سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حدیث

قرآن پژوهی، روش ها و اولویت ها

آنچه اینک ملاحظه می کنید، متن یک مصاحبه ای است که به مناسبت ماه رمضان در زمینه قرآن پژوهی با اینجانب شده است.

سئوال- تعریف شما از «قرآن پژوهی» چیست؟ و گستره آن را تا کجا می دانید؟

هر تحقیقی که موضوعش قرآن باشد، چه درون قرآنی باشد و راجع به معارف و علوم قرآنی و چه بین رشته ای باشد و درباره موضوعات مشترک بین قرآن و علوم دیگر باشد، مانند قرآن و تاریخ، قرآن و جامعه شناسی و ... همه اینها، قرآن پژوهی نام دارند.

سئوال-  برخی معتقدند قرآن پژوهی یک ابررشته است که شامل ده ها میان رشته می گردد، نظر حضرتعالی در این مورد چیست؟

قرآن، یک متن است و علوم قرآنی شامل هر دانشی است که راجع به متن و یا برای فهم متن باشد؛ اما علومی که به متن ربطی ندارند، مناسب قرآن پژوهی نخواهند بود؛ مانند مهندسی، پزشکی و ...

منتها نباید غافل بود که قرآن اصالتاً یک کتاب موعظه ای است و حتی به لحاظ متن هم همه موضوعات در آن مورد بحث قرار نگرفته است. لذا اگر بخواهیم برای فهم موضوعات دیگری که ربطی به قرآن ندارد، به قرآن رو بیاوریم، ناگزیر به تفسیر به رأی و تحمیل آراء به قرآن می شویم.

سئوال – اولویت های قرآن پژوهی در حال حاضر از نظر حضرتعالی کدام است؟

اولویت های قرآن پژوهی را می توان در چند محور بیان داشت:

یکی به روز کردن آموزه های قرآن است. از آن جا که قرآن متناسب با حاجات و مقتضیات و سئوالات عرب حجاز در عصر پیامبر اسلام(ص) نازل شده است، یعنی حدود 90 سوره آن خطاب به مشرکان مکه است و حدود 24 سوره خطاب به مردم مدینه است، پس باید این آموزه های به روز شود و به زبان امروز ترجمه فرهنگی گردد؛ چرا که اگر خواسته باشیم، به همان زبانی که چهارده قرن پیش با عرب حجاز عصر پیامبر(ص) سخن گفته شده، با مردمان امروز سخن گفته شود، هرگز مقبولیت ندارد و موجب خواهد شد، حتی از قرآن اعراض کنند.

دوم، پاسخ گویی به سئوالات و شبهات فراوانی که به سبب همین تفاوت مقتضیات عصر پیامبر با مقتضیات امروز در زمینه قرآن و آیات قرآن مطرح شده است.

سوم، بررسی های تطبیقی میان قرآن و غیر قرآن به ویژه عهدین از دیگر اولویت هاست؛ زیرا که قرآن به تعبیر خودش مصدّق کتب آسمانی سابق است و همان مضامینی را در بر دارد که کتب آسمانی سابق در بر دارد و این بررسی باعث خواهد شد، مضامین قرآن شفافیت بیش تری پیدا کند.

چهارم، بررسی های تاریخی در موضوعات علوم قرآنی و تفسیری است. این نحوه از بررسی واقعیاتی را که قرآن از سرگذرانده است، به طور زنده و روشن بر آفتاب می سازد و ما را در قضاوت صحیح راجع به مباحث قرآنی و تفسیری تواناتر می گرداند.

سئوال – تعریف شما از تاریخ قرآن چیست؟

تاریخ قرآن دانشی است که سرگذشت قرآن را از جهات مختلف نزول، قرائت، تدوین و حتی تفسیر بررسی می کند. البته امروزه تاریخ تفسیر را از تاریخ قرآن مجزا کرده اند و به طور مستقل مورد بحث قرار می دهند.

سئوال- روش شناسی و روشمندی در تاریخ قرآن چقدر اهمیت دارد؟ تا چه میزان، قرآن پژوهان به این مقوله توجه کرده اند و به آن پایبند بوده اند؟ و از آن استفاده می کنند؟ روش پیشنهادی شما چیست؟

گر چه تحقیقات سنتی ما چه در تاریخ قرآن و چه در سایر علوم قرآنی بی روش نیست، اما می توان از روش های مدرن هم استفاده کرد. روش های مختلف تحقیق هر کدام می تواند دستاوردهای خوبی داشته باشد و اقبال به آنها مورد تأکید است. در میان همه روش های تحقیق، روش بررسی های تاریخی نتایج بسیار ارزشمندی می تواند به همراه داشته باشد. مراد از بررسی تاریخی این است که موضوعات به ترتیب تاریخ بررسی شود و سرگذشتی که یک موضوع در طول تاریخ داشته، گزارش، تحلیل و نقد گردد.

بعد از آن، روش تحقیق مقایسه ای و میان رشته ای با دستاورد قابل توجهی همراه است. منظور از روش تحقیق مقایسه ای این است که موضوعات قرآنی میان قرآن و غیر قرآن مقایسه گردد و جهات اشتراک و افتراق آنها بیان و سپس تبیین شود؛ یعنی توضیح داده شود که به چه علتی این اشتراک یا افتراق میان آنها وجود دارد. 

چنان که گفته شد، بسیاری از مضامین قرآنی با مضامین کتب مقدس مرتبط است و ما برای این که قرآن را بهتر بفهمیم، لازم است مطالعات بین قرآن و عهدین را جدی بگیریم. خود قرآن تصریح می کند که قرآن تصدیق کننده کتب آسمانی است (مصدقاً لما بین یدیه) یعنی مطالب آنها را بازگو می کند. پس اگر بین قرآن و کتب مقدس مقایسه کنیم، اشتراکات بسیاری خواهیم یافت. 

نیز بسیاری از موضوعات است که میان قرآن و علوم دیگر اشتراک دارد که پرداختن به آنها می تواند دستاوردهای خوبی داشته باشد.

سئوال- برخی به روش های تحقیق مدرن شک دارند و معتقدند هر روش تحقیقی، اهداف آن نظریه جدید را برآورده می سازد؛ یعنی راهی برای توجیه نظریه های جدید است. آیا شما این سخن را می پذیرید؟

روش تحقیق یک نوع ابزار و وسیله است. یک نحوه استدلال و استنتاج و منطق تفکر است؛ لذا ما نمی توانیم بگوییم یک نوع منطقی که برای کشف حقیقت وجود دارد، ما را گمراه می کند. هر نوع تحقیق به هر روشی که صورت بپذیرد، منوط به این که خالی از غرض ورزی و کتمان حقایق باشد، بی شک، نتایج مطلوبی دارد. روش تحقیق به مثابه چشم محقق است و هر روشی ما را از منظری به حقایق قرآنی آشنا می سازد و لذا خود را از هر روش تحقیقی محروم ساختن، ما را از یک چشم برای رؤیت حقایق قرآنی محروم می سازد و این قابل دفاع نمی تواند باشد.

سئوال- پژوهش های قرآنی چه تأثیری در عمل به قرآن خواهد داشت؟

بی شک برای عمل به قرآن، نیازمند معرفت به قرآن هستیم. پژوهش های قرآنی می تواند معرفت ما را به آموزه های قرآنی عمیق و وسیع سازد. منتها ما برای عمل به قرآن باید تحقیقاتی روی بیاوریم که ربطی به مقاصد و اغراض و اهداف نزول قرآن و مضامین اصلی قرآن داشته باشد و لذا پرداختن به تحقیقاتی که جنبه حاشیه ای و صوری و غیر محتوایی دارد و تأمین کننده اغراض و مقاصد نزول قرآن نیست، در واقع نوعی انحراف از مسیری است که قرآن برای آن نازل شده است و نمی تواند در عمل برای ما کارآمد باشد.

سئوال- اعتبار قرآن پژوهی اهل سنت و خاورشناسان از نظر حضرتعالی تا چه میزان است؟ و چقدر می توان به این تحقیقات اعتماد کرد؟

در هر تحقیق علمی، هرگز نباید گرایش های ایدئولوژیک و مذهبی افراد را مورد توجه قرار دهیم؛ زیرا در تحقیق علمی، تعصب وجاهتی ندارد و چه بسا خاورشناسی باشند که تحقیق متقنی صورت داده اند. ما باید نگاه کنیم که کدام تحقیق از روش تحقیق مناسب برخوردار است و از منابع معتبر بهره گرفته است و استنتاجات و استدلالهای قوی در آن مشاهده می شود.

سئوال- به نظر حضرتعالی پرسشهای بنیادین در پژوهشهای تاریخ قرآن چه پرسش هایی است؟

برخی از مهم ترین پرسش های بنیادین قرآنی از این قرار می تواند باشد:

1- آیا قرآن سخن خداست یا سخن پیامبر است و او آن را به خدا نسبت داده است؟

2- متن قرآن تا چه اندازه با اصل وحی انطباق دارد؟ آیا دخل و تصرفاتی که توسط صحابه صورت گرفته، متن قرآن را به گونه ای نساخته است که آن را از اعتبار ساقط کند؟ یا آیا این متن را نسل دوم مسلمانان، خود برنساخته اند؟ آن چنان که برخی خاورشناسان بر این اعتقادند.

3- آیا قرآنی که در چهارده قرن پیش نازل شده، چگونه می تواند برای امروز بشر کارآیی داشته باشد؟ آیا قرآن بازتاب دهنده فرهنگ عرب حجاز در عصر نزول نیست؟ و چرا در قرآن از موضوعاتی که در دیگر اعصار و امصار مطرح است، سخن نگفته است؟