• وبلاگ : مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حديث
  • يادداشت : جالش با نظريه نزول دفعي قرآن
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + آرامش 


    به نام خدا سلام استاد

    شايد بتوان گفت که خداوند به همه انسان ها وحي مي کند و حالابه تعبيري تجربه دروني باشد ويا اشکال ديگر وحتي پيامبر هم تجربه دروني داشته باشند ولي وحي قرآني تجربه دروني نيست بلکه طبق سخن استاد شاکر کشف وشهود ويا متمثل شدن فرشته است چون باتوجه به تعاريفي که براي تجربه ديني آورده اند که شما بيان داشته ايد تجربه دروني (شايد به خاطر عمومي شدن وحي به همه انسان ها تعبير تجربه دروني را به جاي تجربه ديني آورديد ) هر شخصي ممکن است تفسيري متفاوت از تجربه ديني خود داشته باشد پس در مورد قرآن هرگز نمي تواند صدق کند تا در تعريف وحي قرآني تعبير تجربه ديني يا دروني گفته شود استاد چون سوال من ابتدا در مورد وحي قرآني بود . متشکرم

    پاسخ

    به نام خدا و با سلام. كاربرد اصطلاحات به مفهومي كه به كاربرنده از آن در ذهن دارد، وابسته است. منظور من از تجربه ديني، عملي است كه مبدأ و مقصد ديني دارد و البته هم دروني و قلبي است و هم بيروني و عملي. بنابراين يكي از تجربه هاي دروني وحي است. اين منافاتي ندارد با اين كه منشأ آن خدا يا فرشته باشد. الهام هم كه خاص انبياء نيست، منشأ الهي يا غيبي دارد. تفاوتي كه ميان وحي و الهام دارد،‏اين است كه در وحي از سوي غيب مسئوليت الهي كه از آن به نبوت و رسالت تعبير مي شود، به انساني واگذار مي شود؛ اما در الهام چنين نيست. وحي به معناي خاصش كه عبارت از نبوت باشد، با پيامبر اسلام(ص) خاتمه يافت.
    + آرامش 

    استاد پس شما بين وحي تشريعي و ساير وحي ها از جمله وحي نام برده در آيه فالهمها فجورها و تقوا هاتفاوتي قائل نيستيد؟
    پاسخ

    بي ترديد تفاوت وجود دارد. وحي قرآني به پيامبر اسلام(ص) اختصاص داشت؛ اما الهام فجور و تقوا را عموم انسان ها برخوردارند.
    + آرامش 

    متشکرم استاد تقريباً مقالاتي که در مورد تکثر گرايي وتجربه ديني پيامبر ووحي رو پيدا کردم ومي خونم با تعصب نوشته شده اند براي همين سعي کرده اند يه جوري اين نظرات رو رد ونقد کنند ولو با دلايل سست ومتناقض وولي قسمت هاي زيادي از آنان براي من قانع کننده نيست
    + آرامش 


    به نام خدا سلام استاد وقت به خير

    يه سوال داشتم در مورد وحي ،استاد نقش پيامبر در وحي چه بود اگر ايشان در دريافت وحي وابلاغ آن هيچ دخالتي نداشتند پس فرق ايشان با ديگران در چيست؟ بلا تشبيه ،بلا تشبيه ايشان با مثال طوطي که هيچ نقشي ندارد چه تفاوتي دارند؟آيا فقط چون فردي بودند که از نظر شخصيتي بسيار برجسته بودند به ايشان وحي شد؟با با توجه به اين سخن نظر تجربه ديني پيامبران وتجلي خداوند به آنان چطور رد ونقد مي شود ؟متشکرم

    پاسخ

    به نام خدا و با سلام. وحي تجربه اي دروني بوده است كه براي افراد خاصي كه از طهارت نفس برخوردار بودند، حاصل مي شده است. از رهگذر آن دريافت هاي قلبي داشتند. خداوند در قلب هركسي متناسب با طهارت نفس دارد، تجلي مي كند.
    + آرامش 

    به نام خدا

    سلام استاد ،من تا ديروز فقط مطالب شمادر باره نزول دفعي قرآن را به تنهايي خوانده بودم وديروز دوباره خواندم همراه با نقد ي که در سايت خبر گذاري فارس شده بود ونيز مطالب آيت الله جوادي آملي ،انصافاً مطالب انتقادي وتحليلي جالبي داشتيد با آرزوي موفقيت روز افزون براي شما ،براي ما هم دعا بفرماييد که قدرت تحليل ونقد داشته باشيم .متشکرم

    پاسخ

    به نام خدا و با سلام. از لطف شما ممنونم. موفق باشيد
    + موسوي 


    به نام خدا

    باسلام وآرزوي قبولي طاعات شما

    مطالب شما را خواندم. بايد بگويم خداوند متعال همانگونه که کتابهاي آسماني ديگر را به صورت دفعي به پيامبران قبل از پيامبر ما نازل فرموده است، مي توانسته است هر زمان که بخواهد قرآن را نيز به صورت دفعي بر قلب مبارک پيامبر ما نيز نازل کند. چه اينکه يکي از ايرادهاي اهل کتاب به پيامبر(ص) هم همين بود که قرآن يک دفعه بر او نازل نشده است؟ در نتيجه مردم عصر نزول مخصوصا مردم مدينه، هم مي دانستند که اين قرآن يک بار دفعتا بر قلب مبارک آن حضرت نازل شده است. نمي دانم شما چرا اينقدر اصرار داريد تا مردم عصر نزول را نفهم و خنگ معرفي کنيد؟! مطلب ديگر اينکه در ابتداي مبعث وقتي به آن حضرت وحي شد بخوان، همانطور که از آيات ابتدايي سوره علق پيداست، مي فرمايد بخوان به نام پروردگارت، يهني نام پرودگار را تعليم مي دهد نه نماز را که شما گفتيد مي فرمايد نماز بخوان. مشکل اصلي اين است که مي خواهيد همه چيز را تاريخي و در فضايي غير از روايات و احاديث مسائل را بررسي کنيد.

    با تشکر

    پاسخ

    به نام خدا و با سلام. اولاً، اتفاقاً، همان آيه كه حاوي اعتراض مشركان مكه بر عدم نزول دفعي قرآن است، تأييد مي كند كه بلي، قرآن به طور دفعي نازل نشده است. وقتي خود قرآن تصريح دارد كه قرآن به طور دفعي نازل نشده است،‏ چگونه شما از مخاطبان قرآن انتظار داريد، فهمي بر خلاف نص قرآن داشته باشند؟ ثانياً، باء در «باسم ربك» باء تعدي نيست كه اسم رب، مفعول به باشد؛ بلكه باء استعانت يا سببيت است و لذا مفعول به «اقرأ» محذوف و مقدر است؛‏نه مذكور. مشكل رايج در قهم قرآن اين است كه سعي نمي کنند، همه روايات را در کنار هم و سازگار با هم ببينند و نيز نمي کوشند، قرآن را در همان فضايي که نازل شده، درک کنند و گرنه، سخن اينجانب هرگز ناهموار نيست که درکش مشکل باشد. ذهنيت هاي رايج مانع از پذيرش سخن اينجانب شده است.
    با سلام
    يادداشت حضرتعالي در پاسخ به تحليل منتشر شده از سوي اينجانب - که عصاره مباحث آيت الله جوادي آملي بود، و ناظر به گفتگوي حضرتعالي با خبرگزاري فارس درباره نزول قرآن در ماه رمضان بود - را خواندم.
    انصافا تحليلهاي خوبي داشته ايد . اي کاش قبل از انتشار آن در اين وبلاگ، به خبرگزاري فارس (همان خبرنگاري که مصاحبه کرده بود) مي‌داديد تا در خبرگزاري فارس منتشر مي‌شد و سپس اينجا منتشر مي‌کرديد.
    به هر حال به نظر من،‌ در اين مسائل هر چه صحبت شود خوب است و از حضرتعالي هم بي نهايت ممنونم.
    پاسخ

    سلام. از لطف شما متشكرم. من قبل از انتشار براي خبرگزاري فارس ارسال كرده بودم. منتها ظاهراً فرصت نيافته بودند كه آن را رؤيت كنند. من ان شاء الله همين مطلب را كامل تر مي كنم و برايشان مي فرستم.