و همچنين با توجه به حديثي که استاد در پست دغدغه ي جانشيني به آن استناد فرمودند، که پيامبر صل الله عليه وآله در پاسخ ابوبکر بيان مي فرمايند که «بايد مردي از اهل بيتم را مي فرستادم»، نشان مي دهد که امام علي عليه السلام را از مردان اهل بيت خود مي دانسته اند در حالي که ابوبکر و يا عمر را با اين که پدران همسران ايشان بودند از مردان متعلق به اهل بيت خود به حساب نمي آورند؛ البته اين مقايسه ي بخاطر اين است که نسبت حضرت علي(ع) براي اهل بيت رسول الله صل الله عليه و آله محسوب شود، مانند نسبت ابوبکر و عمر سببي بوده است؛ اما حضرت ايشان را جزء مردان اهل بيت خود بر مي شمرند اما ابوبکر و عمر را بيگانه مي انگارند؛ با اين که من خود از چنين قياسي اکراه داشتم اما انسان فقط با مطالعه ي دقيق و ظريف و تحليل هاي عقلاني اين شواهد تاريخي به حقيقت و واقعيت مي رسد بدون اين که به گرده ي دين چيزي غير عقلاني بيفزايد که انکارش براي نسل آينده نيز آسان تر مي شود، وقتي که تبيين ها دور از عقلانيت مي شود دين به خطر مي افتد.
اين تحليل ها و برداشت هاي شما از آيات و روايات مذکور در پست حاکي از حقايق و واقعياتي است که متن بر آن شهادت مي دهد؛ و به هيچ روي نمي تواند مانند بعضي از برداشت ها و تبيين هاي موجود آن را مصداقي از گفته هايي که قرآن از آن در آيه ي22 سوره ي کهف از آن نهي نموده با تعبير رجما بالغيب و حقيقت اين است که بايد به حقيقت و واقعيات از راهش برسيم و براي اثبات حقيقت نبايد به گفته هاي متزلزل تکيه کنيم. و اگر امرود کسي هم نقد را و هم راه درست را براي ارائه نمودن در دست دارد چرا نبايد مورد استقبال قرار گيرد.
«سَيَقُولُونَ ثَلاثَةٌ رابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَ يَقُولُونَ خَمْسَةٌ سادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْماً بِالْغَيْبِ وَ يَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَ ثامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ ما يَعْلَمُهُمْ إِلاَّ قَلِيلٌ فَلا تُمارِ فِيهِمْ إِلاَّ مِراءً ظاهِراً وَ لا تَسْتَفْتِ فِيهِمْ مِنْهُمْ أَحَداً (22)»