ساعت دماسنج

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ بانو 
سلام استاد گرامي. من دانشجوي ارشد علوم قرآن وحديث در دانشگاه علوم وتحقيقات هستم، اگر امکان داره به دو سوال من پاسخ بديد يا اگر قبلا در اين موارد نوشته اي از خودتان وديگران سراغ داريد ارجاع بدهيد.
شما فرموده ايد:"تا عقلمان چيزي را درک مي کند، نبايد به وحي مراجعه کنيم. مراجعه به وحي در جايي است که عقل آدمي درک نمي کند."
1.من در قرآن آيه اي مبني بر اينکه توصيه هاي وحي با عقل انسان مستقلا قابل درک نيستند سراغ ندارم واتفاقا رويکرد قرآن را استقلال واستغنا بخشي به انسان مي دانم. قرينه ي صحت سخن شما چه دليل عقلي يا قرآني است؟
2.به نظر بنده مراجعه به قرآن در تمام موارد کاربرد دارد. کاربرد قرآن ذکر بودن آن است وهمان رويکرد ارشادي که شما-به نقل از برخي علما- به آن اشاره فرموديد. مانند مراجعه ودرس آموزي ما از مولانا وفردوسي. به نظر بنده رويکرد ما به سنت نيز بايد چنين باشد، و به عمل پيامبر چنان مراجعه کنيم که به عمل وسيره امثال گاندي وساير مصلحان مراجعه مي کنيم. نظر شما درباره اين نوع رجوع چيست؟
پاسخ

سلام. چند نكته: 1. سخن بر سر اين است كه ما نبايد در چيزي كه عقلمان به آن مي رسد، عقلمان را تعطيل كنيم و در همه امور بخواهيم كه پيامبر يا امام به ما بگويد كه چكار كنيم. 2. البته مراجعه به آيات و احاديث در جايي كه عقلمان مي رسد، ايرادي ندارد. آن همان طور كه شما گفتيد، تذكر و ارشاد به آن چيزهايي است كه عقل خود مي فهمد. 3. در قرآن آياتي داريم كه به پيامبر گفته مي شود، كه اين از اخبار غيب است و تو قبل از آن خبر داشتي. يا در مواردي مثل روح گفته مي شود كه آگاهي شما از آن اندك است. يا درباره تأويل و حقيقت قيامت گفته مي شود كه جز خدا كسي علم به آن ندارد.