سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حدیث

تقدم عقل بر شرع/ عقل گوهر دین

 به کانال تلگرامی دین عقلانی بپیوندید: https://t.me/dineaqlani

پیش تر طی یادداشتی (https://t.me/dineaqlani/23) با عنوان «#اخلاق_گوهر_دین» روایاتی آورده شد که ظاهر آنها بر این معنا دلالت داشت که گوهر دین اخلاق است و در پی آن، اظهار شد که نگاه برون دینی و عقل مستقل نیز همین معنا را تأیید می کند؛ اینک به ذکر روایات و بیان نکاتی مبادرت ورزیده می شود که گوهر دین را عقل می شمارد و البته عقل بودن گوهر دین منافاتی با این ندارد که گوهر دین اخلاق باشد؛ چون اخلاق هم به تعبیر فلاسف? اسلامی عبارت از عقل عملی است.

1?? شماری از روایاتی که دلالت دارند، گوهر دین عقل است، از این قرار است:

??الف. امام باقر(ع) فرمود: خدا بر بندگان در حسابرسی روز رستاخیز به قدر عقولی که در دنیا به آنان داده است، سخت گیری می کند.

?? إنَّمَا یُدَاقُّ اللَّهُ الْعِبَادَ فِی الْحِسَابِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَى قَدْرِ مَا آتَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ فِی الدُّنْیَا (الکافی للکلینی، 1/ 11)

??ب. سلیمان دیلمی گوید که به امام صادق(ع) از عبادت و دین و فضل کسی گفتم. او پرسید: عقلش چطور است؟ پاسخ دادم: نمی دانم. فرمود: پاداش به قدر عقل است.

??قلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فُلَانٌ مِنْ عِبَادَتِهِ وَ دِینِهِ وَ فَضْلِهِ فَقَالَ کَیْفَ‏ عَقْلُهُ‏ قُلْتُ لَا أَدْرِی فَقَالَ إِنَّ الثَّوَابَ عَلَى قَدْرِ الْعَقْلِ(الکافی للکلینی، 1/ 11)

??ج. پیامبر(ص) فرمود: هرگاه کسی را دیدید که نماز بسیار می گزارد و روزه بسیار می گیرد، به او نبالید تا این که ببینید که عقلش چطور است.

??‏ إِذَا رَأَیْتُمُ الرَّجُلَ کَثِیرَ الصَّلَاةِ کَثِیرَ الصِّیَامِ فَلَا تُبَاهُوا بِهِ حَتَّى تَنْظُرُوا کَیْفَ‏ عَقْلُهُ‏. (الکافی للکلینی، 1/ 26)

??د. امام کاظم(ع) فرمود: اى هشام! خداوند پیامبران و رسولان خویش را فرستاد تا مردم، دین او را از خدا با عقل فرا گیرند و در ادامه فرمود: اى هشام! خدا در میان مردم دو حجّت دارد: حجّتى آشکار و حجّتى نهان. حجّت آشکار، پیامبران و امامان‌اند و حجّت نهان عقل های مردم اند.

??یا هِشَامُ، مَا بَعَثَ اللَّهُ أَنْبِیَاءَهُ وَ رُسُلَهُ إِلى‏ عِبَادِهِ إِلَّا لِیَعْقِلُوا عَنِ اللَّهِ....

یَا هِشَامُ، إِنَّ لِلّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَیْنِ‏: حُجَّةً ظَاهِرَةً، وَ حُجَّةً بَاطِنَةً، فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِیَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ، وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُولُ.

2?? به موجب این روایات باید گفت که گوهر دین، عقل است و لذا حتی اگر عقل کسی به این نتیجه نرسد که دینی حق است، او هرگز گنهکار نیست و مجازاتی ندارد. 

نیز طبق این روایات، مسلمان عبارت از کسی است که تسلیم آن چیزی باشد که آن را حق تشخیص داده است و متقابلاً کافر عبارت از کسی است که به آنچه حق تشخیص داده است، تسلیم نشود. با چنین تعریفی از اسلام و کفر، دائر? اسلام چندان گسترده می شود که هیچ جای برای کفر باقی نمی ماند. 

همچنین بر پای? این روایات، حجت باطنی یعنی عقل اصالت دارد و حجت ظاهری یا انبیاء و ائمه نقشی جز دعوت به آنچه عقل حکم می کند، ندارد. 

همین طور، به حکم این روایات، عبادات مادامی ارزشمندند که از روی عقل به جای آورده شوند؛ اما اگر از روی عقل به جای آورده نشوند، هیچ ارزشی ندارند.

3?? البته آنچه اظهار شد، لوازمی بود که از ظاهر روایات پیش گفته حاصل می شود و من در اینجا نمی خواهم بگویم که آیا این احادیث، واقعاً چنین لوازمی دارند یا نه و آیا این روایات، معارضاتی دارند یا نه؛ بلکه در مقام این هستم که از منظر برون دینی و بر پای? عقل مستقل، به این سئوال پاسخ دهم که اگر کسی به حقانیت دینی پی نبرد، آیا او مورد سرزنش و مستحق مجازات است یا نه؟ 

بی تردید از منظر برون دینی و بر پای? عقل مستقل، چنین کسی مورد سرزنش و مستحق مجازات نیست؛ بلکه کسی مورد سرزنش است که به حقانیت دینی پی برده باشد، مع الوصف به انکار آن مبادرت ورزد.

بنابراین از منظر برون دینی و بر پای? عقل مستقل، اگر کسی به این تشخیص نرسیده باشد که خدا و آخرت و نبوتی هست و به احکامی باید پایبند باشد، او هرگز مورد سرزنش و مستحق مجازات نیست.

4?? البته تردیدی نیست که عقل آدمی ناقص است و ای بسا در مواردی در تشخیص خود به خطار رود؛ اما اگر کسی عقل خود را به کار گرفته و علیرغم آن به خطا رفته باشد، هرگز او مورد سرزنش و مستحق مجازات نیست؛ از این رو، با فرض این که خدایی و آخرتی و نبوتی باشد و انجام فرائض دینی واجب بوده باشد، کسی که حقانیت چنین باورها و وجوب چنین فرائضی را تشخیص نداده باشد، نزد خدا حجت دارد و لذا اگر روز حسابی وجود داشته باشد، او به خدا خواهد گفت که ای خدا تو با این عقلی که به من دادی، من نتوانستم تشخیص بدهم که تو هستی و آخرت و نبوتی هست و انجام فرائض دینی واجب است. به طور قطع، خدایی که عادل خوانده می شود، هرگز او را کیفر نخواهد داد.

5?? فرض این که گوهر و اصل دین عقل باشد، با عنایت به نقصان عقل آدمی و کمال پذیری آن، ایجاب می کند که دین هیچگاه کمال مطلق نداشته باشد؛ چرا که عقل، هیچگاه کمال مطلق ندارد؛ بلکه ایجاب می کند، دین کمال تدریجی داشته باشد، چنان که عقل کمال تدریجی دارد؛ بنابراین، گوهر دین بودن عقل، اقتضاء می کند، دین هرچه از گذشته فاصله می گیرد، به برکت رشد عقلی بشر کامل تر گردد.

6?? نیز گوهر دین بودن عقل با توجه به نقصان عقل آدمی و کمال پذیری آن، ایجاب می کند که در دین، باورهایی وجود داشته باشد که با رشد عقلی و علمی بشر دانسته شود که آنها باطل اند و یا سنت هایی وجود داشته باشد که با رشد عقلی و علمی آشکار گردد که آنها ناکارآمد و یا مفسده انگیزند و آنگاه اقتضاء کند که آن باورها و سنت ها کنار گذاشته شوند و باورها و سنت های حق و کارآمدی جایگزین آنها گردد.

7?? نیز گوهر دین بودن عقل با نظر به تکثر عقول بشری اقتضاء می کند، هر گروهی از افراد بشر برای خود دینی متمایز از دیگری داشته باشد و دین هر گروهی نزد خودشان حجت باشد؛ بنابراین، نگاه برون دینی و عقل مستقل به تکثر دینی حکم می دهد؛ چون هرکسی به اقتضای عقل خودش دینی را برتر می شمارد و چنین نیست که همه افراد و اقوام بشری دین واحدی را برتر تشخیص دهند. 

8?? نیز گوهر دین بودن عقل به جهت نقصان عقل آدمی، اقتضا می کند، ارتداد در صورتی مذموم دانسته شود که کسی دینش را حق تشخیص داده باشد؛ اما از روی لجاجت به انکار آن بپردازد و البته در هر حال، اقتضاء نمی کند که اگر کسی مرتد شد، مستحق قتل و یا حتی محرومیت از حقوق اجتماعی گردد. نگاه برون دینی و عقل مستقل، مجازات را فقط برای کسی تجویز می کند که به حقوق اجتماعی دیگران تجاوز کرده باشد؛ اما هرگز صرف رد یا قبول یک عقیده و یا حتی صرف اظهار آن را مستحق مجازات نمی شمارد؛ حتی صرف نقد یک عقیده را منوط به این که با بداخلاقی هایی چون تهمت و توهین همراه نباشد، مستحق مجازات نمی شمارد.

9?? وقتی که به قوانین اجتماعی هر قومی نگریسته می شود، ملاحظه می گردد که ای بسا آبشخور برخی از قوانین اجتماعی عبارت از آموزه های دینی همان قوم است. نگاه برون دینی و عقل مستقل حکم می کند که پیروان هیچ دینی قوانین خاص خود را بر پیروان ادیان دیگر تحمیل نکنند؛ بلکه اساساً حکم می کند که هیچ قومی، آبشخور قوانین اجتماعی خود را آموزه های دینی قرار ندهد؛ بلکه از آخرین دانش ها و تجربیات مشترک بشری در وضع قوانین بهره برداری کنند؛ زیرا آموزه های دینی جنبه قومی و تاریخی دارند؛ اما آخرین دانش ها و تجربیات مشترک بشری جنبه جهانی و روزآمد دارند و نگاه برون دینی و عقل مستقل، دستاورهای جهانی و روزآمد را بر دستاوردهای قومی و تاریخی مرجح می شمارد.