سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حدیث

میزگرد نقد کتاب «درآمدی بر تاریخ‏گذاری قرآن»

سلسله نشست‌های نقد و بررسی کتاب‌های برگزیده قرآنی/2
در نشست نقد کتاب «درآمدی بر تاریخ‌گذاری قرآن» عنوان شد:

«درآمدی بر تاریخ‌گذاری قرآن» استانداردهای تحقیق علمی را داراست.

 

دکتر جعفر نکونام، مؤلف کتاب و مدیر‌مسئول پژوهش‌نامه قرآن و حدیث کشور گفت: حاصل تلاش‌های خاورشناسان طبقه‌بندی‌ای ذوقی و سلیقه‌ای است به همین جهت نمی‌توان ترتیب و طبقات واحدی در میان خاورشناسان یافت؛ چرا که هر کدام به نحوی متمایز از دیگری حاصل کار خود را عرضه کرد‌ه‌اند. اما مسلمانان، بیشتر به روایات عصر نزول توجه داشته و اولین کارهای منسجم و گسترده‌ای که صورت گرفته تفسیرهایی نگاشته شده بر اساس ترتیب نزول است.

 جعفر نکونام
پیشینه تاریخ‌گذاری به صدر اسلام می‌رسد، به زمانی که به بحث مکی و مدنی بودن سوره‌های قرآن توجه شد، بنابراین اولین تاریخ‌گذاری قرآن، تاریخ‌گذاری دو دوره‌ای بود.

وی ادامه داد: در میان ایرانیان و فارسی‌زبانان نیز کارهایی صورت گرفته مانند آثار «جلال‌الدین فارسی» که در سه جلد «پیامبری و انقلاب»، «پیامبری و جهاد» و «پیامبری و حکومت» سوره‏های قرآن را بر اساس ترتیب نزول منقول از امام‌صادق(ع) قرآن ترجمه کرده‌ است و اسباب نزول سوره‌ها و سیره پیامبر را در لابلای ترجمه‌های سوره‏ها گنجانده است. کار ایشان به لحاظ اینکه به روایات اسباب نزول تکیه بسیاری داشته، چندان منسجم و متقن نیست و تناقضات بسیاری دارد. جهت آن این است که روایات اسباب نزول به تعبیر علامه طباطبایی عبارت از قصصی است که بر آیات قرآن انطباق داده شده است؛‏ بدون این که لزوماً اسباب نزول قرآن را حکایت کنند.

نکونام تصریح کرد: پژوهش دیگری که نمی‌توان آن را علمی تلقی کرد، اثر مهندس بازرگان است که در کتابی به نام «سیر تحول قرآن» طول متوسط آیات را به دست داده و آنها را  بر  23 سال طبقه‌بندی کرده است. کار او بسیار ذوقی و سلیقه‌ای است؛ چون نظریه او مبنی بر افزایش طول متوسط آیات به طور میلی‏متری به میزانی که از مبعث فاصله گرفته می شده، دلیل عقلی دارد و نه دلیل نقلی. شناسایی واحدهای نزول هم از سوی او هیچ مبنای علمی ندارد. او  هر دسته از آیاتی را که در یک سوره طول‌های هم‌سانی دارد، یک واحد نزول تلقی کرده است؛‏ بدون این که اتصال لفظی و محتوایی آیات مورد لحاظ باشد. نمونه ای از ذوقیات او این است که 5 آیه اول سوره «علق» را 10 آیه به حساب آورده است تا  طبق طول متوسط آیاتش اولین واحد نزول قرآن به شمار آید یا برای اینکه سوره «نصر» را در میان سوره‌های مکی جای دهد، 3 آیه‌ آن را یک آیه تلقی کرده است.

وی افزود:‏خوشبختانه در میان حوزوی‌ها اهتمام قابل‌توجهی به ترتیب نزول و تفسیر به ترتیب نزول صورت گرفته است و برخی تفاسیری را به ترتیب نزول شروع کردند که از آن میان می‏توان  از حجت‌الاسلام و المسلمین «بهجت‌پور» یاد کرد. 

پیش‌فرض‌های متقتن‏تری برای پژوهش درعرصه تاریخ‌گذاری قرآن‌ لازم است.

نویسنده کتاب «روش تحقیق با تأکید بر علوم ‌اسلامی» گفت: به نظر می‌رسد که کارهای عمیق‌تری باید صورت گیرد و با پیش‌فرض‌های قوی‌تری باید به پژوهش در این عرصه پرداخت. 

وی افزود: به نظر من پیش‌فرض‌های موجود نمی‌تواند چندان کار‌گشا باشد؛ لذا، ما باید پیش‌فرض‌های متقن‏تری را اساس کار خود قرار دهیم. مهم‌ترین این پیش‌فرض‌ها مرتب بودن آیات در سوره‌ها به ترتیب نزول است. به موجب آن آیات در سوره‌های قرآن به ترتیب نزول آمده است. در سوره‌هایی که یکجا نازل شده که این امر طبیعی است. در سوره‌های تدریجی نزول، هم چنان بوده است که پس از آن که اولین واحدش نازل می‌شده تا دیگر واحدهایش نازل نمی شده و کل سوره کامل نمی شده است، سوره دیگری نازل نمی‌شده است. بر اساس آن، می‌توان نتیجه گرفت که آیات در سوره های تدریجی النزول به ترتیب تاریخی مرتب شده اند و لذا هیچ سوره‏ای که آیاتش به تاریخ های متباعدی تعلق داشته باشد، وجود ندارد.

نویسنده «مصحف امام علی علیه السلام» در بیان پیش‏فرض دیگر گفت: هر واحد نزول دو ویژگی دارد:‏یکی صالح بودن لفظ آغازش برای شروع کلام و دیگر کامل بودن پیام آن است. به موجب آن نمی‌توان 5 آیه اول سوره «علق» را اولین واحد نزول تلقی کرد، چرا که در این 5 آیه جز فرمان بخوان به اسم ربّ و اوصاف ربّ، مطب دیگری نیامده است. لذا اینکه پیامبر باید چه چیزی را بخواند، مشخص نیست. ما در صورتی می‌توانیم به کسی بگوییم بخوان که چیزی در ذهن داشته باشد یا نوشته‏ای پیش روی او باشد. بنا بر تلقی مشهور که با نازل شدن این 5 آیه پیامبر به رسالت مبعوث شده است، پیامبر(ص) طبیعتاً چیزی در ذهن نداشته است که بخواند. آغاز اولین پیام‌الهی برای نبوت پیامبر با واژه «بخوان» چندان مناسب نیست؛ بنابراین نمی‌توان گفت، این 5 آیه اول یک واحد نزول مستقل است. آیه ششم هم که با «کلا» شروع شده است، در هیچ کلام مستقلی اعم از سوره‌های قرآن و خطب نهج‌البلاغه و اشعار عرب شروع با چنین لفظی را نمی‏یابیم. «کلا» اصالتاً حرف ردع است که نفی ماقبل می‏کند. حتی اگر به معنای «حقا» هم بگیریم، در هیچ کلام مستقل عرب چنین چیزی وجود ندارد.

همو در شرح پیش‏فرض دیگر گفت:‏ قرآن به زبان عرفی و سبک گفتاری نازل شده است و لذا الفاظ آن به معهودات عرب عصر نزول انصراف دارد و به موجب آن باید گفت که قرآن الفاظ عام و مطلق که همه افراد را در هر عصر و نسل دربر بگیرد، ندارد. این بدان جهت است که هر کلامی وقتی در زمان و مکان و خطاب به مخاطبان خاصی ایراد شود، ناظر و منصرف به همان افراد و موضوعات معهود اهل زبان در وقت خطاب است. برای مثال وقتی یکی از مسئولان کشور در این ایام در ایران طی سخنرانی خود بگوید: این مردم، تردیدی نیست که مرادش مردم ایران در همین زمان ایراد سخن است و نه مردم ترکیه یا سوریه یا چین، و نه مردم ایران در سال قبل یا سال بعد. خداوند نیز به همین زبان عرفی بشری در زمان و مکان و خطاب به مخاطبان خاصی سخن گفته است و لذا معانی الفاظ قرآن عبارت از همان معهودات اهل زبان یعنی عرب حجاز عصر پیامبر اسلام(ص) است.

پنهان نماند که خاص بودن مخاطبان قرآن منافاتی با جاودانگی قرآن و عمومیت هدایت قرآن ندارد. آیات قرآن به منزله نسخه‏هایی است که برای بیماران خاصی نوشته شده است؛ اما هرکسی که بیماری‏های آن بیماران را داشته باشد، می توان از آن نسخه‏های بهره‏برداری کند.

تاریخ‌گذاری قرآن از دالان تفسیر تاریخی قرآن می‌گذرد.

نکونام در پاسخ به این پرسش که تاریخ‌گذاری قرآن را می‌توان نوعی تفسیر تاریخی قرآن مطرح کرد یا خیر؟ گفت: تاریخ‌گذاری قرآن از دالان تفسیر تاریخی قرآن می‌گذرد. ما اگر بخواهیم به تاریخ‌گذاری قرآن دست یابیم، باید از تفسیر تاریخی قرآن عبور کنیم. برای تاریخ‌گذاری هر سوره باید به پرسش‌هایی چندی پاسخ داد و پاسخ به این پرسش ها در گرو به دست دادن تفسیر تاریخی از آن سوره است. 

نکونام در اشاره به این پرسش‌ها گفت: اولین پرسش این است که آیا سوره مربوطه مشتمل بر یک واحد نزول یا چند واحد نزول است؟ اگر میان آیات سوره‏ای اتصال لفظی و محتوایی برقرار باشد، آن سوره دفعی نزول است و یک واحد نزول را تشکیل می‌دهد و اگر میان آیات آن انفصال لفظی و محتوایی باشد، محتمل است که چند واحد نزول باشد؛ ولی به صرف انفصال لفظی و محتوایی آیات سوره‏ به طور قطع نمی‌توان اداعا کرد که آن سوره چند واحد نزول دارد و به اصطلاح تدریجی النزول است.

 تاریخ‌گذاری‌قرآن ‌از ‌دالان ‌تفسیر ‌تاریخی‌ قرآن ‌می‌گذرد.
تاریخ‌گذاری قرآن از دالان تفسیر تاریخی قرآن می‌گذرد. ما اگر بخواهیم به تاریخ‌گذاری قرآن دست یابیم، باید از تفسیر تاریخی قرآن عبور کنیم

نویسنده مقاله «عرفی بودن زبان قرآن» تصریح کرد: تنها زمانی می‌توان به طور قطع سوره ای را تدرجی النزول شمرد  که میان قسمت‌های منفصل سوره تناظر زمانی وجود داشته باشد. برای ‌مثال در سوره «مزمل» در آیه نخست، خداوند به پیامبر می‌فرماید نماز شب بخواند(قم اللیل و رتل القرآن) و در آیه بیستم ناظر به آیات نخست، گفته می‌شود: خداوند در این حکم تخفیف داد. کاملاً روشن است که میان صدور حکم در آیات اول و تخفیف در اجرای حکم در آیه بیستم فاصله زمانی وجود داشته و بی‌تردید باید گفت: آیات نخست ابتدا نازل شده و آیه بیستم با فاصله زمانی بعد از آن نازل شده است.

وی وجود تصریحاتی یا اشارت قوی به رخدادهای زمان‌مند متباع الوقوع را لازمه صدور حکم قطعی بر سوره تدریجی نزول یک سوره دانست.

وی پرسش دیگر در خور طرح برای تاریخ‏گذاری هر سوره را صحت و سقم روایات مکی و مدنی و اسباب نزول و ناسخ و منسوخ یاد کرد و صحت این روایات را منوط به تأیید آن از سوی خود آیات مربوط دانست. 

 

 حجت‌الاسلام‌والمسلمین‌اسکندرلو:
مشتشرقان در نیمه دوم قرن 19 میلادی به این کار پرداخته و در واقع سر منشأ کار را شخصی به نام «گوستاو وای» آغاز کرد و این کار الهام‌بخش شد برای «نولدکه» آلمانی و پس از او دیگران این امر را توسعه دادند

اسکندرلو از جمله نکات قوت این کتاب بیان کردن مبانی مناسب دانست و گفت: مهم‌ترین این مبانی‌ها تدریجی بودن نزول قرآن است. قرآن‌کریم مانند سایر کتاب‌های آسمانی پیشین نبوده که یکجا نازل شود و کوتاه باشد، بلکه در طول 20 سال بنا بر اعتقادات مرحوم آیت‌الله معرفت و بنا به نقل مشهور در طی 23 سال بر اساس نیازهای مختلف نازل شد. بنابراین مفسری می‌تواند دقت کند و به نکات ظریف آیه توجه داشته باشد که به بستر نزول آیات و سور و زمان و مکان نازل شدن آشنایی داشته باشد.

‌تدریجی‌ بودن ‌نزول ‌آیات ‌و ‌سور ‌اقتضا ‌می‌کند ‌‌که ‌‌‌به ‌ترتیب ‌نزول‌ آیات ‌آگاه ‌شویم.

عضو هیأت علمی مدرسه عالی امام‌خمینی(ره) قم گفت: بنابراین تدریجی بودن نزول آیات و سور اقتضا می‌کند که ما به ترتیب نزول آیات آگاه شویم، مکی و مدنی بودن را روشن کنیم.

 گفتاری بودن سخنان قرآن نیز یکی دیگر از مبانی مناسب مطرح شده در این کتاب است. بسیاری از نویسندگان در قضاوت و داروی بر اساس نوشتار نظر می‌دهند و موضوع مورد نظر را در نظر گرفته و کتاب خود را بر اساس فصل‌ها و باب‌های متفاوت یکی پس از دیگری دسته‌بندی می‌کنند، اما قرآن کریم گفتاری است یعنی در هر زمانی با گروه خاصی مواجه بوده است؛ به همین دلیل تغییر مخاطب برخی از مضامین در آیات به صورت تکراری مطرح شده است.

حجت الاسلام نصیری نیز در نقد محتوای کتاب گفت: نویسنده  هدف از بررسی تاریخ‌گذاری قرآن را دست‌یابی به تاریخ و زمان دقیق نزول آیات یا سوره‌های قرآن است، دانسته است؛ اما در عین حال یاد کرده است که نه مطالعه قرآن ما را به این هدف نایل می کند و نه روایات از صحت و اعتبار لازم برای این منظور برخوردار است.

بنابراین، اطلاعات روشنی از تاریخ نزول عموم آیات و سور قرآن وجود ندارد و لذا تاریخ‏گذاری قرآن قابل تحقق نیست.

نویسنده کتاب «رابطه متقابل کتاب و سنت» افزود: مؤلف کتاب در آغاز در دفاع از کار خود می‌گوید: «تازمانی که به درستی و روشنی مناسبات و مقتضیات عصر نزول قرآن شناخته نشود به نحو صحیح نمی‌توان از قرآن برای اعصار بعدی بهره برد. راه شناخت این مهم موضوعی است که در این اثر به مباحث بنیادی آن پرداخته شده است و آن عبارت است از مطالعه تاریخ نزول آیات. پنهان نماند اگرچه غرض از تاریخ‌گذاری قرآن در این اثر، این است که تعیین شود فلان سوره یا فلان آیات قران هر کدام در کدام روز یا ماه یا سال و دوره نازل شده است، اما باید دانست که تعیین تاریخ نزول آیات و سوره‌های قرآن بدون بررسی و تحقیق همه‌جانبه قرآن و رایات مختلف اسباب نزول، ترتیب نزول و سیره نبوی امکان ندارد.»

این گزارش ادامه دارد...

این گزارش از سوی صاحب وبلاگ ویرایش شده است.