سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حدیث

فرق نظریه پردازی و شبهه پردازی

چنان که آشکار است، میان نظریه پردازی و شبهه پردازی تفاوت های بسیاری است؛ اما برخی چندان دامنه شبهه را گسترده اند که نظریه پردازی را نیز شبهه پردازی به شمار آورده اند.

من اینک، نخست، تفاوت های شبهه و نظریه را بیان می کنم و سپس عرض می کنم که اگر نظریه را با شبهه مترادف بگیریم، باید بگوییم که تمام دانشمندان دینی ما شبهه پردازند. حال آن که این تلقی قابل دفاع نیست.

کاش اختلاف نظر راجع به دامنه شبهه در حد بحث نظری متوقف می ماند. مشکل بزرگی که وجود دارد، این است که کسانی که بی منطق، دامنه شبهه را گسترده اند، گاهی بر مسند قدرت نشسته اند و بر اساس تلقی ناصواب خود، به تضییع حقوق اجتماعی دیگران هم می پردازند.

 

1. تفاوت های شبهه و نظریه

شبهه ممکن است، در برخی از کاربردها عبارت از نفس سئوال باشد و هیچ جنبه مثبت یا منفی به خود نگیرد؛ اما امروزه شبهه وقتی در گفتمان دینی جامعه مطرح می شود، معنای خاصی دارد و آن عبارت از این است که کسی اشکال ناصحیحی بر اصول و ضروریات دینی و مذهبی بگیرد و از رهگذر آن بخواهد اصول و ضروریات دینی و مذهبی را مخدوش نشان دهد و تضعیف کند و به تبع آن، باعث تضعیف ایمان و تدین عامه مردم بشود. این در حالی است که نظریه عبارت از راه حلی است که به یک مسئله علمی داده می شود؛ اعم از این که آن مسئله علمی یک شبهه دینی باشد یا نباشد.

بنا بر آنچه آمد، میان نظریه و شبهه تفاوت های چندی هست:

اولاً، نظریه در مقابل شبهه قرار دارد؛ چون شبهه عبارت از طرح مسئله است؛ اما نظریه عبارت از طرح راه حل و بیان پاسخ مسئله است. من خودم را به موجب این تعریف، نظریه پرداز به شمار می آورم؛ نه شبهه پرداز؛‌ چون رویکرد اینجانب، نظریه پردازی است؛ یعنی می کوشم، راه حل و پاسخ متقنی برای مسائل دینی و قرآنی به دست بدهم. هرگز چنین نبوده است که من شبهه و مسئله ای را مطرح کنم، بدون این که راه حل و پاسخی به آن بدهم.

ثانیاً، شبهه پردازی عملی است که به غرض تضعیف اصول و ضروریات دینی و مذهبی صورت می گیرد؛ اما نظریه پردازی، لزوماً چنین مفهومی ندارد و اگر به غرض پاسخ گویی به سئوالات دینی و مذهبی صورت بگیرد، درست در مقابل شبهه پردازی قرار می گیرد. من تصور می کنم، با عنایت به این که رویکردم، دفاع از اصول و ضروریات دینی و مذهبی و قرآن است، باید عمل اینجانب را نظریه پردازی قلمداد کرد؛ نه شبهه پردازی.

 

2. پیامدهای اجتماعی خلط میان نظریه و شبهه

متأسفانه امروزه بسیاری دامنه شبهه را چندان گسترده اند که شامل هر نوآوری و نظریه پردازی که خلاف مشهور باشد، می شود و لو آن که آن نوآوری و نظریه پردازی در مقام دفاع از اصول و ضروریات دینی و مذهبی باشد. لزومی ندارد که شما خارج از چارچوب اصول و ضروریات دینی و مذهبی نظریه پردازی کنید تا شما را شبهه پرداز بنامند. همین که نظریات شما مخالف نظریات مشهور باشد، کافی است تا این اتهام شبهه پردازی را به شما بزنند. برای آنان هیچ مهم نیست که شما اهل تعبد و دیانت و نوافل و ارادت و عشق به دین و اهل بیت(ع) و ارادتمند و مقلد مقام معظم رهبری هستید یا نخبه فکری هستید و کسی توان مناظره علمی با شما را ندارد و یا این که اساساً خود شما ده ها و صدها شبهه دینی را پاسخ داده اید و می دهید. چشم ایشان هرگز این ها را نمی بیند. آنچه را که آنها می بینند، نظریات جدیدی است که شما عرضه می کنید. همین ذنب لایغفر است و همین کافی است که شما را بایکوت کنند و در تنگنا بگذارند و حقوق و امتیازات اجتماعی و دولتی اتان را سلب کنند و جلوی فعالیت های علمی و اجتماعی اتان را بگیرند و حتی شما را تهدید کنند که اگر باز به نظریه پردازی ادامه بدهید، شما را به اتهام شبهه پردازی به محاکمه می کشیم و لابد بعد هم به محبس می اندازیم.

 

3. شبهه پردازی علمای شیعه

با این تلقی که برخی از مفهوم شبهه دارند و هر نظریه ای را که خلاف مشهور باشد، شبهه به حساب می آورند، باید بسیاری از علمای گذشته ما که صاحب نبوغ و اندیشه بودند و حتی در زمان خود زعامت شیعه را بر عهده داشتند، شبهه پرداز نامیده شوند و اگر آنان در این روزگار زندگی می کردند، به مصائبی که عرض کردم، دچار می آمدند. من اینک برخی از نمونه هایش را عرض می کنم:

الف. شبهه عدم اعجاز متنی قرآن: بسیاری از بزرگان شیعه مثل سید مرتضی در گذشته قایل بودند که متن قرآن هیچ اعجازی ندارد و لذا تمام وجوه اعجاز مطرح در روزگار خود نظیر فصاحت و بلاغت و نظم را رد می کردند.

طبق تلقی حاکم در روزگار ما باید ایشان شبهه پرداز خوانده شود؛ چون امروزه نظر مشهور این است که متن قرآن اعجاز دارد و لذا طبق تعریف مذکور از شبهه، لابد هرکه منکر اعجاز متن قرآن باشد، شبهه پرداز و مستحق محرومیت از حقوق اجتماعی است. 

ب. شبهه خطاب قرآن به خصوص عرب حجاز عصر پیامبر(ص): میرزای قمی از علمای اصولی شیعه بر این باور بود که قرآن خطاب به مشافهین نازل شده است؛‌ یعنی مخاطبان قرآن عبارت از همان کسانی هستند که قرآن را به طور شفاهی دریافت می کردند و در عصر و مصر رسول خدا(ص) می زیستند.

این در حالی است که طبق تلقی حاکم در روزگار ما، قرآن خطاب به تمام مردم در همه اعصار نازل شده است. خوشا به حال او که زمان ما را درک نکرد تا به موجب نظریه اش از حقوق اجتماعی محروم گردد.

ج. شبهه مستقل بودن دلالت قرآن از بیان پیامبر(ص) و ائمه(ع): علامه طباطبایی بر این نظر بود که قرآن در دلالت خودش بر مقاصد، مستقل از بیان پیامبر(ص) و ائمه(ع) است و ادله فراوانی را برای تأیید نظریه خودش می آورد؛ نظیر این که قرآنی که هادی و مبین و نور است، نمی تواند خود مبهم و گنگ باشد و حاجت به این داشته باشد که پیامبر(ص) یا ائمه(ع) مقاصدش را بیان کنند.

این در حالی که گفتمان حاکم هرگز این نظریه را برنمی تابد. خدا را سپاس می گوییم که او در روزگار ما زندگی نمی کند تا به موجب این نظریه اش، شبهه پرداز خوانده شود و حقوق اجتماعی اش تضییع گردد.

***

واقعاً چه فکر می کنند،‌ آنان که از توان پاسخگویی به شبهات جوانان ما عاجز مانده اند و یک صدم من پاسخگوی شبهات جوانان هم نیستند، بر مسند قدرت می نشینند و حقوق اجتماعی نظریه پردازان را تضییع می کنند و تهدید می نمایند که اگر این ستمی را که بر نظریه پردازان می رود، بر ملا کنم، به عنوان متهم به محکمه می برند و لابد به زندان محکوم می کنند؟

چرا ایشان این همه تأکیدات مقام معظم رهبری را بر ترویج کرسی های نظریه پردازی و آزاداندیشی و نقد و نوآوری و تولید علم نادیده می گیرند؟ آیا آنان سرخوردگی بسیاری از دانشجویان ما را مشاهده نمی کنند که پاسخ های سنتی را هرگز قانع کننده نمی یابند؟ چرا باید نظریه پردازی های جدید را که در دفاع از دین و مذهب و قرآن، صورت می گیرد، شبهه پردازی بنامند؟ چرا می خواهند نظریه پردازان دینی را که دغدغه و غم دین و مذهب و قرآن دارند و دلشان برای دین و مذهب و قرآن می سوزد، دچار تضییقات کنند و بایکوت نمایند؟ مگر می توان جلوی اندیشه را با قدرت و زور و رفتار بی منطق گرفت؟ اندیشه و نظریه اگر قوت علمی داشته باشد،‌ از سد تمام قدرت ها و محرومیت ها می گذرد و این زمستان سپری می شود و روسیاهی به ذغال خواهد ماند.

من ایشان را نصیحت می کنم، به جای این که با علم و دانش و نظریه پردازی و نوآوری، آن هم در مقام دفاع از دین و مذهب و قرآن، با زور و قدرت و تهدید مواجهه کنید، باب ادب و احترام و اخلاق را به روی نظریه پردازان دینی بگشایید و آنان را تحت حمایت خود قرار دهید و اگر نقدی هم بر نظریات ایشان دارید، با نظریاتشان در محافل علمی و کرسی های نظریه پردازی و نقد، مواجهه علمی و آکادمیک داشته باشید تا از رهگذر آن، شاهد نشاط علمی و تولید علم باشیم و نیز منویات مقام معظم رهبری را پی گیری کنیم و به مورد اجرا بگذاریم.

 

من کراراً پیش آمده است که خداوند را سپاس گفته ام که ما را از موهبت رهبری حضرت آیت الله خامنه ای برخوردار کرده است. من تصور می کنم، بسا اگر غیر ایشان سکان رهبری مملکت ما را بر عهده داشت، به کلی باب نظریه پردازی و آزاداندیشی و نوآوری بسته می شد و اساساً، نظریه با بدعت مترادف می گشت و نظریه پردازن را به جرم بدعت آوری به محاکمه می کشیدند. والحمد لله علی ما انعم.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

لینک های مرتبط:  مظلومیت روشنفکران دینی؛  قدرت روشنفکری دینی در دفاع عقلانی از دین؛   جواز طرح شبهه در ایمانیات؛   حاشیه ای بر خطوط قرمز آزاداندیشی و نظریه پردازی؛   اخلاق اسلامی در نقد علمی؛   نقد علمی یا محاکمه عالم؟؛   قصه پرغصه آزاداندیشی و نظریه پردازی؛   حساسیت های مخالفان در زمینه نظریه پردازی های اینجانب؛   آسیب های پژوهش های قرآنی؛   پژوهش دینی، بایسته ها و آسیب ها؛   چالش های پیشاروی معرفت دینی معاصر