• وبلاگ : مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حديث
  • يادداشت : حقانيت دين از دو منظر
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + بانو 
    اگر ممکن است درباره اينکه چرا فرضتان را بر اين قرار داده ايد که احکام دين يا عقلي است يا عقلايي نيز توضيح دهيد. آيا قرآن چنين ادعايي دارد؟ يا عقل شما به چنين چيزي حکم مي کند؟
    هم چنين در صورت پذيرفتن اين مبنا دو سوال به ذهن مي آيد:
    1- در اين صورت آيا انتظار بشر از دين به يادآوري صرف کاهش نمي يابد؟ وجود اين دين ضرورتي هم دارد؟
    2-با در نظر داشتن اينکه عمل به يافته هاي عقلم، عمل به احکام دين است؛ اگر عقل من حکم داد که خدايي وجود ندارد، آيا عمل به اين يافته ي عقلم نيز عمل به حکم دين است؟ يا آنچه شما درباره عمل به عقل مي فرماييد حيطه محدودي از يافته هاي عقل را در بر مي گيرد؟
    باتشکر...
    پاسخ

    1. چنين تقسيم بندي يك حصر عقلي است: احكام يا عقلي است يا با احكام عقلي مخالفت ندارد. مراد از احكام عقلائي آن قراردادها و سنت هايي است كه با احكام عقلي منبعث از حسن و قبح عقلي مخالفت ندارد. 2. نظر به اين كه دين، احكام را به غيب يعني خدا و قيامت مرتبط مي كند، ضمانت اجرايي قويي در اختيار مي نهد. 3. اثبات اين كه خدا يا قيامت هست، متكي بر عقل نوعي است؛‏ نه عقل فردي. 4. هر كسي مكلف است به آنچه كه عقلش صحيح تشخيص مي دهد، عمل كند. منتها بايد عقلش را به درستي به كار اندازد و در اين زمينه قصور نورزد.