mp3 player شوکر

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ بانو 
جالب بود تبريک عرض مي کنم.
اين قسمت:
"قرآن به وسيله يک رشته الفاظ مجرد و بى‏آلايش آنچنان تصاويرى را نقش مى زند و نمايش مى‏دهد که قلم نقاشى و دوربين عکاسى از ترسيم همانند آن عاجز مى­ماند. تشبيهات قرآنى هميشه بر مخاطب تأثير رواني خاصي را بر جاي مي­گذارند که اين ناشى آگاهي خداوند از پنهانى‏هاى روان بشرى است‏."
کمي تا قسمتي به جملات احساسي شاعران مي ماند تا يک نوشته ي علمي.
البته علمي است اگر اثبات کنيد "قلم نقاشي" و "دوربين عکاسي" تصاويري نقش مي زنند که تاثيرگذاري کمتري از تصويرسازي هاي قرآني دارند. اما به نظر مي رسد اين امر ذهني و غير قابل اندازه گيري است. مثل مقايسه ي ميزان لذت ناشي از بستني خوردن و ديدن مادربزرگ است. نه عيني است و نه درجه بندي دارد.
همچنين بايد اثبات کنيد که تاثير رواني خاص -بر فرض وجود براي همه- ناشي از آگاهيِ فرضيِ خداوندِ فرضي از پنهاني هاي روان بشر است. نمي دانم چطور قابل اثبات است. (هم خود مساله به اين سادگي ها اثبات نمي شود، هم سه فرضي که گفتم را پيش فرض قرار داده ايد، به سادگي)
پاسخ

از لطف شما ممنون. البته اين متن دفاعيه خانم باقري است. اما به هر حال، در تأثيرگذاري قرآن بر مخاطبانش نبايد ترديد کرد؛ چرا که شواهد تاريخي بسياري در اين زمينه هست. نظير اين که قرآن را از فرط تأثيرگذاري «سحر» ناميده بودند يا مي گفتند: در گوش هاي خود را بگيريد که تحت تأثير سحر قرآن نشويد يا دشمنان پيامبر(ص) به پنهاني به صداي قرآن پيامبر(ص) گوش مي سپردند. موفق باشيد