وبلاگ :
مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حديث
يادداشت :
اغراق گويي، ريشه دين گريزي
نظرات :
0
خصوصي ،
8
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
وحيد
باعث افتخار است که هنوز افرادي هستند که بدون حبّ و بغض به حقايق مي نگرند و خودِ پيشين را به نقد مي کشند و اين چه خوش نعمتي است.
و بايد درود فرستاد به آن هايي که حدود 20 سال پيش، عين اين حرف ها را زدند و چه تاوان ها که براي اين امر نپرداختند. و بايد انصاف را رعايت کرد و ورود حضرتعالي را به جرگه ي دين دارانِ نوانديش تبريک گفت که فهمِ خود از دين را هر روز وارسي مي کنند تا مدابا معرفت ديني به گزافه گويي دچار شود. و بايد از اين حرکت شجاعانه و عالمانه ي شما استقبال کرد و از زبان مولانا گفت:
اي جان پسنديده، جوييده و کوشيده/ پرهات بروئيده، پرهات مبارک باد
اميدوارم، معادله ي فقه = دين -که در سطور پايانيِ مقاله ي حاضر آثارِ اين انديشه ديده مي شود- نيز تعديل شده تا جا براي ديگر معارفِ ديني نيز در انديشه ي شما گشوده شود تا تصويري جامع تر از دين تصوير شود؛ چرا که فقه وسيله اي براي حفظ گوهر دين و ديانت است نه بالعکس و فقه است که در گروِ دين است نه دين در گروِ فقه.
و يک سوال: اگر اکنون شما معتقديد که (به هر دليل يا علت) در قرآن خطاهاي علمي يافت مي شود و به عبارت دقيق تر، قرآن مصون از خطا نيست، حال چگونه مي توان ادعاهاي ماوراي اين جهانيِ قرآن (از جمله: معاد) را صحيح دانست. نگاه کلاسيک به قرآن در تبيين اين امر (از آن جا که تمام قرآن را صحيح قلمداد کرده و معتقد است در قرآن هيچ گونه خطايي يافت نمي شود) مشکلي ندارد.
يا حق؛
پاسخ
به نام خدا. در پاسخ عرض مي کنم: اولاً، ارتباط دادن انسان با عالم ماوراء از اهداف دين است و لذا اقتضاء دارد، آنچه را که در زمينه اهداف دين است، واقعيت باشد؛ ثانياً، ما به عالم ماوراء علم نداريم و صدق و کذب آن را خود نمي توانيم به دست آوريم؛ جز اين که به قول قائل صادق ايمان داشته باشيم. موفق باشيد.