به نام خداوند مهربان
در جايي که مي فرمايند ذنب، در« لِيَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ وَ يُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْکَ وَ يَهْدِيَکَ صِراطاً مُسْتَقيماً * وَ يَنْصُرَکَ اللَّهُ نَصْراً عَزيزاً» (فتح، 2-3) به معناي گناهان آدم و حوا و گناهان آينده امت حضرت مي باشد، و يا اين که فرموده اند، منظور گناهان امت درباره پيامبر(ص) است، برداشت چنين معاني از ذنب در آيه با چه قرينه هايي است؟
آنجا که مي فرمايند، منظور گناهان گذشته و آينده امت به وسيله شفاعت است، به نظر مي رسد علاوه بر نبود قرينه اي در کلام براي برداشت معناي گناهان امت، از واژه ذنب هيچ قرينه اي براي برداشت شفاعت نيز در کلام به چشم نمي خورد، تا بتوانيم چنين معنايي را بر آن بار کنيم.
در مورد نظر علامه طبا طبائي(ره) نيزکه مي فرمايند«مراد گناهاني بوده است که از نظر مشرکان مکه پيامبر اسلام(ص) مرتکب آنها شده بود و پيامبر(ص) را مستحق عقوبت تلقي کرده بودند» بايد گفت که به نظر مي رسد که در کلام نه تنها قرينه اي نيست بر اين که ما ذنب را بر آنچه تلقي مشرکان بوده حمل کنيم بلکه قرينه بر خلاف آن است، و آنچه در نظر خود خداوند ذنب بوده با در نظر گرفتن ذو مراتب بودن آن مد نظر است. چرا که مي فرمايد« و يتم نعمته عليک...» چرا که عقلا نيازي نيست، ودر عين حال بعيد است که خداوند بخاطر خيال واهي و باطل مشرکان کلامي آورد و لفظي در آن به کار برد که ذنب را آنگونه که مشزکان مد نظرشان بوده براي بيامبر خود ثابت نموده و مسلم بداند.