين است كه ما نبايد در چيزي كه عقلمان به آن مي رسد، عقلمان را تعطيل كنيم و در همه امور بخواهيم كه پيامبر يا امام به ما بگويد كه چكار كنيم. 2. البته مراجعه به آيات و احاديث در جايي كه عقلمان مي رسد، ايرادي ندارد. آن همان طور كه شما گفتيد، تذكر و ارشاد به آن چيزهايي است كه عقل خود مي فهمد. 3. در قرآن آياتي داريم كه به پيامبر گفته مي شود، كه اين از اخبار غيب است و تو قبل از آن خبر داشتي. يا در مواردي مثل روح گفته مي شود كه آگاهي شما از آن اندك است. يا درباره تأويل و حقيقت قيامت گفته مي شود كه جز خدا كسي علم به آن ندارد.


با سلام و احترام

كتاب قانون زوجيت عام در قرآن نوشته سيد عبدالمجيد حسيني زاده را كه جهاد دانشگاهي تهران چاپ كرده ملاحظه فرموده ايد؟‌ نويسنده در صدد است نشان دهد در سراسر جهان هستي قانون زوجيت وجود دارد؛‌ رياضي،‌فيزيك،‌شيمي،‌زيست، و حتي در الفاظ قرآن. وي در همه اين موارد تلاش مي كند معناي لغوي زوج را نيز در نظر بگيرد. فكر مي كنم كتاب جالبي باشد. نمونه اش را در ميان كتب اعجاز علمي نديده بودم.

ضمناً‌ پايان نامه اي كه يكي از دانشجويان درباره اعجاز علمي نوشته و شما براي اعضاي گروه فرستايد از اين جهت نقد خوبي ندارد.

بنده در حال نگارش مقاله زوجيت براي دائرة المعارف قرآن هستم. مقاله كه آماده شد نسخه اي را براي ملاحظه حضرتعالي مي فرستم.

ارادتمند-ملك محمدي

+ طه 


سلام

به نظر مي رسد کرسي هاي نظريه پردازي اگر به درستي تبيين و اجرا شوند منجر به بيداري مي شوند و اين منافاتي با هدف قرآن در راستاي هدايت و بيداري بشر ندارد و اين ارتباط آسمان و ريسمان به هم بافتن نيست.

از طرف ديگر شما خود در ابتدا به بهره برداري انبيا از تکنولوژي اشاره کرده ايد ولي در ادامه ي گفتمان بيان داشته ايد که قرآن کتابي نيست که علوم مختلف در آن آورده شود

+ طالب 
شما فرموديد: «تا عقلمان چيزي را درک مي کند، نبايد به وحي مراجعه کنيم. مراجعه به وحي در جايي است که عقل آدمي درک نمي کند.»؛ از طرفي فرموديد: «اساساً اين تصور که در قرآن يک مطالبي آمده است که عقل انسان بالاستقلال به آن راه نمي برد، در بسياري از موارد باطل است. »؛ لذا پس نبايد جز مواردي اندک، به وحي مراجعه کرد. به نظر شما اين درست است؟
پاسخ

مراد از بسياري از موارد، اين نيست که اکثر مطالب قرآن با عقل مستقل قابل فهم است. منظور اين است که موارد آن بسيار است؛ اما آن موارد عبارت آنهايي است يا با عقل نظري و يا با عقل عملي قابل درک است.