وبلاگ :
مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حديث
يادداشت :
حقانيت دين از دو منظر
نظرات :
0
خصوصي ،
6
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
بانو
به نظر شما اينکه من صرفا بخاطر راستگو بودن فردي، سخنش را بپذيرم و به هرچه او مي گويد اعتماد کنم، عقل را تعطيل نمي کند؟ اگر اگر باور به صادق بودن فردي به باور به آموزه هاي او و عمل به آن ها منجر مي شود، ديگرچه جايي براي بررسي عقلي مي ماند؟ يک شخص غير ديندار همواره هر توصيه اي را مي سنجد، مشورت مي کند، آن را مي پرورد و سپس عمل مي کند. اما فرد ديندار (آنچنان که شما مي فرماييد) هيچ يک از اي مراحل را طي نمي کند؛ چرا که به صادق بودن پيامبر و در نتيجه درست بودن آموزه هاي او اعتماد دارد.
البته من فرمايش شما درباره لزوم اطمينان به خبري که آن ها از غيب مي آورند (مثل وقوع قيامت) را منطقي مي دانم. چرا که حداقل خودم راهي براي بررسي عقلي آن ها نمي شناسم. اين اخبار نه اثبات پذير و نه ابطال پذير هستند. اما درباره آموزه هايي که پيامبر مي آورد و عقل مي تواند آن ها را بسنجد، عمل به آموزه هاي پيامبر (صرفا بخاطر صادق بودن او) به نظر مضر مي رسد.
پاسخ
1. اعتماد به شخص راستگو و بدگمان نبودن به او، حكم عقل است؛ نه تعطيلي عقل. تعطيلي عقل آن است كه بي جهت به ديگران سوء ظن داشته باشد. البته اگر كسي قرينه اي بر دروغگو بودن شخصي يافت، باز حكم عقل است كه به او اعتماد نكند و سخنش را نپذيرد. همين طور اگر قرينه اي يافت كه او صادق است، اما تشخيص او غلط است، به حكم عقل نبايد به سخن او اعتماد كرد. 2. اعتماد به آدم دروغگو يا كسي كه داراي تشخيص درست نيست، از آن شخص ساده لوح است. شخص ساده لوح هم ممكن است، ديندار باشد يا بي دين. شخص دين دار هم ممكن است، ساده لوح باشد و هم ممكن است، اهل دقت باشد. 3. هرگز سخني كه مخالف عقل است، قابل اعتماد نيست؛چه آن سخن به پيامبر منسوب باشد، يا غير پيامبر.