وبلاگ :
مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حديث
يادداشت :
حقانيت دين از دو منظر
نظرات :
0
خصوصي ،
6
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
بانو
با چه آدم لجبازي طرف بوديد! :)
البته نظر X درباره شما : "
من در صدد توجيه دين هستم و مي خواهم هر حکمي که در واقع دين هست و مخالف عقل است به نحو موافق عقل برگردانم" خيلي هم عاقلانه نيست، چرا که در اينصورت شما فقط منتظريد تا عاقلان چيزي را تشخيص دهند و شما توجيه را آغاز کنيد و دين را موافق با آن جلوه دهيد. تلاشي که به نظر بنده بي ارزش است. چرا که به جاي اينکه حکم عقل (يافته هاي بشري) را يک راست در زندگي بپذيريم، وقت خودمان را صرف توجيه ميکنيم و در نهايت يافته بشري را با تبصره و غيره مي پذيريم. در واقع موضع گيري هاي علماي ديني و مخصوصا روشنفکران ديني هم همين رخ مي دهد. مدتي براي يافته هاي بشري رجز مي خوانند که فساد انگيز است و غير معنوي است و...اما اسلام روان انسان ها را هم در نظر دارد و کامل است و...سپس وقتي مشاهده مي کنند براي بقاي خودشان و دينشان بايد خودشان را به روز کنند، دست به توجيه متون ديني مي زنند و يافته بشري را تاييد مي کنند. نمونه ي مشهود اين روند درباره حقوق زنان است. زماني همين مراجع تقليد به شاه نامه نوشتند که شرکت زنان در انتخابات فساد انگيز است و....بعد از حدود 15-20 سال کوتاه آمدند و حديث هايش را هم از متون بيرون کشيدند. (و به روي خود نياوردند که چه حقوقي از زنان ضايع شد در آن سال ها). نمونه ي در حال اجرا براي روندي که عرض کردم به رسميت شناختن حقوق هم جنس گرايان است. از چند سال پيش دينداران شروع کرده اند که: غرب متلاشي شد، به نهايت ابتذال رسيد و.....اما قرآن اجازه هم جنس گرايي نمي دهد، چرا که مصالح خانواده (آن رکن رکين) را در نظر گرفته است و....اما من به شما اطمينان مي دهم چند سال ديگر اين به يکي از بزرگترين دغدغه هاي روشنفکران ديني بدل خواهد شد و همه براي اثبات سازگاري اسلام و به رسميت شناختن حقوق هم جنس گرايان با هم مسابقه مي گذارند. کما اينکه اين روند از هم اکنون آغاز شده.
و مومنان در اين ميان فقط سرکار گذاشته شده اند!
پاسخ
من هرگز ادعا نكرده ام كه آموزه هايي خلاف عقلي در دين هست و بايد آنها مطابق عقل گرداند. اما فرض بگرييم كه در يك ديني مثل زرتشتي پاره اي از آموزه هاي خلاف عقل وجود دارد،آيا اگر روشنفكران ديني زرتشتي در صدد بر آيند كه آنها تغيير دهند و مطابق عقل كنند، كار خطايي كردند؟