سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حدیث

تفسیر «وسع کرسیه السماوات و الارض» در آیة الکرسی(3)ـ

متنی که اینک ملاحظه می کنید، در پاسخ به سومین سئوالی است که درباره عبارتی از آیة‌ الکرسی مطرح شده است. اجمال سئوال این است که حفظ آسمان ها از سقوط بر زمین قابل فهم است؛ اما حفظ زمین به چه معناست؟ پاسخ این است که چون زبان قرآن همان زمان متعارف عرب عصر نزول است و در هر زبان عرفی هم تسامح وجود دارد، باید در آیه فقط همان حفظ آسمان ها را منظور دانست که مفهوم عرف است. براین اساس، به طور کلی، جستجو کردن دقت های بلاغی و علمی و فلسفی و منطقی و مانند آنها در قرآن که به زبان عرفی نازل شده، خطاست.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سئوال: به نام خدا و باسلام

منظور از «یمسک» درباره آسمان را فرمودید، خورشید و ماه و ستارگان بسان پرندگانی دانسته شدند. در آیه «إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا» از «نگهداری زمین» نیز سخن رفته، به نظر نمی رسد تصور افراد در عصر نزول درباره زمین هم مانند آنچه درباره آسمان فرمودید بوده باشد. چطور می فرمایید؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پاسخ: سئوال شما به واقع این است که مردم عصر نزول، زمین را ثابت و خورشید و ماه را متحرک می دانستند و بسان پرنده بودن با خورشید و ماه که در آسمان حرکت می کنند، سازگاری دارد؛ نه با زمین که با نگاه ظاهری در زیر پای ما ثابت به نظر می رسد. حال این تلقی با این آیات قرآن که در آنها آمده، خداوند سماوات و ارض را نگه می دارد، چگونه سازگاری دارد؟ شاید بفرمایید که این با نظر علمی سازگارتر است که زمین را نیز متحرک می شمارد.

پاسخ اینجانب به سئوال مذکور این است که قرآن به زبان عرفی نازل شده و در زبان عرفی برخی از تسامح ها وجود دارد. یکی از تسامح ها این است که گاهی دو چیز که به هم عطف می شود و بعد ضمیری مثنی در ظاهر به آنها بر می گردد؛ اما در واقع به هر دوی آن دو چیز راجع نیست؛ بلکه به یکی از آنها راجع است. در این زمینه نمونه های متعددی را می توان یاد کرد که اینک به آنها پرداخته می شود.

نمونه اول- آیه مرج البحرین

در سوره الرحمن آمده است:

مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ * بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ * ... یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ (رحمن، 19-20 و 22)؛ دو دریا را [به گونه ‏اى‏] روان کرد [که‏] با هم برخورد کنند. میان آن دو، حدّ فاصلى است که به هم تجاوز نمى‏کنند. * ... از هر دو [دریا] مروارید و مرجان برآید.

در خصوص این که در آیه آمده است، از هر دو دریای شور و شیرین، مروارید و مرجان خارج می‌شود، این سئوال مطرح است که چطور چنین گفته شده است؛ حال آن که آنها فقط از دریاى شور استخراج می‌شوند، نه دریاى شیرین؟

پاسخ این است که تثنیه آمدن «بحرین» و «منهما» در این آیات تسامحی است؛ یعنی خداوند در این آیات استخراج لؤلؤ و مرجان از هر دو دریا را اراده نکرده؛ بلکه فقط دریای شور را اراده کرده است؛ به همین رو برخی از مفسران تعبیر «منهما» را «من احدیهما» تأویل برده اند.

مؤید دیگر این که در جای دیگر به جای این که دریا را مثنی بیاورد، مفرد آورده است:

وَ هُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِیًّا وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْیَةً تَلْبَسُونَها وَ تَرَی الْفُلْکَ مَواخِرَ فِیهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُون (نحل، 14)؛ و اوست کسى که دریا را مسخّر گردانید تا از آن گوشت تازه بخورید، و پیرایه‏ اى که آن را مى‏پوشید از آن بیرون آورید. و کشتیها را در آن، شکافنده [آب‏] مى ‏بینى، و تا از فضل او بجویید و باشد که شما شکر گزارید.

نمونه دوم – آیه قریتین

در سوره زخرف آمده است:

وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ هذَا الْقُرْآنُ عَلى‏ رَجُلٍ مِنَ الْقَرْیَتَیْنِ عَظیمٍ (زخرف، 31)؛ و گفتند: «چرا این قرآن بر مردى بزرگ از [آن‏] دو شهر فرود نیامده است؟»

سئوالی که اینجا مطرح است،‌ این است که آیا مراد این است که مشرکان مکه تمایل داشتند، از هر دو شهر مکه و طائف پیامبری مبعوث می شد و بر هر کدام قرآنی نازل می گردید؟

پاسخ این است که نه منظور این است که یک نفر از شهر مکه یا شهر طائف مبعوث می شد که البته شخصیت اجتماعی مهمی داشته باشد و به تعبیر مشرکان مکه «رجل عظیم» باشد؛ بر همین اساس، مفسران تعبیر «من القریتین» را به «من إحدى القریتین» تأویل برده اند.

نمونه سوم – آیه معشر الجن و الانس

در سوره انعام آمده است:

«یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَ لَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ» (انعام، 130)؛ اى گروه جن و انس، آیا از میان شما فرستادگانى براى شما نیامدند؟

سئوالی که اینجا مطرح است،‌ این است که رسولان و پیامبران از بنى آدم ‌اند و از نسل انسان‌اند، نه از جن و موجودات نامرئى؛ حال چگونه خطاب به جن و انس شده است؟

پاسخ در اینجا نیز این است که این تسامحی است و مراد فقط همان انس است و لذا مفسران «منکم» را به «من احدیکم» تأویل برده اند.

نمونه چهارم – اقطار سماوات و ارض

باز در سوره الرحمن آمده است:

یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ اْلإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطارِ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ فَانْفُذُوا لا تَنْفُذُونَ إِلاَّ بِسُلْطانٍ (رحمن، 33)؛ اى گروه جنّیان و انسیان، اگر مى‏توانید از کرانه ‏هاى آسمانها و زمین به بیرون رخنه کنید، پس رخنه کنید. [ولى‏] جز با [به دست آوردن‏] تسلّطى رخنه نمى‏کنید.

منظور آیه از «کرانه های آسمان ها و زمین» همان همان کرانه های آسمان است که به زمین با نگاه ظاهری مماس شده است.

نمونه پنجم – آیة الکرسی

همین طور، تعبیر «حِفْظُهُما» در آیة الکرسی از قبیل تسامح قلمداد می گردد و مراد فقط نگهداری آسمانهاست.

وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا یَؤُدُهُ حِفْظُهُما(بقره، 255)؛ کرسىِ او آسمانها و زمین را در بر گرفته، و نگهدارى آنها بر او دشوار نیست‏.

نمونه ششم – آیه امساک سماوات و ارض

بر اساس آنچه آمد، تعابیر «تَزُولا» و «زالَتا» و «أَمْسَکَهُما» در آیه مورد بحث نیز از باب تسامح برشمرده و منظور فقط نگهداری آسمان ها از سقوط است.

إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَکَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ کانَ حَلیماً غَفُورا (فاطر، 41)؛ همانا خدا آسمانها و زمین را نگاه مى‏دارد تا نیفتند، و اگر بیفتند بعد از او هیچ کس آنها را نگاه نمى‏ دارد اوست بردبار آمرزنده.

مؤید این که مراد فقط «سماوات» است، آیه ذیل است:

أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ وَ الْفُلْکَ تَجْری فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَ یُمْسِکُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلاَّ بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحیمٌ (حج، 65)؛‌ آیا ندیده‏اى که خدا آنچه را در زمین است به نفع شما رام گردانید، و کشتیها در دریا به فرمان او روانند، و آسمان را نگاه مى‏دارد تا [مبادا] بر زمین فرو افتد، مگر به اذن خودش [باشد]. در حقیقت، خداوند نسبت به مردم سخت رئوف و مهربان است.

تکمله

اگر ما خواسته باشیم، مراد از «حفظ» و «امساک» را در آیات مورد بحث، به زمین هم برگردانیم، باید همان تصوری را که در قرآن بازتاب یافته،‌ در معنای آیات مذکور بیان کنیم؛ نه این که به علم نجوم معاصر مراجعه کنیم و بر دستاوردهای علمی جدید تطبیق دهیم.

در قرآن آمده است که خداوند کوه ها را در زمین قرار داده است که آن را از لرزش حفظ کند؛ چنان که آمده است:

خَلَقَ السَّماواتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها وَ أَلْقى فِی اْلأَرْضِ رَواسِیَ أَنْ تَمیدَ بِکمْ (لقمان، 10)؛ آسمانها را بى‏ هیچ ستونى که آن را ببینید خلق کرد و در زمین کوه‏ هاى استوار بیفکند تا [مبادا زمین‏] شما را بجنباند.

نیز در جای دیگر آمده است:

وَ جَعَلْنا فِی اْلأَرْضِ رَواسِیَ أَنْ تَمیدَ بِهِمْ وَ جَعَلْنا فیها فِجاجاً سُبُلاً لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ * وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ هُمْ عَنْ آیاتِها مُعْرِضُونَ (انبیاء، 31-32)؛ و در زمین کوه‏ هایى استوار نهادیم تا مبادا [زمین‏] آنان [مردم‏] را بجنباند، و در آن راههایى فراخ پدید آوردیم، باشد که راه یابند. و آسمان را سقفى محفوظ قرار دادیم، و [لى‏] آنان از [مطالعه در] نشانه‏ هاى آن اعراض مى‏ کنند.

همین طور در جای دیگر آمده است:

هُوَ الَّذی جَعَلَ لَکمُ اْلأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فی مَناکبِها وَ کلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَ إِلَیْهِ النُّشُورُ * ءَ أَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّماءِ أَنْ یَخْسِفَ بِکمُ اْلأَرْضَ فَإِذا هِیَ تَمُورُ * أَمْ أَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّماءِ أَنْ یُرْسِلَ عَلَیْکمْ حاصِباً فَسَتَعْلَمُونَ کیْفَ نَذیرِ (ملک، 15-17)؛ اوست کسى که زمین را براى شما رام گردانید، پس در فراخناى آن رهسپار شوید و از روزى [خدا] بخورید و رستاخیز به سوىِ اوست. آیا از آن کس که در آسمان است ایمن شده‏ اید که شما را در زمین فروبرد، پس بناگاه [زمین‏] به تپیدن افتد؟ یا از آن کس که در آسمان است ایمن شده‏ اید که بر [سر] شما تندبادى از سنگریزه فروفرستد؟ پس به زودى خواهید دانست که بیم ‏دادن من چگونه است!

چنان که ملاحظه می گردد، در این آیات آسمان بسان سقفی دانسته شده است که بر روی زمین زده شده، بدون این که هیچ ستونی زیر این سقف نهاده شده باشد و نیز زمین را بسان فرشی در زیر پای شما آرام قرار داد که بر روی آن حرکت کنید.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

لینک دو قسمت قبل: تفسیر «وسع کرسیه السماوات و الارض» در آیة الکرسی(1)ـ + تفسیر «وسع کرسیه السماوات و الارض» در آیة الکرسی(2)ــ