سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حدیث

برگزاری پنجمین جلسه حلقه علوم قرآن در زمینه کرسی ها

پنجمین جلسه حلقه علمی علوم قرآن و حدیث روز چهارشنبه 28 بهمن با حضور اعضای این حلقه و با ریاست حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید محمد باقر حجتی در دبیرخانه هیات حمایت از کرسی ها برگزار شد.
این نشست علمی دو دستور داشت که دستور اول آن بررسی طرحنامه "رجحان تفسیر به ترتیب نزول سوره ها" بود که طبق رأی اکثریت اعضا مقرر شد آن در قالب طرحنامه نقد بازنویسی و مجددا مطرح شود. دستور دوم این جلسه، استماع گزارش کمیته ویژه بررسی نیازشناسی ها در حوزه علوم قرآنی و تفسیر بود که به دلیل ضیق وقت به جلسه بعدی حلقه موکول شد.


درباره طرحنامه «ارجح بودن تفسیر به ترتیب نزول»

در جلسه اخیر حلقه کرسی های نظریه پردازی، نوآوری و نقد علوم قرآن، طرحنامه جدیدی با عنوان «ارجحیت تفسیر ترتیب نزول» از یک از فضلای حوزه رسیده بود. درباره آن بحث شد و نظر  اعضا بر این بود که آن فاقد نظریه و نوآوری است و لذا آن را در قالب نظریه پردازی و نوآوری نپذیرفتند؛ لذا به صاحب طرح پیشنهاد کردند که آن را در قالب «نقد» عرضه کند و طرحنامه نقد را تکمیل نماید. به هر حال من در آن جلسه مطالبی را به این شرح درباره آن طرحنامه بیان کردم.

1. درباره ضرورت تفسیر به ترتیب نزول و به تعبیر دقیق تر تفسیر تاریخی قرآن تردیدی نمی توان داشت؛ چون به هر حال نمی توان منکر این معنا شد که قرآن به تدریج و حسب مقتضیات زمان نزولش نازل شده است و توجه به این مهم در فهم و تفسیر آیات قرآن بسیار مؤثر و مفید است. دستور پیامبر به علی(ص) که قرآن را تألیف کند و او قرآن را به ترتیب نزول تألیف کرد و این که آورده اند، حضرت قائم مصحف امام علی را در حالی که برخلاف تألیف مصحف موجود است، به مردم تعلیم خواهد داد، از قرائن این است که ائمه ترتیب مصحف موجود را مورد تأیید قرار ندادند؛ بلکه ترتیب نزول مورد تأیید ایشان است.

این که برخی می گویند، ترتیب مصحف موجود توقیفی است و به جمع قرآن در زمان پیامبر می رسد، هرگز اجماعی نیست و بلکه مردود است.

به علاوه به فرض این که از اهل بیت در تأیید ترتیب نزول نقلی وجود نداشته باشد، این مانع از این نمی شود که به این ترتیب بپردازیم؛ در حالی که فهم عقل فطری حکم می کند، که تفسیر به ترتیب نزول بسیار بر تفسیر به ترتیب مصحف موجود رجحان دارد؛ چون بی شک سوره ها کمابیش ناظر به مقتضایات عصر نزول نازل شده است و این مقتضیات قرائن حالی و مقامی فهم قرآن به شمار می رود. این که برخی می گویند، در تفاسیر موجود هم به مقتضیات و اسباب نزول توجه می شود، قابل دفاع نیست؛ زیرا توجه مفسر در تفاسیر موجود به بستر تاریخی بسیار اندک است و این که رویکرد یک تفسیر تاریخی باشد، فرق دارد، با تفسیری که چنین رویکردی ندارد.

اندکی توجه به به هم ریختگی سوره ها در مصحف موجود که حتی سوره های مدنی هم در کنار هم نیامده است، نشان می دهد که این به هم ریختگی هرگز در تفسیر قرآن قابل دفاع نیست. در تفسیر به ترتیب نزول سعی بر این است که این به هم ریختگی سامان پیدا کند.

اگرچه کشف ترتیب نزول با دشواری هایی رو به روست و منابع اندک و اختلافی برای آن هست، اما به هر حال، چندان هم دستمان خالی نیست و با استفاده از تصریحات و اشارات آیات قرآن به رویدادها و نیز روایات ترتیب نزول و اسباب نزول می توان تلاش هایی را در مسیر کشف ترتیب نزول قرآن صورت داد.

2. البته مبانی مطرح در این طرحنامه همان مبانی سنتی است. روش تفسیر ترتیب نزولی نیز نو و بی سابقه نیست. پیش تر لااقل چهار تفسیر به این روش تألیف شده است. در این طرحنامه لااقل در حد آیت الله معرفت هم نوآوری وجود ندارد که معتقد بود، هیچ آیه مکی در مدنی و بالعکس وجود ندارد. البته من ادعایی افزون تر دارم و آن این است که هیچ آیه ای بر خلاف نزول در سوره ها جایگذاری نشده است.

3. توقع از تفسیر به ترتیب نزول این است که آیات در بستر تاریخی نزول خودش تفسیر شود؛ اما بزرگ ترین مشکل صاحب این طرح این است که آیات را به صورت انتزاعی و جدا از بستر تاریخی اش فهم و تفسیر می کند. به همین رو مطالبی را که بیان داشته است، بیش تر ذوقی و سلیقه ای می نماید. راه صحیح آن است که سوره های قرآن نخست تفسیر تاریخی شود، یعنی همان فهمی که عرب عصر نزول از هر سوره داشت، بازسازی شود و سپس با الغای خصوصیات عصری و تاریخی به جری و تطبیق و تعمیم آنها به اعصار و جومع دیگر اهتمام شود.

4. صاحب طرح بر این است که آیات در سوره ها به ترتیب نزول نیست، باید به سئوال پاسخ دهند، با این پیش فرض چطور می خواهند، قرآن را به ترتیب نزول تفسیر کنند؛ چون به هر حال، اگر به صورت فعلی تفسیر کنند، تفسیر به ترتیب نزول نخواهد بود.

5. صاحب طرح در عین حالی که آیات سوره ها به هم پیوسته اند، آنها را مشتمل بر بیش از یک واحد نزول می شمارد. برای مثال، وی معقتد است، آیات سوره ماعون در حالی که به هم پیوسته اند، طی دو واحد نزول نازل شدند: ‏أَ رَأَیْتَ الَّذی یُکَذِّبُ بِالدِّینِ (1) فَذلِکَ الَّذی یَدُعُّ الْیَتیمَ (2) وَ لا یَحُضُّ عَلى طَعامِ الْمِسْکینِ (3) فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ (4) الَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ (5) الَّذینَ هُمْ یُراؤُنَ (6) وَ یَمْنَعُونَ الْماعُونَ (7)


یک چت علمی درباره مصونیت قرآن از تحریف و حفظ ترتیب طبیعی نزول

y: سلام استاد
me:  سلام
.......................................
me:  موضوع درس چه بود؟
y:  تحریف ناپذیری قرآن. از کتاب صیانة القران من التحریف آیت الله معرفت.
me:  بالاخره ثابت کرد که قرآن تحریف شده؟ نگفت: صحابه آیه اکمال دین و تبلیغ و تطهیر را تحریف کردند و جایی گذاشتند ربطش به اهل بیت(ع) مشخص نباشد؟
y:  خیر استاد، از اسم کتاب معلومه. مگه شما نظر دیگه ای دارید؟
me:  من که می گویم، حتی پیغمبر(ص) در قرآن دست نبرده است، چه رسد به صحابه.
y:  خب اول ترسیدم گفتم نکنه نسبت به این موضوعم نظر جدیدی داشته باشید.
me: چرا نظرم جدید است. من می گویم: هیچ آیه ای جا به جا نشده است. ترتیب آیات در سوره های تدریجی النزول به ترتیبی که نازل می شدند، مرتب می شده است.
y:  یعنی چی؟ مگه بقیه معتقدند جابه جا شده؟
me:  دیگران می گویند، آیات اکمال دین و تبلیغ بعد نازل شده و به سوره الحاق شده. یک پایان نامه ای به زودی دفاع می شود، راجع به «تفسیر تاریخی سوره مائده». در این پایان نامه گفته می شود که این سوره در سال ششم هجرت نازل شده با تمام آیاتش.
y:  این را قبول دارم نظرتان راجع به ترتیب نزول قران جدید است؛ اما آیا کسی قبول کرده؟
me:  لازم نیست، کسی آن را قبول کند. نظر باید مستدل باشد. البته علامه جعفر مرتضی در حقائق هامة و آیت الله معرفت در التمهید و علامه طباطبایی در جلد 12 المیزان قبول دارند که ترتیب آیات در قریب به اتفاق سوره ها به صورت طبیعی است و هیچ جا به جایی در آنها صورت نگرفته است. آیت الله معرفت بر این نظر است که هیچ سوره ای ممزوج از مکی و مدنی نداریم. یکایک سوره ها را که از لحاظ مکی و مدنی بررسی می کند، به این نتیجه می رسد. منتها در برخی از سوره های مدنی جا به جاهایی را می پذیرد. اما نظر من این است که در هیچ سوره ای حتی سوره های مدنی جا به جایی صورت نگرفته و ترتیب طبیعی آیات در سوره ها حفظ شده است.
y:  استاد شما برای رسیدن به این نظرات چقدر کتاب خوندید؟
me: من کتاب عقل را خوانم. عقلم را به کار زدم، دیدم درست نمی گویند.
y: استاد از کجا بدونیم عقلمان درست میگه؟ شاید تحت تاثیر قرار بگیره.
me:  ما همه چیز را با عقلمان می فهمیم. درستی و نادرسی فهممان هم با عقلمان است. قضاوت درست عقل به این است که همه اطلاعات را گردآوری کنیم و آن وقت از عقلمان بخواهیم قضاوت کند.
y: استاد من نمیتونم ادعا کنم عقلم کامله.
me:  هرکسی که توی سر خودش بزند، به جایی نمی رسد. عقل به تدریج کامل می شود. با مطالعه و نقد. عقل چه کسی کامل است؟ آیا به بهانه این که عقلمان کامل نیست، باید آنچه را که می فهمیم، بگوییم نمی فهمیم؟
y:  نه استاد. اما این قدر نظرات جور واجور هست که آدم گیج میشه.
me:  فهم مراحلی دارد: اولی نفهمی است، بعد گیجی و بعد درست فهمی. باید همه اقوال را نگاه کرد. هر کدام را سبک و سنگین کرد و بعد بهترش را برگزید. باید مثل یک قاضی شد. یک قاضی چه کار می کند؟ همه اقوال را از طرفین دعوا می شنود و بعد قضاوت می کند.
y: قاضی درسش را خونده من که هنوز اول راهم.
me: خدا درسش را توی شکم مادرمان به ما یاد داده است. همین عقل فطری کافی است. وقتی با همین عقل فطری اقوال موافق و مخالف درباره یک مسئله به دقت و با نگاه انتقادی و نه مقلدوار مطالعه شود، می توان به نظر صحیح یا نو دست یافت. 
y:  یعنی شما می گویید به عقل می شه اعتماد کامل داشت؟ پس بقیه چه طور از عقلشان استفاده می کنند که نظرات مختلفه؟
 me:  عقل اگر قابل اعتماد نبود که بشر به هیچی نمی رسید. باید از عقل درست استفاده کرد. آنان که به نظرهای نادرستی می رسند، به این جهت است که راه را درست نمی روند. راه درست این است که همه اقوال را جمع کنیم. بعد هر یک را سبک و سنگین کنیم و نظر صحیح را از میانشان بیرون بکشیم.
y:  استاد ولی من میگم کسی نمیتونه ادعا کنه نظر خودش کاملا درسته.
me:  اگر ادعایش بر بدیهیات مبتنی باشد، باید مطمئن باشد که ادعایش درست است و گرنه سوفسطایی مذهب است.
y:  استاد دیگه مزاحمتان نمیشم.
me:  در پناه خدا
y:  خداحافظ