سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حدیث

متن دفاعیه «تفسیر تاریخی سوره انفال»

آنچه اینک ملاحظه می کنید، متن دفاعیه خانم سروش یاوری دانشجوی ارشد علوم قرآن و حدیث دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران شمال است که به راهنمایی اینجانب و مشاورت آقایان دکتر ایزدی مبارکه و دکتر باستانی به انجام رسیده است. دفاعیه این پایان نامه روز 27 بهمن است.

موضوع این پایان نامه «تفسیر تاریخی سوره ی انفال» است و مراد از آن، تفسیر سوره ی انفال در بستر تاریخی نزولش می باشد. نظر به اینکه هر سوره در زمان نزولش، ناظر به مقتضیات و شرایط موجود در آن زمان است، توجه به آن شرایط و مقتضیات در تفسیر سوره، موجب فهم صحیح مراد خداوند از آیات سوره می شود. به این شیوه ی تفسیر که سوره در بستر تاریخی نزولش تفسیر شود، تفسیر تاریخی می گویند. برای شناخت بستر نزول سوره که همان زمان و مکان نزول سوره، حوادث و فضای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی حاکم در زمان نزول سوره و مخاطبان سوره است، لازم است ابتدا زمان نزول سوره، با توجه به اشارات خود سوره، روایات معتبر و تاریخ مشخص شود؛ سپس اوضاع حاکم در زمان نزول سوره، با مطالعه ی تاریخ آن زمان روشن گردد. در این نوع تفسیر، تمام قرائنی که معهود عرب عصر نزول بوده است، اعم از قرائن لفظی یعنی سیاق و آیات مشابه و قرائن معنوی یعنی زمان و مکان نزول، مخاطبان و حوادث مقارن نزول،  مورد توجه قرار می گیرند.

پیشینه ی تفسیر تاریخی قرآن به صدر اسلام می رسد. جهت آن این است که تفسیر تاریخی قرآن عبارت است از: همان تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر قرآن به روایات اسباب نزول، تفسیر قرآن با اشعار جاهلی، تعیین ترتیب نزول، تعیین مکی و مدنی، تعیین ناسخ و منسوخ، و مانند آنها. پیشینه این شیوه ها و مباحث هم کمابیش به صدر اسلام می رسد.

منتها تا قبل از قرن سیزدهم هجری قمری، تنها کاری که در زمینه ی تفسیر تاریخی قرآن صورت پذیرفته، این بوده است که علمای اسلامی شیوه ها و مباحث مذکور را در تفاسیر خود داشتند؛ بدون این که ترتیب سوره های قرآن را بر هم بزنند. اما از اواسط قرن سیزدهم هجری قمری، خاورشناسانی چون نولدکه و بلاشر، و مفسرانی چون ملاحویش و محمد عزة دروزة در ترجمه ها و تفاسیر و سیره هایی که نگاشتند، ترتیب نزول قرآن را اساس کار خود ساختند و مطالبشان را بر اساس آن سامان دادند. در ایران اقبال قابل توجهی به چنین تفسیری شده است و شروع آن با «سیر تحول قرآن» آقای بازرگان بوده است. کار دیگر سیره ای بوده است که جلال الدین فارسی بر اساس ترتیب نزول سوره های قرآن نگاشته است. اخیراً آقای بهجت پور نیز تفسیری به ترتیب نزول را به نام «همگام با وحی» شروع به نشر کرده اند که تاکنون تنها یک جلد آن منتشر شده است.

به طور کلی آثار و تفاسیری که علمای اسلامی به ترتیب نزول تألیف کردند، به طور عمده بر اساس مبانی سنتی بوده است. این تلاش های علمی نتایج قابل توجهی به همراه نداشته اند؛ زیرا تقریباً همان مباحث تفسیری را که پیش تر رواج داشته، به ترتیبی دیگر یعنی ترتیب نزول آورده اند؛ بدون این که رویکرد تاریخی به تفسیر قرآن داشته باشند.

البته آثاری نیز با مبانی جدیدی عرضه شده است که کتاب «درآمدی بر تاریخ گذاری قرآن» اثر استاد محترم راهنما و مقالات ایشان در زمینه ی تفسیر تاریخی آیاتی از قرآن، از آن جمله است.

مهمترین مبانی جدید تفسیر تاریخی عبارت اند از:

الف. عرفی بودن زبان قرآن: تردیدی نمی توان داشت که قرآن در اوج فصاحت و بلاغت و به قصد تفهیم مقاصد خود به مخاطبانش نازل گردیده است، لذا به زبانی سخن گفته است که مخاطبانش مراد خداوند را بفهمند و از آموزه هایش بهره ببرند. مخاطبان قرآن، کسانی هستند که در وقت و مکان نزول حاضر بوده اند؛ پس لازم است برای تفسیر به منابعی مراجعه شود که زبان متعارف مردم عصر نزول را به ما بشناساند و از آن جهت که قرآن، تنها متنی است که از تحریف مصون بوده است، باید در تفسیر، سیاق آیات و آیات متحد الموضوع، که از آنها به قرائن لفظی تعبیر می شود، بیش از هر منبعی مورد توجه قرار گیرد و از آن رو که نزول هر سوره ناظر به مقتضیات و شرایط موجود در زمان خودش است، لازم است در تفسیر هر سوره، آن شرایط و مقتضیات که از آنها به قرائن معنوی تعبیر می شود، مورد توجه قرار گیرد. 

ب. امکان تعمیم گزاره های قرآنی: اگر چه گزاره های قرآن، ناظر به مقتضیات و شرایط خاص زمان نزول و خطاب به خصوص مردم عصر نزول است، اما با الغای خصوصیت، می توان گزاره های کلی استخراج کرد که از آن به مناط و ملاک تعبیر می شود و آنها، شامل همه موارد در همه ی اعصار است. به این ترتیب، جاودانگی قرآن تأمین است و خاص بودن مخاطبان و مصادیق آیات قرآن، مستلزم محدودیت شمول آنها نخواهد شد. آیت الله معرفت در این زمینه آیه ی 43 سوره ی نحل را مثال می آورند که آمده است: وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ إِلاَّ رِجالاً نُوحی‏ إِلَیْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُون‏. خداوند در این آیه، خطاب به مشرکان می فرماید که اگر شک دارید که بشر می تواند پیامبر باشد، از اهل کتاب یعنی یهودیان مدینه بپرسید. درست است که در این آیه، مخاطب، خصوص مشرکین مکه اند و سؤال، خصوص امکان پیامبری بشر است و مسئول، خصوص اهل کتاب یعنی یهودیان مدینه است، اما ملاک و مناطی که از الغای خصوصیات این آیه حاصل می شود این است که هرکس، در هر زمینه ای که سؤال داشت، باید به افرادی که آگاه به آن اند، مراجعه کند. این مناط و ملاک عام و شامل همه موارد و مخاطبان در همه ی اعصار است.

در این تحقیق، سوره ی انفال بر اساس مبانی مذکور، تفسیر شده است. به منظور تفسیر این سوره، به سیاق آیات و نیز آیاتی که با آیات مورد بحث، متحد الموضوع بوده است، توجه شده است. همچنین زمان نزول این سوره که بعد از جنگ بدر بوده و مخاطبان سوره که شرکت کنندگان در این جنگ بوده اند، مورد توجه قرار گرفته است. 

مطالب این پایان نامه در سه فصل آمده است: در فصل نخست، ابتدا با تکیه بر اشاراتی از خود سوره، زمان نزول سوره و رخداد تاریخمند آن شناسایی شده است. این سوره در سال دوم هجرت نازل شده و ناظر به جنگ بدر است. سپس بستر نزول این سوره که همان اوضاع حاکم در سال دوم هجرت، به خصوص غزوه ی بدر است، مورد مطالعه قرار گرفته و سعی شده است با در نظر گرفتن بستر نزول سوره و توجه به آن فضا، آنچه که عرب آن عصر از آن سوره می فهمیده است، دانسته و گزارش گردد.

در فصل دوم، واژگان و تعابیر کلیدی سوره با توجه به قرائن لفظی و معنوی، معناشناسی شده است. از جمله نتایج آن، این است که مراد از انفال در آیه ی انفال، اموال به دست آمده از دشمن در جنگ است. این معنا را علاوه بر سیاق آیه، استعمال این واژه در دوره ی قبل از اسلام و عصر نزول تأیید می کند. همچنین مراد از غنیمت در آیه ی خمس، همان اموالی است که در جنگ با دشمن به دست می آید. مؤید این معنا، هم سیاق آیه است و هم کاربرد این واژه به معنای غنیمت جنگی در آیاتی که در سیاق جنگ هستند.

ناگفته نماند که علمای شیعه به طور عمده بر این نظرند که مراد از انفال، علاوه بر غنایم جنگی، کوه ها، اموال مخصوصه ی ملوک کفر، اموال بی وارث است که در روایات ائمه(ع) ذکر شده است. در خصوص واژه ی غنیمت مذکور در آیه ی خمس نیز، علمای شیعه معنای موسعی را برای این واژه مطرح نموده اند. آنها بر این نظرند که مراد از این واژه، هر نوع فایده و سود می باشد؛ نه خصوص غنایم جنگی؛ چرا که معنای لغوی غنیمت، هر نوع فایده ای را در بر می گیرد و مورد، مخصص نمی باشد و از روایات ائمه(ع) چنین برداشتی حاصل می شود.

به نظر می رسد، موارد مذکور در روایات ائمه(ع) بر مبنای مناط آیات، بیان شده است؛ نه بر مبنای معنای واژگان مورد نظر در آیات مورد بحث. مناط این آیات نیز، موارد مذکور در روایات ائمه(ع) را در بر می گیرد؛ لذا نتیجتاً تفاوتی بین نتایج حاصل شده از تحقیق و نظر شیعه وجود ندارد. 

در فصل سوم، با تکیه بر بررسی های معناشناسانه ی فصل قبل و توجه به قرائن لفظی و معنوی، تفسیری اجمالی از سوره به دست داده شده است.

در فصل آخر، از آن رو که آیه ی خمس محل بحث و اختلاف نظر است، به تفصیل از آن بحث شده و پیشینه ی خمس در ادیان و دوران جاهلی مورد بررسی قرار گرفته و سیره ی عملی پیامبر و امام علی علیهما السلام درباره ی آن بیان گردیده و نظر شیعه از زمان پیدایش آن تا عصر حاضر گزارش شده است. نیز در ادامه، نظرهای متفاوت در خصوص خمس بیان شده است.

   در پایان لازم است گفته شود، علیرغم تلاش گسترده ای که در پژوهش حاضر صورت گرفته است، نتایج این تحقیق را می توان در حد یک احتمال قابل توجه مطرح نمود و نتیجه قاطع گرفتن در این زمینه نیازمند تحقیق بیش تر است.