سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حدیث

پاسخ به سئوالاتی درباره آیه محکم و متشابه

سئوال
در باره آیه محکم و متشابه چند نکته قابل ذکر است:
یکی آن که آیه تصریح دارد که آیات محکم ام الکتاب است و ام به معنای رجوع است؛ یعنی برای فهم آیات متشابه باید به آیات محکم رجوع کرد.
دیگر آن که تصریح دارد کسانی که در قلبشان زیغ است، از متشابه تبعیت می کنند و مصداقی که می فرمایید ابولهب می گفت: کجاست زقوم تا بخوریم و ... آیا اینها مصداق تبعیت است؟ نمی توان به این گونه امور اتباع گفت.
باید مصادیقی پیدا کرد که با استفاده از آیات فتنه ای به پا شده باشد، مانند لا حکم الا لله.

پاسخ
پاسخ را در چند نکته بیان می کنم:
1. معنای آیات متشابه: معنای متشابه در آیه هفت سوره آل عمران و نیز بیست و سه زمر عبارت از آیات قیامت است؛ چون در سیاق این آیات از قیامت سخن رفته است. در سیاق آیه هفت آل عمران آمده است: رَبَّنا إِنَّکَ جامِعُ النَّاسِ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فیهِ إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمیعادَ (آل عمران،9). این آیه سخن راسخان در علم است. آنها گفتند که پروردگارا تو مردم را برای روز قیامت گرد می آوری.
و در سیاق آیه 23 زمر هم آمده است: اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدیثِ کِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلینُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى ذِکْرِ اللَّهِ ذلِکَ هُدَى اللَّهِ یَهْدی بِهِ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ * أَ فَمَنْ یَتَّقی بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذابِ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ قیلَ لِلظَّالِمینَ ذُوقُوا ما کُنْتُمْ تَکْسِبُونَ (زمر، 23-24).
تردیدی نمی توان داشت که با شنیدن آیات قیامت پوست بر بدن راست می شود. در سیاق آیه هم از عذاب روز قیامت سخن گفته شده است.
در سیاق این دو آیه نه از آیات صفات و انبیاء سخن رفته و نه از آیات دیگر.
2. معنای فتنه: فتنه هم در آیه هفت سوره آل عمران به معنای عذاب است و بنابراین عطف در عبارت « ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْویلِهِ » تفسیری است. یعنی مشرکان که منکر قیامت بودند، وقتی از عذاب و فتنه قیامت انذار می شدند، آن را به تمسخر می گرفتند و می گفتند: زقوم را بیاور تا بخوریم یا می گفتند: ما فرشتگان موکل بر جهنم را حریف هستیم و به پیامبر اسلام(ص) می گفتند: این عذابی که تو ما را از آن بیم می دهی، چرا واقع نمی شود و به عبارت دیگر در تحقق عذاب قیامت عجله داشتند؛ چنان که در مواضع مختلف قرآن آمده است: یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالْعَذابِ (عنکبوت، 52 و 53).
3. معنای اتباع از آیات متشابه: به نظر می رسد، اتباع از آیات متشابه به این معناست که مشرکان به این آیات گیر می دهند و می گویند: کی این عذابی که ما را از آن می ترسانی واقع می شود و کی تأویل (تحقق خارجی) این آیات می آید؟
لذا خداوند خطاب به آنان می فرماید: هَلْ یَنْظُرُونَ إِلاَّ تَأْویلَهُ یَوْمَ یَأْتی تَأْویلُهُ یَقُولُ الَّذینَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ فَیَشْفَعُوا لَنا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَیْرَ الَّذی کُنَّا نَعْمَلُ(یونس، 53)؛ آیا تأویل این آیات را انتظار می کشند؟ روزی که تأویل این آیات بیاید، این کسانی که آن را از قبل فراموش کردند، خواهند گفت: فرستادگان پروردگار ما سخن راست گفتند. پس آیا کسانی هستند که ما را شفاعت کنند که از این عذاب رهایی پیدا کنیم یا به دنیا برگردیم و غیر آنچه عمل می کردیم، عمل کنیم؟
4. معنای ام الکتاب: این تعبیر نظیر ام القری است. ام القری یعنی مهم ترین شهر. چنان که در قرآن، مکه به جهت اهمیتش ام القری خوانده شده است. در آیه هفت نیز محکمات ام الکتاب خوانده شده است و جهت اهمیتش این است که آنچه برای عمل و سعادت مردم است، همین آیات است؛ در حالی که آیات متشابه برای عمل نیست.
ام الکتاب بودن به این معنا نیست که مرجع تفسیر آیات متشابه است؛ چرا که اساساً معنای آیات متشابه برای عرب عصر نزول روشن بوده است و نیازی نداشتند، از طریق ارجاع آنها به آیات دیگر به فهم آنها نایل بیایند و این خلاف فصاحت و بلاغت یک کلام است که برای فهم آن درنگ شود و ملزم باشیم، به بخش های دیگر کلام که در وقت های دیگری ایراد شده است، مراجعه کنیم. بنابراین، مدلول عرفی این آیات برای عرب عصر نزول روشن بوده است. آنچه برای آنان روشن نبوده، تحقق خارجی آنها بوده است و آن هم برای همه اعم از مؤمن و مشرک یکسان بوده و هیچ یک به آن آگاه نبودند. تنها خدا از آن آگاهی دارد. مشرکان به این آیات یعنی آیات قیامت ایمان نمی آوردند؛ اما مؤمنان به آنها ایمان داشتند و می گفتند: آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا.

لینک های مرتبط:‏ تفسیر معناشناسانه آیه محکم و متشابه ؛ ائمه عالمان به تأویل آیات متشابه؟ ؛‏ نقد نظری درباره آیات متشابه ؛‏  


آیا آیات صفات جزو آیات متشابه است؟

سئوال
اگر فقط آیات قیامت را جزء آیات متشابه قرار دهیم، آیات تجسیم جز کدام آیات قرار می گیرند و منظور از آن و بطن آن را چگونه می توان متوجه شد؟ به نظر علامه طباطبایی این آیات متشابه اند و بعد از مراجعه به آیات محکم محکم می گردند. آیا این درست است؟

پاسخ
علامه طباطبایی مراد از متشابه را در آیات قرآن مطلق آیاتی گرفته است که مراد آنها محکم یعنی مشخص نیست و با غیر مراد اشتباه می شود. به موجب نظر ایشان هر آیه ای که چنین خصوصیتی داشته باشد، متشابه است؛ از این رو آیات صفات را مانند « الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى» (طه،5) نیز جزو آیات متشابه می داند. او معتقد است که می توان مراد آیات متشابه را با ارجاع به آیات محکم مشخص کرد. برای مثال با ارجاع آن آیه به آیه «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ» (شوری،11) دانسته می شود که خدا مانند اشیای مادی جسم ندارد و لذا فهمیده می شود که مرا از آیه قبل این نیست که خدا جسم است و بر تخت مادی می نشیند؛ بلکه مراد این است که خدا بر هستی استیلاء دارد(نک: قرآن در اسلام، ص36-37).
چنان که در مقاله ای با عنوان «معناشناسی آیه محکم و متشابه» به تفصیل بیان کرده ام، مراد از متشابه در آیات قرآن عبارت از آیات قیامت است که در آن حقایق اخروی به حقایق دنیوی تشبیه شده است.
دلیل من سیاق آیه است که در ادامه از آخرت سخن رفته و از زبان راسخان در علم آمده است: «رَبَّنا إِنَّکَ جامِعُ النَّاسِ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فیهِ إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمیعادَ (آل عمران،9)؛ پادشاها، تو مردم را برای روزی که در آن شکی نیست، گرد می آوری. خدا در این وعده خود تخلف نمی کند».
دلیل دیگرم آیات متحد الموضوع است. در آیه دیگری که آیاتی از قرآن متشابه خوانده شده، به آخرت نظارت دارد. آن چنین است: اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدیثِ کِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلینُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى ذِکْرِ اللَّهِ ذلِکَ هُدَى اللَّهِ یَهْدی بِهِ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ * أَ فَمَنْ یَتَّقی بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذابِ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ قیلَ لِلظَّالِمینَ ذُوقُوا ما کُنْتُمْ تَکْسِبُونَ (زمر، 23-24).
در این آیات از آیاتی سخن رفته است که چون خداترسان بشنوند، پوست بدنشان می لرزد و در ادامه از عذاب قیامت سخن گفته شده است. تردیدی نیست که آیات قیامت است که وقتی خداترسان بشنوند، پوست بدنشان به لرزش می افتد.
به موجب این نظر، مراد آیات متشابه که همان آیات قیامت باشد، چنان نیست که مخاطبان را به اشتباه بیاندازد و مجبور باشند، برای فهمیدن مراد آنها به آیات دیگری مراجعه کنند. سیاق آیات قیامت روشن می کند که مراد چیست و لزومی به مراجعه به آیات دیگر نیست.
اساساً خلاف فصاحت و بلاغت است که قرینه فهم مراد در خود آیات مربوط نباشد و در موضع دیگری مستقل از آن آیات آمده باشد و مخاطبان ناگزیر باشند برای فهم مقصود خداوند بگردند و قرینه فهم مرادش را در مواضع دیگر کلام الهی پیدا کنند.
به این ترتیب معنای متشابه این نیست که مخاطبان در معنای آن به اشتباه می افتند؛ بلکه این است که در آن حقایق اخروی به حقایق دنیوی تشبیه شده است و سبب آن هم این بوده است که مخاطبان مراد خدا را درک کنند؛ نه این که به اشتباه بیافتند.
براین اساس، معنای «ام الکتاب» بودن آیات محکم این نیست که ما باید در فهم آیات متشابه به آنها مراجعه کنیم؛ بلکه این است که آنها اصل قرآن اند و باید به آنها عمل کرد؛ در حالی که آیات قیامت برای عمل نیست و باید مؤمنان به حقایقی که در آنها آمده است، ایمان بیاورند.
در سیاق آیه نیز هیچ اشاره ای به این نشده است که معنای آیات متشابه روشن نیست و مخاطبان را به اشتباه می اندازد. تنها گفته شده است، کسانی که در دلشان انحراف است، دنبال فتنه و تأویل آنها هستند.
البته در آن گفته شده است که تأویل آیات متشابه را کسی جز خدا نمی داند. مراد از تأویل هم اصل حقایق مذکور در آیات قیامت است؛ نه مدلول لفظی و عرفی آنها. تازه در آن گفته شده است که هیچ کس جز خدا تأویل آیات متشابه را نمی داند و این خلاف نظر علامه است که گفته است، با ارجاع آنها به آیات محکم می توان به مراد متشابهات پی برد. آنچه که ما از طریق آیات قیامت درباره حقایق اخروی می فهمیم، مشابه دنیوی آن است و نه حقیقت آنها را چنان که در آخرت هست.
معنای « الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى» نیز برای مخاطبان قرآن روشن بوده و نیازی نبوده است، برای فهم آن به آیه دیگری مراجعه کنند. این یک تعبیری مجازی و تمثیلی است و معادل آن در زبان فارسی عبارت است از: «شاه به تخت نشست» یا «شاه تاجگذاری کرد». آشنای به زبان فارسی و این تعبیر مجازی و تمثیلی به روشنی می فهمد که مراد این نیست که شاه روی تخت نشست یا تاجش را روی سرش نهاد؛ بلکه مراد این است که بر کشور استیلاء یافت. اساساً، اگر مخاطبان از چنان تعبیری به اشتباه می افتند، چه جهتی دارد که خداوند آن تعبیر را به کار ببرد؛ در حالی که تعبیر روشنی که  مخاطبان را به اشتباه نیاندازد، وجود دارد؟ مگر خدا قصد تفهیم مقصود نداشته است؟ مگر خداوند می خواسته است، مخاطبانش را به گمراهی یا گیجی بیافکند؟ روشن است که هیچ یک از اینها نبوده است. قصد خداوند تفهیم مقصود و هدایت مخاطبانش بوده است؛ بنابراین معنا ندارد، به گونه ای سخن بگوید که مخاطبانش یا به اشتباه بیافتند و یا برای فهم مقصودش بگردند و یک جمله ای دیگری پیدا کنند که مقصود خداوند را روشن سازد.


تفسیر معناشناسانه آیه محکم و متشابه

بررسی تفسیر معناشناسانه آیه محکم و متشابه در آخرین شماره از فصل‌نامه پژوهش دینی

گروه اندیشه: مقاله «تفسیر معناشناسانه آیه محکم و متشابه»، نوشته «جعفر نکونام» در آخرین شماره فصل‌نامه علمی‌ ـ پژوهشی «پژوهش دینی» منتشر شده است.

به گزارش خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا)، تفسیری که در این مقاله از آیه محکم و متشابه قرآن به دست داده می‌شود، به روش معناشناسی است و در آن سعی بر این است که معنای واژگان و عبارات از رهگذر نحوه کاربرد آن‌ها در جملات مشابه کشف شود.

واژگان و تعابیر کلیدی که در این‌جا معناشناسی شده‌اند، عبارت‌اند از: فتنه، تأویل، متشابه، راسخون، علم، ایمان و زیغ. حاصل بررسی این است که مراد از فتنه عذاب اخروی و آیات متشابه، آیات قیامت و تأویل این آیات تحقق خارجی آن‌هاست و راسخان در علم عبارت از مؤمنان به آیات آسمانی و زائغان عبارت از مشرکان مکه است.

به اعتقاد نویسنده مفاد آیه شریفه 7 سوره مبارکه آل عمران این است که در قرآن دو دسته از آیات وجود دارد؛ آیات محکم و آیات متشابه. محکمات آیاتی است که الفاظ در آن‌ها به همان معنای معهود مخاطبان استعمال شده و در آن‌ها از حقایق معهود دنیوی سخن رفته است و تأویل و تحقق خارجی آن‌ها در همین دنیا وجود دارد. از این رو کافران مفاد این آیات را انکار نمی‌کردند و دنبال تأویل و تحقق خارجی چنین آیاتی نبودند؛ چون تأویل و تحقق خارجی آن‌ها را به وضوح می‌یافتند.

نکونام می‌نویسد: اما متشابهات آیاتی است که الفاظ در آن‌ها به معنایی غیر معهود مخاطبان به کار رفته و در آن‌ها از حقایق نامعهود از قبیل «زقوم» سخن گفته شده است و تأویل و تحقق خارجی آن‌ها در این دنیا وجود ندارد. از این جهت کافران مفاد این آیات را انکار می‌کردند و تأویل و تحقق خارجی آن‌ها را در همین دنیا طلب می‌کردند، اما مؤمنان در عین حالی که به تأویل این آیات علم نداشتند، به آن ایمان داشتند و اعتراف می‌کردند که پروردگارا تو مردم را در روزی که شکی در تحقق آن نیست، گرد می‌آوری و خلف وعده نمی‌کنی.

نویسنده مهم‌ترین ادله‌ای که بر اختصاص علم تأویل متشابهات به خدا دلالت دارد، را به این قرار عنوان کرده است؛ اولاً، در عبارت «ابْتِغاءَ تَأْویلِه» طلب تأویل مذموم دانسته شده و از صفات کسانی معرفی شده است که در دلشان زیغ و میل به ضلا لت است؛ لذا معنا ندارد که آن در ادامه از صفات راسخان در علم خوانده شود که مورد مدح قرار گرفته‌اند.

 
در عبارت «ابْتِغاءَ تَأْویلِه» طلب تأویل مذموم دانسته شده و از صفات کسانی معرفی شده است که در دلشان زیغ و میل به ضلا لت است؛ لذا معنا ندارد که آن در ادامه از صفات راسخان در علم خوانده شود که مورد مدح قرار گرفته‌اند

ثانیاً، در آیه شریفه 7 سوره مبارکه آل عمران دو گروه معرفی شده است که یکی از آن‌ها کسانی‌اند که در دلشان زیغ و میل به ضلالت است و طی «فَأَمَّا الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ» از آن‌ها سخن گفته شده است. تردیدی نمی‌توان داشت که گروه دوم راسخان در علم‌اند که طی عبارت «وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْم» از آن‌ها سخن رفته است.

ثالثاً، گروه راسخان در علم مؤمنان به تأویل متشابهات خوانده شده‌اند و بی‌تردید ایمان به اموری تعلق می‌گیرد که علم به آن‌ها امکان ندارد. رابعاً، چنان که از مقایسه سیاق آیه شریفه 7 سوره مبارکه آل عمران و آیات متحد الموضوع دانسته می‌شود، مراد از تأویل متشابهات حقایق قیامت است که هنوز تحقق پیدا نکردند تا بشر بتواند به آن‌ها علم پیدا کند.