ساعت ویکتوریا

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ امير 
يک سوال هم داشتم. ثمره اين بحث گفتاري بودن زبان قرآن در کجا ظاهر ميشود و بر قول به گفتاري بودن زبان قرآن چه نتايجي بار ميشود که در قول به نوشتاري بودن آن نيست؟
پاسخ

بايد در يک پست مفصلي به لوازم و نتايج آن بپردازم و در يک يادداشت کوتاه امکان توضيحش نيست. تنها عرض مي کنم، با گفتاري و به تعبير ميرزاي قمي شفاهي تلقي کردن سوره هاي قرآن بهتر مي توان به واقعيت قرآن راه يافت و بسياري از اختلافات تفسيري برچيده مي شود. بنابر بر گفتاري بودن بايد به دقت صحنه نزول هر سوره را به کمک مراجعه به معهودات مخاطبان قرآن بازسازي کرد و با نهادن سوره در آن صحنه به معناشناسي مرادات الهي از آيات قرآن روي آورد.
+ امير 
آيات مياني سوره قيامت، نظير خاموش باش اين خطيب است.
متکلم در اين خاموش باش آيا خداوند است يا پيامبر؟قطعا گيامبر نميتواند باشد به قرينه ان علينا جمعه و قرآنه. پس پيامبر مخاطب اين کلمات است و شما ميفرماييد يعني پيامبر نعوذ بالله داشت از مثلا موضوع خطابه خارج ميشده ولذا خداوند بهش تذکر ميدهد. اصلا اينطور نبوده و آيه صريح و واضح است در اينکه پيامبر از قبل چيزي ميدانست و علاوه بر آن با معنايي که شما کرديد مرجع ضمير در لتعجل به و نيز جمعه و قرآنه معلوم نيست.

پاسخ

اولاً، مگر پيامبر(ص) مرتکب چه جرم و گناهي شده است که شما از تصور آن به خدا پناه مي بريد. آن حضرت دغدغه فراموشي آيات وحي شده را داشته و از اين جهت مي خواسته، آيات نازله را در حين وحي تکرار کند که مبادا فراموش شود. اين مضمون در آيات ديگر قرآن مورد تأکيد قرار گرفته است. ثانياً، به طور طبيعي پيامبر(ص) چيزي را مي دانسته است که در مقام تکرار آن بر آمده و آن همان آيات اول سوره قيامت بوده است. ثالثاً، طبق اين بيان که نظريه مشهوري هم هست و به من هم اختصاص ندارد، مرجع ضمير هاء در «لِتَعْجَلَ بِهِ»، «جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ»، «قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ» و «بَيانَهُ» همان آيات سوره قيامت است که پيامبر(ص) در قرائت آن تعجيل کرده بود و منتظر نمانده بود تا پس از اتمام وحيش به قرائت آن بپردازد.
+ امير 
با سلام
بنظر ميرسد بهنر بود در بررسي اين نظريه از خود آيات قرآن هم استفاده بيشتري ميشد به هر حال تعبير به کتاب از قرآن کريم مطلبي نيست که براحتي و با ادعاي اينکه ( زماني بر قرآن کتاب گفته شده بود که هرگز صورت کتبي نداشته است. به علاوه سبک قرآن هم مانند کتاب، مبوب نيست؛ بلکه بسان مجموعه اي از خطابه هايي است که طي بيست و سه سال دعوت پيامبر(ص) خطاب به عرب حجاز ايراد شده است.)
نميتوان براحتي ردش کرد .علاوه برآن خطاب خداوند به پيامبر در سوره قيامت که ميفرمايد لا تحرک به لسانک لتعجل به ... فاذا قراناه فاتبع قرانه ميتواند دليل روشني باشد بر عدم گفتاري بودن زبان قرآن کريم
پاسخ

به نام خدا و با سلام. ملاحظه تمام سوره هاي قرآن از گفتاري و شفاهي بودن و به عبارت دقيق تر خطابه اي بودن آنها خبر مي دهد. همين آيات مياني سوره قيامت، خود از بهترين شواهد گفتاري و خطابه اي بودن سوره هاي قرآن است. اين آيات هيچ ربطي به آيات صدر و ذيلش ندارد و فقط مرتبط به حالت پيامبر(ص) به هنگام دريافت آيات همين سوره است. سوره قيامت بسان سخنراني يک خطيبي است که در ميان سخنراني اش، امري خارج از موضوع سخن، نظر او را جلب مي کند و او را ناگزير مي سازد، راجع به آن سخني بگويد؛ مثل اين که ملاحظه مي کند، مخاطبش سر و صدا مي کند و خطيب خطاب به او مي گويد: خاموش باش. آيات مياني سوره قيامت، نظير خاموش باش اين خطيب است.
+ lمحسن آرمين 
جناب نکونام عزيز
سلام
متأسفانه در سايت خود جايي براي گفت و گو و يا شنيدن سخن مخاطبان در نظر نگرفته‌ايد يا شايد بنده نديدم خوشحال مي‌شوم راهنمايي فرماييد اگر کسي حرفي داشت چگونه به سمع مسؤلان سايت برساند. به هر حال بنده براي اين منظور از اين قسمت استفاده کردم. مطلب شما در باره نظريه ابوزيد متأسفانه ناقص است. شباهت ظاهري اين نظريه حداقل به روايت آقاي خلجي با نظر حضرتعالي نبايد موجب تعجيل در تأييد آن شود. تصور نمي‌کنم لوازمي که آقاي خلجي براي نظريه ابوزيد برشمرده‌اند مورد تأييد حضرتعالي باشد و اما در باره مقاله بنده در باره گزارش آقاي خلجي در باره نظريه مرحوم ابوزيد اندکي عجله فرموديد. زيرا آن چه تا کنون در سايت جرس منعکس شده تنها بخش اول و مقدماتي مقاله بنده است. من هم در اين مورد با شما موافقم که مقصود مرحوم ابوزيد يا آقاي خلجي ا زگفتاري بودن قرآن ملفوظ بودن يا مکتوب نبودن نيست و نيز همچون شما معتقدم برخي از منتقدان محترم به اين نکته توجه کافي نکرده‌اند. ادامه مقاله اينجانب اين ابهام را مرتفع خواهد ساخت از اين رو نيازي به توضيح بيشتر نمي‌بينم. در عين حال البته با نظر شما در باره گفتاري بودن قرآن موافق نيستم توضيج اين نکته نيز در همان مقاله آمده است خوشحال خواهم شد اگر پس از انتشار کامل مقاله از نقد و پاسخ شما به آن بهره مند شوم
ارادتمند آرمين
پاسخ

سلام عليکم. نظر بر اين که در هر پست، مطلب محدودي را مي توان آورد، مجال نقد ديدگاه ابوزيد نبوده است و من ان شاء الله در پست هاي ديگر نقد خودم را مي آورم. نقل ديدگاه ابوزيد هرگز به معناي تأييد آن نيست؛ چنان که بدان تصريح کرده ام که برخي از مطالب منسوب به او غير قابل قبول يا مبهم است. به هر حال از مطالب شما استفاده خواهم کرد و از اظهار نظر شما تشکر مي کنم.
کاربر گرامي، سلام
در تاريخ پنج شنبه 26 بهمن 91 نوشته («گفتاري بودن قرآن») شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.