به نام خدا و با سلام خدمت استاد ارجمند جناب آقاي دکتر نکونام
از خواندن مطالبي که نگاشته بوديد واقعا غصه دار شدم. واقعا نمي دانم کي و چگونه اينگونه مسائل حل خواهد شد. گفته مي شد که اين مسائل نبايد در ميان عوام گفته شود. هر چند که حتي اين سخن هم قابل قبول نيست چرا که برخي عامه مردم را کاملا يکدست و بگونه اي مي پندارند که گويا اينها هرگز نمي انديشند و هيچ سوالي در اذهانشان خطور نمي کند و اگر سوالي هم برايشان مطرح شود به راحتي و با کمترين توجيهي از کنارش رد مي شوند. درست است که عامه چندان اهل مطالعه نيستند ولي اهل پرسش که هستند کافي است که در مسئله اي ترديد کنند آنوقت خواهيد ديد که براي کشف حقيقت چقدر اصرار دارند .
حال سوال اين است : اگر در ميان جامعه به اصطلاح علمي و دانشگاهي اين مسائل مطرح نگردد پس کجا بايد مطرح گردد؟ اصلا مگر علم چيزي جز از پرسش و پاسخ است؟ مگر اينطور نيست که هم سوال از علم خيزد هم جواب؟ آيا مسائل ديني علم به حساب نمي آيد؟ آيا نوآوري در مسائل ديني ناپسند است؟اگر کسي راجع به مسائل ديني سوالي داشته باشد نبايد مطرح کند و از ترس شبهه ناک بودن بايد آنرا سرکوب نمايد؟ اگر قرار بر اين است که سوالات از هر جا و توسط هر کسي بيان نشود و آموزشهاي ديني يکطرفه بيان شود چه نيازي به دانشگاه و استاد و اينگونه مسائل بود ؟ همه مي توانستيم پاي منابر بنشينيم و مسائل را يکسويه بشنويم و عمل کنيم و تمام.
در قرن 21 و در عرصه پيشرفتهاي خيره کننده ، روش آموزش مونولوگي جاي خود را به روش ديالوگي داده است. يعني اساس آموزش بر پرسش و پاسخ است. آنهم پرسشي از هر نوع مربوط به موضوع بدون اينکه برخي را سوال و برخي را شبهه و ... بنامند. ايمان ديني هم بر اساس پرسش و پاسخ راسخ مي شود و نه با ترس از شبهه و فرار از آن. اگر سوالي مطرح شود وظيفه ماست که جوابي قانع کننده بر آن داشته باشيم و اگر سوالي جواب نداشت بايد در عقيده خود شک کنيم که نکند خرافاتي در مجموعه عقايد ما راه پيدا کند. اصل ايمان يعني تسليم حق شدن و بنده حقيقت بودن نه اينکه برده و بنده عقايد خود باشيم. عقايد انسان مومن نبايد جمود پيدا کند و خداي نکرده عقيده پرستي جاي خداپرستي و حق پرستي را بگيرد. کسي که از طرح سوالات جديد مي ترسد يا علم ندارد و يا همچو بيد بر ايمان يا بهتر بگوييم بر اعتقادات خود مي لرزد. اگر کسي ايماني بر پايه علم و آگاهي دارد ديگر چه باک از هر گونه شبهه. ما اينگونه مي خواهيم مدعي توليد علم باشيم؟ آيا با اين روش مي توانيم در اين زمانه که سخن از جهاني شدن و هضم باورهاي ضعيف است از فرهنگ ديني خود دفاع کنيم. اصلا آيا سيره پيامبر اکرم (ص) و ائمه معصومين (ع) در اين موارد چگونه بوده است؟