• وبلاگ : مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حديث
  • يادداشت : درس آموزي از حادثه ها
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + b.a 
    الان چندمين باري هست که اين پست رو ميخونم ولي هربار برام تازه تر از قبل بنظرمياد .وهربار برام بابغض و اشک همراه شده ..
    اصلا مگه ميشه نويسنده اين سطور رو دوست نداشت .
    مگه ميشه ادم بود و روح پشت اين کلمات رو درنيافت .
    اونهمه صداقت زيبايي معنا زندگي ..

    + موسي 

    خسته نباشيد.

    خيلي عالي بود . استفاده کرديم. يا حق استاد عزيز

    + بانو 
    حيف بود وجود ارزشمندتان ميان آن همه خصومت، اينچنين رنجيده شود.
    آموخته ام:
    من قتل نفسا بغير نفس او فساد في الارض فکانما قتل الناس جميعا و من احياها فکانما احيا الناس جميعا
    + ابوذر 
    منم اومدم تا بگم استاد خيلي ماه و مهربونيد.
    دوستتون داريم خيلي زياد

    + زائري 
    باسلام-استاد عزيز حرفهاتون به دلم مي شينه
    + فردين احمدوند 

    با سلام و تحيت

    از آموخته هايي که در اثر حادثه اي دريافته بوديد بسيار استفاده کرديم. متشکرم

    آيا ممکن نيست واقعه را مختصر بيان فرماييد؟

    ارادتمند هميشگي شما - احمدوند


    + غريب 

    غم ارزشمندي داريد؛ حس مي کنيد که نمي فهمنتون و واقعا عجيبه که نمي فهمنتون! در اين گونه موارد انسان دلش مي خواد که کسي پيدا شه و واقع بينانه و درست ايراد نطراتش رو بهش بگه اما وقتي برخوردهاي همراه با بغض مي بيند انسان مي ماند کع بايد چه کند هم نطري که منصفانه کاويده نشده از سوي ناقدان هم موانعي که نمي گذارد که انسان آنها را به مقصد برساند؛ واقعا سخت است تحمل چنين شرايطي! اما هميشه و همه جا خدا هست و مهم همين است. وقتي که خدا به خلوص تو و حقانيت تو آگاهه اما ديگران در ذهنشان تو را حقير و دور از خدا مي بينند و تهمت مي زنند که تو عناد داري و مي انديشند که خودشان کاملا به خدا نزديکند و در نزد اولياء و انبياء و ائمه مقبول و موجهند و علم نزد خودشان است و به حقيقت رسيده اند و هر که مخالف آنان نظر داشته باشند حتما مرتد و دور از خداست در حالي که به ورژن خودشان نگاه نمي کنند که در چه حد محبوس عقايد خودساخته اند، محبوس عقايدي که در طول تاريخ بواسطه افراد مختلف ساخته شده و در حلقوم دين ريخته شده و هيچ اصالتي ندارد مگر اين که به لطف آن بزرگ بي همتا به علت عدم اطلاع ايشان، تلاششان را مي پذيرد

    اي غم اگر زر شوي بر همه شکر شوي لب بندم گويمت خاجه شکر خوار نيست. اي غم از اينجا ببرو ور نه سرت شد گرو زانکه شب تيره را تاب مه يار نيست. قصه در آن دل رود کز هوس او تهيت غم همه آنجا رود کان بت عيار نيست. اي غم از اينجا برو ور نه سرت شد کرو زانکه شب تيره را تاب مه يار نيست. حلقه غين تو تنگ ميمت از آن تنگتر تنگ متاع تو را عشق خريدار نيست

    اون غمي که مولانا اينجا منظورش هست، تمام غم هاي دنيايي از غم جاه و مقام و شهرت و هر غمي و اما غمي که شما الان داريد غم نيست يک حس غربت قشنگيه که در نزديک شدن انسان به خدا معجزه مي کند؛ اميد هست که همه چيزها روندي را بيابد که بايد!


    + فاطمه 

    دوستون داريم استاد.هميشه