سلام مجدد
قرآن هرگز جامع نيست و گرنه لزومي نبود به سنت مراجعه شود. در قرآن برخي از آموزه هاي ديني آمده و بسياري نيامده است.
هيچ عالم مسلماني سنت را در مقابل قرآن و جابر نقص آن قرار نمي داند بلکه سنت تماما بر قرآن متفرع است . يعني تمام سنت متخذ از قرآن است . قرآن به مثابه قانون اساسي است که مفسر رسمي آن حکم موضوعات جزئي را با استفاده از آن بيان مي کند . در روايت هم قرآن را ثقل اکبر و اهلبيت را ثقل اصغر نام نهادند لذا وجود سنت نه تنها دليل بر عدم جامعيت قرآن نيست بلکه تاکيد بر جامعيت آن است . منصب معصومين ع منصب تفسير و تبيين قرآن است نه منصبي جدا از تعاليم و معارف قرآن کريم .حال بفرماييد کداميک از تعاليم اسلام در قرآن نيست
سلام و درود خدا بر شما
تشكر بابت صبر و حوصله اي كه براي جواب دادن به سوالات اين جانب گذاشتيد.قبلا " بابت سوالات بعدي مي خواهم اجازه بگيرم.
استاد عزيز سوال من در رابطه با معنا و مفهوم آيات مذکور(16-17-18 حجر)نيست.سوال من اين است.که وجود آياتي ازاين دست راکه نه بار علمي دارد ونه هدايتگري ،چگونه بايد توضيح داد.
سلام
اگر به ترجمه ظاهري آيات بسنده کنيم وجود آياتي همچون آيات16-17-18 سوره ي حجر و امثال آن هيچگونه جنبه هدايتگري ندارد.وجود آنها را چگونه بايد توجيه کرد.
به جان عزيزت كه تا جواب قانع كننده نيابم دست از طلب ندارم.
استاد گرامي ، بزرگواري بفرماييد بيشتر راهنمايي كنيد .
سلامم خدمت دكتر بزرگوار
برحسب نظريه زبان معيار بايد متن بخودي خود قابل فهم باشد. ونه تنها قابل فهم باشد بلكه بايد هدايتگر هم باشد . اگر بنا را بر فهم ظاهري متن بگذاريم ( كه البته موافقم) آنگاه وجود چنين آياتي(16-18 الحجر و امثال آن) در متن قران را چطور بايد توضيح داد.
بازم سلام
نظرتون راجع به آيات 16و17و18 سوره ي حجر چيست.آيا به خودي خود هيچ معنا و مفهوم علمي ، ديني دارد.منظورم اين است که به نظر شما در زبان معيار چه چيزي از ان فهميده مي شده.بلاخره بايد به نحوي در رابطه با هدايت باشد. بايد تفسير کرد يا به همين صورت هدايتگر است.
سلام عليكم
مرقومهء آن استاد بزرگوار از نظر بنده، يك تفسير عقلاني از آيه مذكور است كه من عامي تا قبل از مراجعه به نظرات عالماني همچون جنابعالي، اين درك را از (الله نور است) نداشتم.
با سلام مجدد و عرض ادب
فرمايش جنابعالي را در مورد بخشي از آيات قرآن ، مثلا"در خصوص بيان احكام ( كه شنيده ام كمتر از ده درصد كل آيات ميباشد) صحيح ميدانم. ولي چطور ميتوان آياتي از قبيل (الله نور السموات و الارض...) را بدون توجه به تفاسير عقلاني بزرگاني از ابن سينا گرفته تا علامه طباطبايي درك نمود.
به نام خدا - با عرض سلام و احترام
اينجانب به دليل كم سوادي در علوم قرآني ،برداشتم از بطون قرآن را با يك مثال تبيين ميكنم:(ديدگاههاي افراد مختلف نسبت به يك صندلي چوبي)!
1- عامه مردم:صندلي
2-نجار:قطعاتي خراطي شده از چوب ساج كه با اتصالات كام و زبانه و مقداري چسب چوب ...3-شيميدان مولكولي:تعداد زيادي مولكول... كه با پيوند ...
3-فيزيكدان كلاسيك: تعدادي اعضاي باربر جهت انتقال بارهاي استاتيكي ناشي از...
4-شيميدان مولكولي:تعداد زيادي مولكول... كه با پيوندهاي...
فيزيكدان كوانتومي:تجمعي از ذرات زير اتمي با حالت شگفت انگيز لامكاني(سوپرپوزيشن) و همبستگي كوانتيك كه از لحاظ تئوري اين ذرات را فقط ميتوان تا ابعاد 10 به توان33 - سانتيمتر رصد نمود( و نه كوچكتر از آن)...
به نظر من همه به نوعي درست ميگويند ولي حقيقت از مجموع نظرات آنها نيز بزرگتر است.