سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حدیث

خاص بودن مخاطبان قرآن و عام بودن هدایت آن

متنی که اینک ملاحظه می کنید، سئوالات یک دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه قم در زمینه قلمرو مخاطبان و هدایت های قرآنی است؛ به همراه پاسخی که اینجاب به آن داده ام.

 

به نام خداوند و باسلام خدمت استاد محترم

وقت به خیر

این که قرآن برای عرب عصر نزول است، می خواهم هر مطلبی را که در این مورد نوشته اید، مثلا مقاله یا مطلبی که در وبلاگتان است، معرفی کنید، مطالعه کنم و یا هر سخنی که در این زمینه دارید بفرمایید. اوایل سال بود که یکی از هم کلاسی هام دقیقاً همین رو گفت که استاد نکونام قرآن را فقط برای عصر نزول می داند و بس. البته همین سخنش هم نقل قول بود خودش نظرات شما را مطالعه نکرده بود. در حال حاضر مشاهده می کنیم که برای همه چیز از عقاید، اخلاق و احکام به قرآن مراجعه می شود. مثلا ویژگی منافقان، احکام طلاق و ازدواج و خانواده، قصاص،.... حتی داستان های پیامبران که حالا در یکی از درس ها متوجه شدیم داستان های قرآن هم .... یعنی این موضوعات برای عصر نزول است و ما نسخه عربها را برای خودمان می پیچیم؟

این که بیان داشتید به نظر من قرآن در چند صفحه خلاصه می شود، یعنی چه؟ 

متشکرم.

 

به نام خدا و با سلام

چند نکته در پاسخ عرض می کنم:

1. سخن اینجانب این است که قرآن خطاب به عرب حجاز عصر نزول و برای هدایت آنان نازل شده است. برای اثبات این کافی است که توجه داشته باشیم:

اولاً، زبان قرآن عربی است، آن هم عربی عصر پیامبر(ص)، و هر زبانی اعم از زبان عربی و غیر عربی تاریخمند است. یعنی از عصری به عصر دیگر و از قومی به قوم دیگر کمابیش تفاوت های پیدا می کند؛ لذا برای فهم هر متنی باید بررسی کرد که آن به زبان چه عصر و قومی بیان شده است و گرنه فهم آن با دشواری یا بدفهمی همراه خواهد شد.

ثانیاً، موضوعاتی که در قرآن مورد بحث قرار گرفته، خصوص همان موضوعاتی است که معهود عرب حجاز عصر پیامبر(ص) بوده است؛ یعنی هرگز از موضوعاتی که معهود آنان نبوده، سخن گفته نشده است. تمام پیامبران و اقوام و جنگ ها و اشیاء و گیاهان و حیوانات و ادیان و شهرها و دیگر موضوعاتی که در قرآن آمده، برای عرب حجاز شناخته شده، بود. هیچ یک از اینها مربوط به مناطق نامعهود عرب حجاز عصر نزول، نظیر اروپا، استرالیا، روسیه، چین، ژاپن، آفریقای دور از جزیرة العرب و جز آنها نیست. نیز در قرآن از موضوعاتی که در دوره معاصر مطرح است، نظیر شبیه سازی، بانک داری، بیمه، نماز در قطبین و جز اینها سخن گفته نشده است.

ثالثاً، قرآن در 114 سوره و طی حدود 23 سال دوره نبوت پیامبر(ص) حسب مقتضیات و نیازهای قریش در دوره مکی و اهل کتاب و مسلمانان در دوره مدنی نازل شده است. اگر بنا بود که قرآن ناظر به مقتضیات و نیازهای عرب حجاز یعنی قریش و مردم مدینه نازل نشود، چه جهتی داشت، نزول تدریجی داشته باشد؟ می توانست مثل الواحی که بر حضرت موسی(ع) به طور یکجا نازل شد، یکباره در همان آغاز بعثت پیامبر(ص) نزول پیدا می کرد.

2. منتها این منافاتی ندارد با این که دیگران نیز از هدایت های قرآن بهره مند شوند. قرآن مانند هر کتابی تا هر زمانی که به آن مراجعه شود و برای هر کس یا قومی که به آن مراجعه نماید، هدایت بخش است. آیات قرآن به منزله نسخه هایی است که طبیب عالمیان برای عرب حجاز عصر نزول متناسب به نیازها و مقتضیات آنان نوشته است؛ اما هرکسی که به دردها و گرفتاری های معنوی و اخلاقی آنان مبتلاست، می تواند و بلکه باید از نسخه های قرآنی استفاده کند. هیچ کس در هیچ زمان قائل نبوده است که یک کتاب اخلاقی و هدایتی اگر برای یک قومی در یک زمانی نوشته شد، فقط برای آنان مفید است و برای دیگران کارآیی ندارد.

البته برای بهره مندی یک متنی که در گذشته و خطاب به قوم خاصی بیان شده، باید به زبان و فرهنگ آن قوم آشنایی پیدا کرد تا فهم صحیح آن متن میسور گردد. نیز باید آموزه های آن متن با نیازها و مقتضیات معاصر مطابقت داده و معادل سازی گردد. بسا برخی از نیازها و مقتضیاتی که در گذشته بوده، در دوره معاصر وجود نداشته باشد؛ نظیر تهیه اسب برای جنگ و برده داری.

این که قران خطاب به عرب عصر پیامبر(ص) نازل شده، نظریه بدیعی نیست. پیش تر، میرزای قمی بر همین نظر بوده و به باور او، قرآن خطاب به مشافهین – یعنی کسانی که قرآن را به طور شفاهی و حضوری دریافت می کردند – نازل شده است. او در عین حالی که چنین باوری داشت، هرگز معتقد نبود که پس قرآن برای اعصار و امصار دیگر کارآیی ندارد. او به اشتراک در تکلیف معتقد بود؛ یعنی می گفت که مردمان دیگر با عرب حجاز عصر نزول در عمل به تکالیف قرآنی اشتراک دارند.

3. باید توجه داشت که:

اولاً، فرهنگ ها در عین حالی که اختصاصاتی دارند، اشتراکاتی نیز با هم دارند. چنین نیست که هرچه در میان عرب ها بوده، خاص آنان باشد. تمام انسان ها اعم از عرب و غیر عرب در فطریات با هم مشترک اند. همه آنان دارای عقل اند و احکام عقلی را اعم از عقل عملی و عقل نظری می پذیرند و در میانشان معمول است. احکام عقل عملی نظیر عدالت ورزی و صداقت و احسان و جز آنها. احکام عقل نظری مثل وجود منبع قدرت و شعور در جهان هستی و پوچ و هیچ نبودن زندگی آدمی.

ثانیاً، اقتباس اختصاصات فرهنگی یک قوم از قوم دیگر امری عقلائی است. در طول تاریخ همواره چنین بوده است که یک قوم، بسیاری از پاره های فرهنگی قوم دیگر را اخذ می کرده است. بنابراین چه اشکالی دارد که دیگران از همان نسخه ای که برای عرب های حجاز در عصر پیامبر(ص) نوشته شده، استفاده کنند؟

4. نظر به این که قرآن یک کتاب موعظه و تذکر است، در قرآن، مضامین های مکرر و مشابهی آمده است و لذا اگر ما بخواهیم، امهات و اصول آموزه های قرآن را استخراج کنیم، حجمی بسیار کمتر از حجم موجود را به خود اختصاص خواهد داد. برای مثال، حدود نود سوره ای که در مکه نازل شده، در زمینه توحید و قیامت است که بسا این سوره ها را بتوان در چند صفحه خلاصه کرد.

لینک های مرتبط:  مدرک داشتن مخاطب محوری در تفسیر قرآن +  متن دفاعیه «مخاطبان قرآن کریم»+  تاریخ گذاری و تفسیر تاریخی قرآن در بوته نقد  +  جاودانگی قرآن و بطون آن


متن دفاعیه «مخاطبان قرآن کریم»ـ

نوشتاری که اینک ملاحظه می کنید، متن دفاعیه خانم عالیه افشاری از پایان نامه کارشناسی ارشد خود است؛ با عنوان «مخاطبان قرآن کریم» با راهنمایی اینجانب و مشاورت دکتر محمد هادی مفتح. جلسه دفاع این پایان نامه روز چهارشنبه 22 تیرماه در محل دانشگاه قم است.  

با عرض سلام و ادب خدمت حضار گرامی، استادان محترم و دانش جویان عزیز و دوستان که در این جلسه حضور دارند.

در آغاز بر خودم لازم می دانم که از استادان محترم داور جناب آقای دکتر محمد تقی دیاری و حجت الاسلام و المسلمین آقای محمد کاظم رحمان ستایش که قبول زحمت کردند و پایان نامه این جانب را مطالعه فرمودند تا از نکات و تذکرات ارزشمند خودشان مرا بهره مند سازند، تشکر و قدردانی کنم.

هم چنین از استاد محترم راهنما جناب آقای دکتر جعفر نکونام که با تمام وجود در راهنمایی من تلاش نموده و کم کاری ها و کم تجربگی های مرا با سعه صدر تحمل نموده و مرا از راهنمایی های فراوان و بسیار ارزشمند خویش هم در روند تدوین پایان نامه و بالابردن علم و دانش این جانب و هم از تذکرات در زمینه بالا بردن معنویت و ایمان بهره مند نمودند، کمال تشکر و قدردانی دارم. البته می دانم که به هیچ عنوان نمی توانم زحمات بی دریغ ایشان را جبران و به نحو اتم و اکمل پاسخ گویم.

هم چنین بر خودم لازم می دانم که از جناب آقای دکتر محمد هادی مفتح استاد محترم مشاور نیز که در طول مدت تدوین پایان نامه قبول زحمت فرمودند و  مرا از مشاوره های به جا و سازنده خویش بهره مند ساختند، کمال تشکر و قدردانی به عمل می آورم.

هم چنین از نماینده تحصیلات تکمیلی که قبول زحمت فرمودند و در این جلسه حضور به هم رساندند، تشکر می نمایم. از دوستان عزیز و دانشجویان گرامی نیز که در این جلسه علمی شرکت نمودند، سپاس گزاری می کنم.

موضوع تحقیق اینجانب «بررسی مخاطبان قرآن» است. سئوال اساسی در این پژوهش این است که مخاطبان قرآن چه کسانی اند؟ سئوالات فرعی نیز عبارت اند از این که:

1.     آیا مخاطبان قرآن خصوص ائمه اهل بیت (ع) می باشند؟

2.     آیا مخاطبان قرآن خصوص پیامبر اکرم (ص) می باشند؟

3.     آیا مخاطبان قرآن همه مردم در هر عصر و مصرند؟

4.     آیا مخاطبان قرآن خصوص عرب عصر نزول می باشند؟

5.  اگر مخاطبان قرآن خصوص مردمان عصر نزول تلقی می شوند، آیا این با جاودانگی قرآن ناسازگار نخواهد بود؟

این پایان نامه در شش فصل ترتیب یافته است:

در فصل اول به مباحث کلیات، نظیر تبیین مسئله، بیان سئوالات و فرضیات تحقیق، پیشینه، ضرورت و هدف از انجام این تحقیق و روش آن و هم چنین تعریف مصطلحات، پرداخته شده است.

درباره پیشینه گفتنی است، در لا به لای آثار اعم از احادیث، تفاسیر و اصول فقه مطالب پراکنده ای آمده است؛ اما نه بسط داده شده و نه به سئوالات تحقیق ما پاسخ کافی داده شده است. نیز پایان نامه ای با عنوان «خطابات قرآن مجید» نگارش یافته است. منتها در به بررسی خطاب های عمومی و خصوصی به انسان ها و پیامبران و مخصوصاً خطابات مربوط به رسول خدا(ص) پرداخته شده است. در این زمینه می توان از پایان نامه دیگری یاد کرد به نام« وجوه خطابات قرآن» که مشتمل بر هشت فصل با مباحث ذیل است: واژه خطاب در لغت واصطلاح و آیات قرآن، عمومیت ‏خطابات قرآن، انواع خطابهاى قرآنى، اسلوبهاى ‏خطاب از نظر علم بلاغت، خطابات قرآنى مصدر به یاء نداء، خطابات تعجیزى قرآن‏ نظیر خطابات در آیات تحدى، خطابات عتاب آمیز به پیامبران در قرآن و خطابات‏ خداوند به موجودات دیگر.  هیچ یک از این دو پایان نامه ناظر به سئوالات تحقیق ما نبوده اند.

درباره اهمیت این تحقیق بیان شده است، از رهگذر روشن شدن این که مخاطبان قرآن چه کسانی اند، می توان به کلید فهم قرآن دست یافت؛ زیرا یک سخن فصیح و بلیغ آن است که متناسب با مقتضیات و شرایط مخاطبانش ایراد شود و با شناختن مخاطبان و مقتضیات و شرایط آنان، می توان به مقاصد و مرادات کلامی که خطاب به آنان ایراد شده است، پی برد.

مصطلحاتی که در این فصل به آنها پرداخته شده، عبار ت اند از: سبک گفتاری، سبک نوشتاری، خطابات شفاهی، اشتراک تکلیف.

مراد از سبک گفتاری سبکی است که در خطابات شفاهی و غیر نوشتاری ملاحظه می شود. چنین سبکی ویژگی هایی دارد؛ از جمله در آن جملات معترضه ای به چشم می خورد که با صدر و ذیل خود تناسب ندارند. در سبک گفتاری قرائنی که معهود و مشهود مخاطبان است، ذکر نمی شود؛ بلکه به حال و مقام تکیه می گردد. از چنین سبکی در منابع اصولی به «خطابات شفاهی» تعبیر شده است. جهت آن این است که چنین سبکی اساساً صورت شفاهی و ملفوظ دارد ولو آن که بعد از ایراد کلام به کتابت در آید. چنین سبکی معمولاً در برابر مخاطبان زنده و حاضر ایراد می شود. بر این اساس با فرض این که سبک قرآن گفتاری و شفاهی است، باید گفت که مخاطبان قرآن عبارت از عرب حجاز در عصر نزول است که در وقت نزول قرآن زنده و حاضر بودند. نیز طبق این نظریه تمام آیاتی که به ظاهر پراکنده و از هم گسیخته به نظر می آیند، توجیه پذیر می شود؛ چون تنها در سبک گفتاری است که گاهی از موضوع سخن خروج صورت می گیرد و با التفات به حال و مقام ایراد سخن می شود.

اشتراک در تکلیف قاعده ای است که میرزای قمی به طور عمده مطرح کرد؛ به این معنا که همه ابنای بشر در مکلف بودن به تکالیف الهی اشتراک دارند؛ چه کسانی مخاطبان قرآن بودند و چه کسانی که مخاطب قرآن نبودند و پیام قرآن به آنان می رسد. غرض از مطرح کردن این قاعده رد این پندار بود که اگر قرآن را طبق نظر او خطاب به مشافهین بدانیم، تنها آنان تکلیف دارند به احکام قرآن عمل کنند. این قاعده به خاطر بدیهی بودنش نیاز به استدلال ندارد؛ مع الوصف مستندات قرآنی و روایی چندی برای آن یاد شده است؛ نظیر آیه کریمه: «...وَأُوحِیَ إِلَیَّ هَذَا الْقُرْآنُ لأُنذِرَکُم بِهِ وَمَن بَلَغَ» (انعام، 19) یا روایت امام باقر(ع) که فرمود: «حَلَالُ مُحَمَّدٍ، حَلَالُ إِلَیَّ یَوْمَ القیامه وَ حَرَامُهُ حَرَامُ إِلَیَّ یَوْمَ القیامه؛ حلال محمد تا قیام قیامت حلال و حرامش نیز تا قیامت حرام است».

موضوع فصل دوم، «نقد و بررسی مخاطب بودن ائمه (علیهم السلام)» است. برای نظریه اختصاص مخاطب قرآن به ائمه(علیهم السلام) دلائل قرآنی و روایی چندی نظیر «انما یعرف القرآن من خوطب به» و « و ما یعلم تأویله الا الله و الراسخون فی العلم» یاد شده است. این نظریه صرف نظر از ادله ای که برای آن یاد شده، در صورتی مقبول خواهد بود که اولاً، ثابت کنیم، مردم عصر نزول مخاطب آیه نبوده اند و آن خطاباتی را که به کافران و مشرکان و اهل کتاب شده توجیه کنیم. ثانیاً، این ادله دلالت بر انحصار فهم قرآن به ائمه(علیهم السلام) داشته باشند. ثالثاً باید ثابت شود که ائمه(علیهم السلام) می توانند مخاطب قرآن باشند، در عین حالی که هیچ خطابی به آنان نشده است.

در فصل سوم به «بررسی نظریه عام بودن مخاطبان قرآن» پرداخته شده است. این نظریه در حالی از شهرت برخوردار است که حتی یک ندا یا ضمیر مخاطب در قرآن وجود ندارد که به صراحت همه مردم در هر عصر و مصر را مخاطب ساخته باشد؛ بلکه تمام آنها خطاب به عرب عصر نزول است. تردیدی نمی توان داشت که قرآن برای همه مردم در هر عصر و مصر هدایت بخش است؛ اما صرف عام بودن هدایت قرآن دلیل بر عام بودن مخاطبان قرآن نیست؛ چون قرآن در زمان و مکان خاصی نازل شده است و نزول قرآن در زمان و مکان خاص مخاطبان آن را محدود به کسانی می کند که در آن زمان و مکان حضور دارند. ادله جهانی و جاوید بودن اسلام، خاتم بودن پیامبر اسلام(ص) و نظایر آن هیچ ملازمه ای با عام بودن مخاطبان قرآن ندارند. اسلام می تواند جهانی و جاوید باشد و در عین حال مخاطبانش عرب حجاز عصر نزول باشد و نیز می توان پیامبر اسلام (ص)، خاتم پیامبران باشد و در عین حال مخاطبان قرآن همان عرب حجاز زمانش باشد.

اگر باید قرآن به مردمان دیگر ابلاغ شود، باید مخاطبانش آن را به مردمان دیگر ابلاغ کنند و اگر بخواهد دین اسلام خاتم باشد، باید همان مخاطبان، دین اسلام را به نسل های بعدی برسانند؛ زیرا مخاطبان سخن عبارت از همان کسانی اند که در وقت و محل ایراد سخن حضور دارند.    

در فصل چهارم، «نظریه مخاطب بودن شخص رسول خدا (ص)» مورد بررسی قرار گرفته است. مهم ترین دلیلی که بر این نظریه یاد شده، این است که قرآن را پیامبر اسلام(ص) از فرشته وحی دریافت کرده و او به مردم ابلاغ نموده است. منتها اولاً، پیامبر(ص) واسطه نزول است و واسطه نزول به معنای این نیست که تنها مخاطبش اوست. دلیلش این است که قریب به اتفاق خطابات قرآن به غیر رسول خداست. خطابات ندایی نظیر «یا أیها الذین آمنوا، یا أیها الناس، یا أَهل الکتاب» و مواردی از این قبیل غیر رسول خدا(ص) را مخاطب ساخته است. ثانیاً، آن مواردی هم که خطاب به رسول خداست، از باب این است که او رئیس القوم است و خطاب به او، به منزله خطاب به همه قوم اوست؛ زیرا در این نوع خطابات علاوه بر پیامبر(ص)، قومش هم مرادند. ثالثاً، در مواردی از آنهایی که شخص رسول خدا مخاطب است، خود رسول خدا مراد نیست؛ بلکه قومش مرادند و از باب ایاک اعنی و اسمعی یا جاره ایراد شده است؛ مانند آیه « فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریماً » (اسراء، 23) که با توجه به اینکه هیچ یک از پدر و مادر رسول خدا در زمان نزول آیه در قید حیات نبودند،. پدر ایشان که قبل از تولّد از دنیا رفته بود و مادر هم در طفولیّت ایشان از دنیا رفت. به روشنی می توان فهمید که آیه اساساً شامل رسول خدا (ص) نمی شود، اگرچه ضمائر در آیه مفرد مذکّر مخاطب است. رابعاً، در مواردی هم که از موضوعات خاص پیامبر اسلام(ص) سخن گفته شده، نظیر ممنوعیت ازدواج با همسران پیامبر(ص) به این جهت بوده است که ربط به عموم پیدا کرده بود؛ بنابراین نمی توان گفت که آن خطابات نیز شخصی است.

مخاطب بودن عرب عصر نزول در فصل پنجم مورد بررسی قرار گرفت. بتدا دیدگاه میرزای قمی مطرح شده و بعد از آن نقد های وارد شده بر این دیدگاه بیان گردیه است.

دلیل مخاطب بودن عرب عصر نزول این است که اولا،ً تمام ندهای جمعی و ضمایر خطاب در آیات قرآن ناظر به عرب عصر نزول است؛ ثانیاً، تمام موضوعاتی که در قرآن از آن سخن رفته، معهود و مبتلا به عرب عصر نزول بوده است و در قرآن هیچ موضوعی که خاص اعصار دیگر باشد، نظیر بانک داری و بیمه مطرح نشده است؛ ثالثاً، زبانی که در قرآن به کار گرفته شده، زبان عرب عصر نزول است.

در فصل آخر، «ایرادات مربوط به مخاطب بودن عرب عصر نزول» مورد بررسی قرار گرفته است. از جمله این ایرادات،  عدم جاودانی و عدم جهانی نبودن قرآن، اختصاص هدایت قرآن به عرب عصر نزول، سطحی بودن محتوای قرآن است و چنین پاسخ داده شده است که عرب عصر نزول بودن مخاطبان قرآن هیچ ملازمه ای با عدم جاودانگی و عدم جهانی بودن هدایت قرآن و اختصاص هدایت قرآن به عرب عصر نزول و یا سطحی بودن محتوای آن ندارد.