mp3 player شوکر

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ امير 
با سلام و عرض تسليت شهادت حضرت زهرا(سلام الله عليها)
اين استدلال که مراد خداوند فقط همان معاني است که عرف زمان نزول فهميده اند از جهاتي قابل مناقشه است
1-هيچ دليلي نداريم که فهمي که الان عقلا از قرآن دارند غير از آن چيزي است که عرف و عقلا زمان نزول فهميده اند.بله هر کسي هم حق ندارد برداشتهاي خود را به قرآن نسبت دهد.
2-اين که در احاديث آمده است احاديث ما را بر قرآن عرضه کنيد به اين معنا نيست که اگر حديثي بود که صحيح السند هم است و دلالت بر معنايي دارد که از ظاهر قرآن فهميده نميشود ولي خلاف قرآن هم نيست ما بياييم نسبت به غلو بدهيم بلکه مراد مواردي است که خلاف صريح قرآن باشد و شامل توسعه در مفهوم نخواهد بود روي اين اساس هم فرموده اند اگر روايت صحيحي از ما بشما رسيد و معناي آن را نفهميديد علم آن را بر ما موکول کنيد و زود رد نکنيد.
3-رواياتي مثل اين که القرآن سهل ممتنع و يا فرمايش به زراره که يا زراره ما ورثت من کتاب الله من شي در راستاي اين موضوع است که در عين اين که قرآن ظواهرش حجت است منتها مطالبي در قرآن است که همه کس متوجه آن نميشوند و نياز به بيان و توضيح آن از سوي پيامبر و اهل بيت عليهم السلام است و البته اين مطلب ضرري به فصاحت و بلاغت قرآن نميزند.
4-درست است که نسبت دادن مطلبي به خداوند و آيات قرآن کريم آن هم بصورتي که ديگران آن را نمي فهمند درست نيست و شامل تفسير به راي خواهد بود منتها اگر مطلبي از پيامبر و يا اهل بيت (عليهم السلام) به ما در مورد آيه اي از قرآن برسد از باب اينکه آنها معدن وحي و حافظ سر الهي و عالم به مراد خداوند هستند بايد اين مطالب را بپذيريم نه اينکه رد کنيم و همانطور که ميدانيد خيلي مطالب از آنها به ما رسيده که با ظاهر قرآن نه مخالفتي دارد و نه موافقتي و در اين صورت ميپذيريم.
پاسخ

سلام عليکم. بر شما هم تسليت باد. چند نکته در پاسخ:1. فهم ما از مراد الهي اگر عين همان فهمي باشد که مخاطبان قرآن داشته اند، قابل انتساب به قرآن و خداست؛ اما اگر غير از آن باشد، قابل انتساب به قرآن و خدا نيست.2. اگر حديثي در تفسير آيه اي از قرآن باشد،‌ بايد ربط آن به آيات قرآن روشن باشد و گرنه قابل انتساب به قرآن نمي تواند باشد و اين با روايتي که مستقل از آيات قرآن است، فرق دارد. بي ترديد قرآن نسبت به رواياتي که مخالف آنها نيست، معيار ارزيابي نمي تواند باشد.3. ترديدي نيست که در قرآن مطالبي است که مخاطبان قرآن نفهميدند و ائمه يا مفسران فهميده اند. اما هر معنايي که به قرآن نسبت داده مي شود،‌ بايد ربطش به آيات قرآن روشن باشد. ما نمي توانيم معاني بي ربط به قرآن را ولو در شکل روايت به قرآن نسبت بدهيم. روايات منسوب به قرآن مشمول روايات عرضه است و بر اساس آنها چنانچه ربط آنها با قرآن روشن نبود، قابل انتساب به قرآن نخواهد بود.4. آنچه به قرآن نسبت داده مي شود، يا از قبيل مفاهيم عرفي است و يا از قبيل مفاهيم عقلي و لذا همه آنچه که در روايات به قرآن نسبت داده مي شود، قابل درک بشر است و ما با استناد به احاديث عرضه مي توانيم روايات بي ربط به قرآن را دوربياندازيم. اين روايات با رواياتي که مستقل از آيات قرآني اند، فرق مي کنند. روايات مستقل از قرآن را نمي توان با قرآن ارزيابي کرد.