• وبلاگ : مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حديث
  • يادداشت : اغراق گويي، ريشه دين گريزي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    باسلام،خدمت استاد گرامي و باتشکر از مطالب مفيد و قابل تامل
    خواستم خواهش کنم پست مشابهي دررابطه با اعتقادات مذهبي هم قرار دهيد.براي مثال پاسخ به شبهاتي از قبيل اينکه،امي بودن پيامبر(ص)به معناي خواندن ونوشتن ندانستن نبوده است،چطور ممکن است که پيامبر خاتم و کاملترين انسانها که مربي علي(ع) با آن نهج البلاغه هم بوده اند،بيسواد بوده باشد،ايشان فقط اينگونه اظهار ميکردند !درحالي که مااز امي بودن ايشان بعنوان يکي ازدلايل دراثبات اعجاز قرآن استفاده ميکنيم.
    ويادررابطه با سطح علمي امامان(ع)،مي گويند مگر نه اينکه جابربن حيان از شاگردان امام صادق (ع)بوده است،پس حتماايشان هم باندازه او شيميدان بوده اند...
    پاسخ

    سلام. از لطف شما ممنون. اگر فرصتي نصيب شد، ان شاء الله به آنها پرداخته مي شود؛ اما اجمالا چند نکته عرض کنم: 1. «امي» يا «اميون» در قرآن در مقابل اهل کتاب به کار رفته و بنابراين مراد کساني اندکه اهل کتاب نبودند. 2. دانش داشتن به سواد خواندن و نوشتن نيست؛ به داشتن علم است که ممکن است از طريق وحي و الهام و يا به طريق شفاهي حاصل شده باشد. 3. امي بودن از اين جهت اثبات کننده اعجاز است که پيامبر(ص) بدون اين که به کتاب آسماني علم يا ايمان داشته باشد، مطالبي در قرآن بر او نازل شده است که در کتاب هاي آسماني سابق هم کمابيش بوده است. 5. شيمي دان بودن جابر بن حيان هرگز مستلزم شيمي دان بودن امام صادق(ع) نيست؛ چون بسا او از شيمي دان هاي زمان خودش آموخته باشد.