سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حدیث

گزارش ایکنا از کرسی نظریه‎پردازی زبان گفتمان قرآن

گزارش ایکنا از کرسی نظریه‎پردازی زبان گفتمان قرآن؛

پرونده مطالعه قرآن تمام‌ناشدنی است/ «زبان فراعرفی»؛ ترکیبی تناقض‌آمیز/ نظریه یا تقریر؟

%d9%be%d8%b1%d9%88%d9%86%d8%af%d9%87-%d9%85%d8%b7%d8%a7%d9%84%d8%b9%d9%87-%d9%82%d8%b1%d8%a2%d9%86-%d8%aa%d9%85%d8%a7%d9%85%e2%80%8c%d9%86%d8%a7%d8%b4%d8%af%d9%86%db%8c-%d8%a7%d8%b3%d8%aa-%c2%ab%d8%b2%d8%a8%d8%a7%d9%86-%d9%81%d8%b1%d8%a7%d8%b9%d8%b1%d9%81%db%8c%c2%bb%d8%9b-%d8%aa%d8%b1%da%a9%db%8c%d8%a8%db%8c-%d8%aa%d9%86%d8%a7%d9%82%d8%b6%e2%80%8c%d8%a2%d9%85%db%8c%d8%b2-%d9%86%d8%b8%d8%b1%db%8c%d9%87-%db%8c%d8%a7-%d8%aa%d9%82%d8%b1%db%8c%d8%b1%d8%9f

گروه حوزه‎های علمیه: کرسی نظریه‎پردازی «منطق و زبان گفتمان قرآن» 7 اسفند ماه با طرح نظریه از سوی محمدباقر سعیدی‌روشن و نقادی محمدعلی رضایی اصفهانی، علی نصیری، جعفر نکونام و علیرضا قائمی‌نیا برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری بین‎المللی قرآن (ایکنا) در ابتدای این نشست که در پژوهشگاه حوزه و دانشگاه برگزار شد، حجت‎الاسلام والمسلمین محمدباقر سعیدی روشن در سخنانی به تبیین نظریه خود پرداخت و گفت: جنس زبان قرآن از نوع مبانی و موضوع است و مسئله نیست، لذا سؤالاتی از قبیل اینکه آیا گفتمان قرآن چند وجهی یا تک‌وجهی است و فیصله بخش است و یا حیرت‌افکن و خدا پیامش را به عرف عقلا یا فرا عرفی به مخاطب رسانده است یا نه در این نظریه مطرح می‎شود.

وی با بیان اینکه زبان قرآن آمیزه ای از محتوا و صورت است، افزود: شیوه گفتمان قرآن عرفی فراعرفی است و از این منظر هم قرآن نور مبین است و کف نصاب برای هدایت دارد و همه می توانند از آن استفاده کنند اما در عین حال قول سدید است و مراتب معنایی آن سقف ندارد و قرآن با نزول خود معنایی تازه به هستی بخشیده و راهی برای نوزیستن است.

سعیدی روشن بیان کرد: قرآن زبان قابل انتفاع برای همه دارد و پرونده مطالعه قرآن هرقدر هم که مطالعه شود تمام ناشدنی است و هم زبان ظاهر و هم زبان باطن دارد و در دوره پست مدرن که دوره هرج و مرج کنشی و فکری در جوامع بشری است، دنیای معاصر سخت نیازمد زبان و معارف قرآن است.

وی با بیان اینکه بحث زبان قرآن بعد از زبان دین مطرح شده است، گفت: برخی بحثهای ارایه شده در این زمینه و در این نظریه مباحثی کاملا جدید و نو هست.

این محقق قرآنی زبان را توانایی فطری و ودیعه خدا به انسان برای ساخت کلمه و لفظ عنوان کرد و ادامه داد: محتوای برین قرآن در قالب صورت و جمله‌ها عنوان می‌شود و زبان آمیزه‌ای از صورت و محتواست و قرآن کریم نزول تاریخی و حضور فراتاریخی دارد.

وی تاکید کرد: براساس نظریه زبان قرآنی که بنده ارایه داده ام تک تک آیات قرآن کریم چون دارای باطن و ظاهری است، دارای زبان عرفی و فراعرفی است و ظرفیتی دارد که عوام آن را بفهمند و در عین حال همه ظرفیت قرآن این نیست.

طرح اشکالات نظریه از سوی نکونام

در ادامه این نشست نقادان به نقد مباحث بیان شده پرداختند. جعفر نکونام از محققان قرآنی به عنوان اولین ناقد به نقد مطالب ارایه شده پرداخت و اظهار کرد: ادله های سعیدی روشن در بخش‌های مختلف مخدوش است این که در تعریف زبان گفته شده است، «زبان قرآن یعنی منطق و مدل گفتمان قرآن»، مورد اشکال است؛ زیرا: اولاً، این تعریف ابهام دارد؛ چون در آن، روشن نشده است که مراد از منطق یا مدل چیست؟ آیا این دو با هم فرق دارند یا مترادف‌اند؟ یا گفتمان به چه معناست؟ این در حالی است که تعریف باید اعرف از معرف باشد؛ نه مبهم تر از آن. معنای زبان قرآن از تعریف آن یعنی «منطق و مدل گفتمان قرآن» روشن‌تر است. وی عنوان کرد: ثانیاً، برخی گفتمان را چنین معنا کرده‌اند: «فضای ذهنی مسلّط و زبان خاصی که مردم در یک دوره ای خاص با آن سخن می گویند». اگر مراد نویسنده از گفتمان، زبان خاصی باشد که قرآن به آن سخن گفته است و مراد وی از منطق گفتمان قرآن، روش سخن گفتن قرآن باشد، باید گفت که تعریف زبان هم مشخص است و آن عبارت از الفاظی است که یک قومی وضع می کند و با شیوه خاصی برای بیان مقاصدش به کار می برد. در این صورت، بهتر بود، زبان قرآن چنین تعریف می شد: زبان قرآن، زبان خاصی است که قرآن به آن سخن می گوید. منتها باز این تعریف، هیچ اطلاع اضافه ای از خود عبارت «زبان قرآن» به دست نمی دهد. حاصل مطلب آن که با چنان تعریفی به واقع هرگز زبان قرآن تعریف نشده است.

نکونام با بیان اینکه زبان قرآن را عبارت از «منطق و زبان عموم عقلا در تفهیم و تفاهم» دانستن، مشکلاتی دارد گفت: اولاً، اگر مراد از منطق همان زبان است، عطف آن بر زبان در عبارت «منطق و زبان عموم عقلا» حشو است و اگر میان آن دو تفاوت است، باید تفاوت آن دو گفته می شد. ثانیاً، عموم عقلا یک زبان ندارند. زبان برخی از آنان فارسی است و بعضی از آنها عربی و برخی از آنها به زبان های دیگر. نیز زبان عقلا از زمانی به زمان دیگر و از محیطی به محیط دیگر تفاوت دارد. برای مثال، زبان عربی عصر پیامبر(ص) غیر از زبان عربی معاصر است و نیز زبان عربی حجاز متفاوت از زبان عربی یمن و حیره و غسان بوده است. بنابراین در تعیین زبان قرآن هرگز کافی نیست که آن به زبان عرف همه عقلاء دانسته شود؛ بلکه باید مشخص شود، عقلای کدام قوم در کدام زمان.

وی ادامه داد: اولاً، زبان فراعرفی یک ترکیب تناقض آمیز است. زبان عرفی است و فراعرفی بودن آن یعنی یک چیز عرفی فراعرفی است و این تناقضی آشکار است. تعبیر «زبان فراعرفی» از قبیل کوسه ریش پهن است. زبان یعنی همین الفاظ متعارف و شناخته شده و معهود بشر که برای القای مقاصد به همدیگر به کار می رود.زبان را بشر وضع کرده است؛ نه خدا یا اجنه یا فرشتگان. زبان فراعرفی یعنی زبان غیر عرفی و زبان غیر عرفی یعنی زبان اجنه و فرشتگان که هیچ وجود خارجی ندارد. ثانیاً، هیچکدام از ویژگی هایی که به عنوان ویژگی های فراعرفی به قرآن نسبت داده می شود، یا فراعرفی است و بلکه عرفی است و یا ربطی به زبان ندارد و ناظر به محتوای قرآن است و لذا فراعرفی بودن پاره ای از ویژگی های قرآن مردود دانسته می شود.

نقد اعجاز ساختاری قرآن

استاد دانشگاه قم با نقد اعجاز ساختاری قرآن و بیان اینکه ادعای این که ساختار زبان شناختی قرآن اعجازآمیز است، مورد اشکال است تصریح کرد: زیرا اولاً، اگر مراد از ساختار، چینش آهنگین الفاظ است، نمی توان ادعا کرد که زبان قرآن اعجاز دارد؛ اما زبان بشر که چینش آهنگین دارد، اعجاز ندارد. روشن است که شعر یا سجع چینش آهنگین دارد و قرآن نیز یک نثر آهنگین است و لذا در زبان بشری مشابه دارد. بنابراین آهنگین بودن چینش آیات هیچ اعجازی ندارد. ثانیاً، روشن است که نظم و چنینش آهنگین قرآن به وضوح قابل تشخیص است و وقتی این نظم و چینشن در قرآن قابل تشخیص است، آوردن نظیر آن هیچ دشواری ندارد. این که خواتیم جملات آهنگ داشته باشد، در کلام بشری نظایر فراوانی دارد و لذا آوردن نظایر آن میسور است.

وی ادامه داد: طرح چنین مدعیاتی درباره قرآن که ادله متقنی بر اثبات آن وجود ندارد، نه تنها خدمتی به قرآن شمرده نمی شود؛ بلکه زمینه ای را بر آماج ایراد و اشکال وارد کردن بر قرآن را فراهم می کند. ثالثاً، زبان برای القای مقصود است و القای مقصود نیز هیچ فرق نمی کند که با چه آهنگی گفته شود. با هر نظمی می توان به القای مقصود پرداخت؛ بنابراین، اگر نوع آهنگ در القای معنا تأثیر نداشته باشد، بحث از آن به عنوان زبان که وسیله ای برای القای مقصود است، بی وجه است. تا ثابت نشود که نوع نظم قرآن در القای مقصود مؤثر است، نمی توان از آن به عنوان زبان قرآن بحث کرد.

وی همچنین ادعای این که نظم قرآن معجزه است را مورد اشکال دانست و اظهار کرد: زیرا اولاً، معجزه بودن نظم قرآن، قابل اثبات نیست و جای این پرسش است که آیا نظم های کلامی که در زبان عربی وجود دارد، از همان ابتدای خلقت آدمی وجود داشته یا خود بشر آنها را پدید آورده است؟ و آیا اگر خود او پدید آورده،‌ آیا معجزه کرده است؟ و آیا اگر کسی یک نظم جدیدی پدید آورد، معجزه کرده و کسی نمی تواند مثل او بیاورد؟ آیا نیما یوشیج که سبک شعر نو را پدید آورد، دیگران نتوانستند، مثل او بیاورند؟ ثانیاً، به فرض آن که نظم قرآن معجزه باشد، این مدخلیتی در اصل زبان ندارد؛ زیرا زبان عبارت است از ادای الفاظ برای القای مقصود و ادای مقصود نیز با هر نظم انجام می پذیرد؛ لذا نمی توان قرآن را به دلیل نظم ویژه اش دارای زبان ویژه ای دانست.

رضایی اصفهانی: نظریه زبان قرآن در حد نظریه هست

در ادامه حجت الاسلام والمسلمین محمدعلی رضایی اصفهانی ضمن انتقاد شدید از تعابیر نکونام بیش از آن که به نقد دیدگاه های نظریه پرداز بپردازد به انتقاد از نکونام پرداخت و در عین حال در نقد نظریه گفت: این مطالبی که آقای سعیدی روشن عنوان کرده اند، من آن را در حد نظریه می دانم و لیاقت آن را دارد. البته پیشنهاد می دهم که ایشان نام آن را تغییر دهد و مثلا زبان هدایت قرآن بگذارند.

وی اظهار کرد: بحث ایشان باید مقداری منقح تر شود تا بحث تناقض آمیز بودن عرفی و فراعرفی که از سوی آقای نکونام مطرح شده برطرف شود، زیرا کسی مانند آیت الله خویی نیز زبان قرآن را عرفی می داند، اما تعبیر ایشان با آنچه آقای نکونام بحث کرده متفاوت است و آقای سعیدی روشن نیز باید نظریات رقیب را بهتر تبیین می کردند و مطول تر توضیح می دادند تا زبان هدایت بودن آن واضحتر شود.

رضایی اصفهانی گفت: پیشنهاد می دهم ایشان یک سوره کوچک را بیاورد و نشان دهد که هدایت چه تاثیری دارد تا به فهم بیشتر این نظریه در مقابل نظریات رقیب کمک کند.

نصیری: ابهام در نظریه

در ادامه این کرسی، حجت‎الاسلام والمسلمین علی نصیری در سخنانی گفت: من هم مانند نظریه پرداز معتقدم که قرآن زبان خاصی دارد، ولی تحلیل های ارایه شده درباره آن ناکافی است. یک نظریه باید 5 مولفه داشته باشد که شامل تحلیل ماهوی، مبانی و زیرساخت های فکری، ادله و شواهد، رابطه با نظریات رقیب و نتایج و برآیندهای نظریه از آن جمله است که متاسفانه در این نظریه دیده نمی‌شود.

نصیری بیان کرد: مطالب عنوان شده در نظریه مبهم و تا حدودی ضعیف است. از طرفی زبان قرآن شعری است که در قافیه آن مانده ایم چیزی را مطرح کرده ایم و در آن گیر کرده ایم و هنوز قصه آن را حل نکرده ایم و کاستی های نظریه نیز به همین مطلب بر می گردد همان طور که با همه ارادتی که به علامه طباطبایی دارم بحث تنظیم قرآن توسط صحابه و قرائات مختلف را نمی توانم قبول کنم.

قائمی‌نیا: این نظریه را تقریر می‌دانم

در ادامه حجت‎الاسلام والمسلمین علیرضا قائمی نیا، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در نقد نظریه فوق گفت: نظریه صورت بندی مشخصی ندارد و ابهام و شتابزدگی در ورود به بحث مهمترین مشکل آن است و تعریف روشن و درستی از زبان قرآن عنوان نشده است.

وی اظهار کرد: شما زبان قرآن را به بحث فرهنگ و مطالبی که ایزوتسو به صورت مفصل به آن پرداخته سوق داده اید اما اگر می خواهید به این وسیله عقاید باطل کسانی مانند نصرحامد ابوزید را نفی کنید آن راه کار خود را دارد.

وی تاکید کرد: من بیش از آن که مطالب آقای سعیدی روشن را نظریه بدانم آن را تقریر می‎دانم زیرا ماهیت بحث چندان روشن نیست و به نحو ضعیفی پرداخته شده و حتی توضیحات مجددی که ایشان ارایه کرد نیز بر ابهامات افزود.