سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حدیث

گزارش نظریه نزول قرآن به زبان معیار در جلسه مناظره

نظر به این که معمولاً در گزارش مناظره ها در رسانه ها کم و زیادهایی می شود و گاهی مطالب ناروا به اشخاص نسبت داده می شود و یا گاهی سخنانی گفته می شود که خود گوینده اش هم منظور از آن را نمی فهمد، مناسب دیدم گزارشی را که از نظریه در جلسه مناظره داشتم، ذیلاٌ بیاورم. در پست بعدی نیز ان شاء الله ایراداتی که خانم دکتر پارسا و آقای دکتر معارف بر نظریه وارد نمودند، به همراه نقد خودم منعکس خواهد شد.

1. اجمالی از نظریه
عرفی بودن زبان قرآن یکی از نظریاتی است که کمابیش از دیرباز مطرح بوده است؛ اما بر اثر گذشت زمان و مطرح شدن برخی از احادیث و اقوال و اندیشه های مذهبی و علمی بشری در حاشیه قرار گرفت و نظریات دیگری در جنب یا به جای آن مطرح شد. طوری که اکنون نظریه مشهور خاص بودن زبان قرآن است. در نظریه ای که نظریه پرداز به آن مخصوص است، عرفی بودن مطلق زبان قرآن است؛ طوری که در آن هیچ تمایزی میان زبان متعارف عرب عصر نزول و زبان قرآن قایل نیست. طبق این نظریه قرآن به زبان معیار عرب حجاز در عصر رسول اکرم(ص) و خطاب به آنان نازل شده است.
به موجب این نظریه زبان قرآن هیچ تفاوت زبان شناختی با زبان معیار عرب عصر نزول ندارد و نیز هیچ آیه ای در قرآن که عرب عصر نزول مراد خدای تعالی را از آن نفهمد، نیست.
بر پایه این نظریه بهترین تفسیر قرآن عبارت از تفسیر تاریخی قرآن است. این تفسیر عبارت است از کشف مراد آیات با تکیه بر قرائن و اطلاعاتی که در تاریخ و عصر نزول قرآن برای مخاطبان قرآن یعنی عرب حجاز زمان پیامبر اسلام(ص) معلوم بوده است؛ نظیر سیاق آیات، آیات متحد الموضوع، شرایط و مقتضیات زمان نزول، مختصات فردی و اجتماعی مخاطبان قرآن اعم از مشرکان عرب، یهود و نصاری.

2. گزارش فرایند تکون، تطور و تکامل نظریه
از دیرباز کمابیش تلقی دانشمندان اسلامی بر عرفی بودن زبان قرآن بوده است؛ به همین رو برای تأیید معنای مختار خود برای لغات یا اختیار قرائات برگزیده خود به نثر و نظم عرب استشهاد می کردند؛ اما با نقل روایات و اقوالی از پیامبر(ص) و صحابه و تابعان و نیز ائمه اهل بیت(ع) و پیدایش و گسترش اندیشه های کلامی، فلسفی، عرفانی، فقهی، اصولی و علمی در میان مسلمانان به تدریج برای زبان قرآن تمایزاتی قائل شدند؛ نظیر این که قرآن اختصاصاتی چون بطون، وجوه، متشابهات، مجملات، غرائب، اعجاز علمی و نظایر آنها دارد که در کلام بشری به چشم نمی خورد و این ها را ذاتی قرآن تصور کردند؛ نه آن که بر اثر گذشت زمان و فقد قرائن و پیدایش مذاهب و علوم پدید آمده باشد.
راهیابی احادیث و اقوال و مذاهب و علوم بشری به تفسیر قرآن و پیدایش تفاسیر متفاوت از آیات قرآن برخی را به این باور رساند که در قرآن به زبان های گوناگون نظیر عرفی، فقهی، کلامی، علمی، فلسفی و عرفانی و رمزی سخن گفته شده است. برخی این زبان ها را در طول هم در هریک از آیات قرآن ادعا کردند و برخی هر دسته از آیات قرآن را به زبانی خاص دانستند؛ نظیر این که زبان آیات قصص و صفات خدا را رمزی و تمثیلی، و زبان آیات احکام را فقهی و حقوقی به شمار آوردند. 

3. توضیح مختصر پیش فرض ها و مبانی نظری
برخی از مهم ترین پیش فرض های نظریه عرفی بودن زبان قرآن به این قرار است:
الف. خداوند قرآن را خطاب به عرب حجاز در عصر پیامبر اسلام(ص) یعنی مشرکان مکه در دوره مکی و مشرکان مکه و یهودیان و مسلمانان مدینه نازل کرده است.
ب. زبانی که خداوند در قرآن به آن سخن گفته است، عبارت از زبان معیار عرب عصر پیامبر اسلام(ص) است و زبان معیار آنان نیز عبارت از همان زبانی است که خطبه ها و شعرهایشان را به آن ایراد و انشاد می کردند.
ج. زبان، برآمده از تصورات و معهودات اهل زبان است و تصورات و معهودات اهل زبان نیز برگرفته از اشیاء و اموری است که آنان با آنها سر و کار دارند و برای آنان آشنا و مألوف است؛ بنابراین الفاظ و تعابیر قرآن به همان تصورات و معهودات عرب عصر نزول ناظر است.
د. در قرآن مجمل و متشابه و مؤول و غریب به معنای واژگان و تعابیری که عرب عصر نزول مراد خدای تعالی را از آنها نفهمد، وجود ندارد.
هـ. فهم صحیح مفسر از آیات قرآن در گرو تکیه به همان اطلاعاتی است که معهود عرب عصر نزول بود؛ نه اطلاعاتی مانند عرفان، فلسفه، فقه، کلام، علوم تجربی و مانند آنها که معهود آنان نبوده است.

4. اشتراکات و افتراقات نظریه با نظریه های رقیب  و موجود
اگرچه بسیاری در عرفی بودن قرآن فی الجمله با نظریه پرداز اشتراک دارند، اما تفاوت هایی نیز در نظریه وی به این قرار وجود دارد:
الف. زبان قرآن در سراسر آیاتش یک زبان عرفی محض، آن هم عرف معیار عرب عصر نزول است و هیچ تفاوتی با آن ندارد. در زبان عرفی مجاز، تشبیه، ترادف، اشتراک لفظی و معنوی وجود دارد، در قرآن هم هست.
ب. خداوند از آیات قرآن معنایی بیش از آنچه که در زبان عرفی مفهوم مخاطب است، اراده نکرده است؛ منتها این منافی برخورداری آیات قرآن از لوازم منطقی نیست.
ج. مخاطبان قرآن خصوص عرب حجاز عصر نزول یعنی مشرکان مکه و مسلمانان و یهودیان مدینه و مسیحیان جزیرة العرب است.
د. برای قرآن بطونی به معنای مفاهیمی که هیچ ربط منطقی با ظاهر آیات قرآن نداشته باشد، وجود ندارد.
هـ. در قرآن، متشابهات یا مجملاتی یا حقایق شرعی یا غرائب یا مطلقات یا عمومات یا اعجاز علمی، به معنای آیاتی که مراد آنها را عرب عصر نزول به طور مستقل از بیان پیامبر(ص) و ائمه(ع) و دانشمندان معاصر نفهمیده باشند، وجود ندارد.

5. روش دستیابی به نظریه
نظریه عرفی بودن زبان قرآن حاصل تحقیقات و تأملاتی بوده است که به تدریج با مطالعه نظریات علمای گذشته و ادله آنان از جمله نظریات علامه طباطبایی انجام شده است. وی در کتاب قرآن در اسلام و نیز تفسیر المیزان تصریح کرده است که قرآن در بیان مقاصدش مستقل از بیان پیامبر اسلام(ص) و ائمه(ع) است؛ اما بیان تفاصیل احکام بر عهده ایشان است. ملاحظه قوت ادله ایشان و دیگر ادله ای که وضوح مقاصد آیات قرآن را برای مخاطبانش یعنی عرب حجاز عصر پیامبر اسلام(ص) اثبات می کند، نظریه پرداز را به سمت نگاه انتقادی به ادله مخالفان نظر ایشان کشاند و مطالعات بعدی نشان داد که تمام ادله مخالفان ضعیف و مردود است. مطالعات نظریه پرداز در زمینه معناشناسی و تاریخ گذاری و تفسیر تاریخی قرآن کمک شایانی به تکمیل و تقویت نظریه عرفی بودن زبان قرآن کرد و این باور را برای او پدید آورد که فهم صحیح آیات قرآن در گرو عرفی دانستن زبان قرآن است.
 
6. کارکردها و دستاورد نظریه (آثار علمی و کاربردی مترتب بر آن)
به موجب این نظریه تغییرات اساسی و گسترده ای در تفسیر آیات قرآن به هم می رسد که برخی از مهم ترین آنها از این قرار است:
الف. نظر به این که آیات قرآن به معهودات عرب حجاز عصر نزول ناظر است، وجود اعجاز علمی در آن بی وجه خواهد بود؛ یعنی آیاتی در قرآن نیست که مردم عصر نزول مقصود آنها را نفهمیده و بر اثر پیش رفت علوم بشری در دوره معاصر فهمیده باشند.
ب. با توجه به این که ظاهر آیات قرآن به موارد و مصادیق و اشخاصی که معهود عرب زمان نزول برمی گردد، تطبیق آن بر موارد و مصادیق و اشخاصی که در زمان نزول حضور و وجود نداشتند، بی وجه دانسته می شود و تفسیر به رأی به شمار می آید؛ البته این با اخذ احکام و معارف کلی ورای آیات و تطبیق آنها بر موارد و مصادر دیگر اعصار و امصار منافاتی ندارد.
ج. بر اساس این نظریه به جهت آن که قرآن متناسب با مقتضیات زمان و مکان نزول نازل شده است، تنها روش صحیح تفسیر آیات قرآن عبارت از تفسیر تاریخی خواهد بود؛ یعنی تفسیری که مبتنی بر ترتیب و شرایط نزول سوره های قرآن باشد و تفسیرهای دیگر که متکی بر داده های علمی در اعصار بعد از عصر نزول است، مصداق تفسیر به رأی و تحمیل آراء بر قرآن تلقی خواهد شد.
د . بر پایه این نظریه در قرآن الفاظ عام و مطلقی که شامل همه موارد و مصادیق در هر عصر و نسل باشد، وجود ندارد؛ بلکه همه موارد و مصادیق آیات، معهود مخاطبان قرآن یعنی عرب حجاز عصر نزول بوده است؛ بر این اساس، وجود مخصصات و قیوداتی که در زمان نزول آیات قرآن نبوده باشد و بعد از آن حادث گردیده باشد، به عنوان قرائن کاشف معنای مراد، بی وجه است. قرائن کاشف معنا باید مقارن یا قبل از نزول آیات موجود بوده باشد و گرنه خلاف فصاحت و بلاغت تلقی می شود.

7. توضیح اجمالی ادله و شواهد نظریه
برخی از مهم ترین ادله و شواهد نظریه به این قرار است:
الف. با عنایت به این که متکلم قرآن یعنی خداوند دانای مطلق است و از سویی به ظرایف زبان بشری و از سوی دیگر به ظرفیت ذهنی او آگاه است و قصدش از نزول قرآن هدایت و راهنمایی عرب عصر نزول بوده و وسیله تفهیم مقاصد الهی نیز همان زبانی بوده که میان آن مردم رواج داشته است، اقتضا دارد، خداوند قرآن را به زبان معهود همان مردم نازل کرده و از الفاظ و تعابیرش همان معناهای معهود و مألوف آنان را قصد کرده و بنابراین زبان قرآن عبارت از زبان معهود و مألوف آنان بوده باشد.
ب. مکه ام القری و پایتخت عرب در عصر پیامبر اسلام(ص) بود و در آن خطابه ها و اشعار برای توده مردم ایراد و انشاد می شد و عرب های قبایل مختلف از سرزمین های گوناگون در مواسم حج به مکه می آمدند و آنان از علومی مثل عرفان و فلسفه و کلام و جز اینها آشنایی نداشتند و این شرایط موجب شده بود، یک زبان عام عربی که معهود و مألوف همه قبایل عرب باشد، در شهر مکه پدید آید و مردم قریش به آن تکلم کنند. پیامبر اسلام(ص) نیز از مردم همین شهر بود و در میان آنها مبعوث شد؛ لذا اقتضا دارد، زبانی که قرآن به آن نازل شده است، عبارت از همان زبانی باشد که در محافل عمومی و رسمی همین شهر به آن سخن گفته می شده است.
ج. در طی آیات قرآن تصریح شده است که خداوند هر پیامبری را به لسان قومش مبعوث می کرد تا بتواند پیام الهی را به آنان بیان کند و قرآن هم به لسان عربی مبین و قابل فهم قوم پیامبر اسلام(ص) نازل شده و قصد از نزول قرآن هم هدایت مردم بوده است؛ لذا باید زبان قرآن همان زبان مألوف قوم پیامبر اسلام(ص) یعنی عربی فصیح رایج در محافل عمومی آن زمان باشد.
د. در روایاتی از معصومان(ع) آمده است که قرآن کتاب هدایت است و به مردم توصیه شده، در موقع فتنه ها برای هدایت یافتن به قرآن مراجعه کنید و حتی قرآن معیار صحت و سقم حدیث دانسته شده است و فرمودند: روایات ما را بر قرآن عرضه کنید. اگر موافق آن بود، آن را اخذ کنید و اگر مخالف آن بود، آن را دور افکنید. این روایت متضمن این معناست که مردم، هم قرآن را می فهمند و هم حدیث را و هم موافقت و مخالفت حدیث با قرآن را و هم این حق را دارند که اگر حدیث مخالف قرآن بود، آن را دور بیافکنند.

8. نکات قابل توجه
در انتها توجه به نکاتی به قرار ذیل ضروری می نماید:
الف. قرآن نظیر کلام بشری دارای ملازمات منطقی است و اگر مراد از بطون قرآن همین ملازمات باشد، قرآن همسان کلام بشری از بطون برخوردار است؛ اما مفاهیمی که هیچ ملازمه منطقی با  منطوق کلام ندارد و از قبیل تداعی معانی محسوب می شوند، نه به قرآن و نه به کلام بشری قابل انتساب نیست.
ب. تفسیر قرآن نیازی عرضی است و نه ذاتی. قرآن وقتی نازل شد، بی نیاز از تفسیر به معنای کشف مراد الهی بود؛ اما بر اثر گذشت زمان و فقد قرائن فهم آیات نیازمند تفسیر قرآن شد. در این زمینه، روایاتی که بتواند آن قرائن را بازسای کند، قابل استناد خواهد بود؛ اما روایاتی که با مدلول عرفی آیات تعارض داشته باشد، چه تعارض جزئی و چه تعارض کلی قابل استناد نخواهد بود.
ج. احادیث ائمه اهل بیت(ع)  تکمیل کننده معارف دینی است و لذا باید در زمینه آنچه که در قرآن نیامده است، به آن احادیث مراجعه کرد.
د. خطاب قرآن به عرب حجاز عصر نزول مستلزم اختصاص هدایت آن به آن مردم نیست. آیات قرآن همچون نسخه هایی است که برای درمان بیماری های بیماران خاصی نوشته شده است؛ اما کسان دیگری به همان بیماری ها مبتلایند، قابل بهره برداری است.
هـ. ظاهر آیات قرآن خطاب به خصوص عرب حجاز در عصر رسول خداست؛ اما مفاهیم قرآن که ملازمه منطقی با مدلول عرفی قرآن دارد، عموم مردم را در هر عصری فرا می گیرد.