• وبلاگ : مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حديث
  • يادداشت : شرع مبناي نظم و باعث آرامش
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + آزاد 
    آقاي نكونام سلام

    شما استاد مغلطه هستيد. وقتي رعايت قانون را با رعايت شرع مترادف مي دانيد نمي توان نتيجه اي گرفت به جز مغالطه گري شما.
    دلايلي كه شما مي آوريد انقدر ساده و ابتدايي است كه باعث خنده مي شود. قانون در اين كره خاكي توسط بشر براي بشر كه هر دو زميني هستند نوشته مي شود براي اينكه بشر بتواند به راحتي و با ارامش زندگي كند. حال انكه قوانين شرع كه از همان شريعت ميايد و در هر دين و اييني هم متفاوت است عملا مشروعيتش را از ماوراي اين كره خاكي يعني از اسمانها يا به عبارتي از خدا كسب ميكند. البته براي به اثبات رساندن حقانيتش بايد هم از يك موجود ماوراي طبيعي كسب مشروعيت كند وگرنه كسي قبول نمي كند.
    وقتي در شريعت اسلام افرادي كه هيچ ديني ندارند يا در شرع اسلام جزو كفار به حساب ميايند،حكم شرع اسلام در مورد انها چيست؟ ايا در مورد اين افراد حكم شرع و عقل يكي است؟
    اميدوارم جواب را با استدلال صحيح و نه فاسد بدهيد.
    پاسخ

    سلام بر شما. چند نکته در پاسخ: 1. براي من روشن نيست که مغلطه يا مغالطه اينجانب چيست. نظر من درباره شريعت آن است که همان احکام عقل و عقلاست. در اينجا کدام مغلطه يا مغالطه تعريف شده صورت گرفته است؟ 2. به باور من احکام شرع چيزي جز احکام عقل و عقلا نيست و از سوي ماوراي طبيعت همين احکام امضاء و تأييد شده است. اين که شما از اين سخن خنده اتان بگيرد، دليلي بر بي اعتباري آن نيست. بي اعتباري يک نظر در اين است که ادله اثباتي نداشته باشد و يا لوازم باطل داشته باشد. 3. احکام عقلاء از قومي به قوم ديگر و از عصري به عصر ديگر در مواردي تفاوت پيدا مي کند؛ بنابراين تفاوت هاي احکام عقلاء موجب خروج از شرع نيست. شريعت ها متعدد و متکثرند و هم مورد امضاء و تأييد ماوراء دانسته مي شود. 4. حقانيت احکام عقلي بداهت عقل است و حقانيت احکام عقلائي نيز به ابتناي آن بر خرد جمعي و عدم مخالفت با احکام عقل است؛ نه به امضاء ماوراء. 5. حکم شرع درباره کساني که يک شريعتي را قبول ندارند، همان حکم عقل و عقلاست. شريعت هر قومي بايد محترم شناخته شود. موفق باشيد.
    + زهرا 
    به نام خدا
    با سلام. به نظر ميرسد اختلاف اديان دليلي بر موافقت الهي با اختلاف نظر عقلا نباشد. اديان مبحثي الهي و اختلاف نظر عقلا امري بشري است. از طرف ديگر فرمايش شما مبني بر نظر حاکم و .. به اين معنا است که هر حاکم يا پادشاهي لازم الاطاعه است؟
    پاسخ

    به نام خدا و با سلام. چند نکته: 1. وقتي در قرآن شرايع مختلف امضاء شده، دليل بر اين است که خداوند شرايع مختلف را امضاء مي کند. 2. خداوند يکي است و اگر بنا بود، شرايع منشأ الهي داشته باشد، بايد اختلاف شرايع نبود، حال آن که هست؛ پس شرايط منشأ بشري دارد و خدا آنها را امضاء مي کند. 3. به لحاظ عرفي نظر حاکم لازم الاطاعه است؛ چون اگر کسي اطاعت نکند، مجازات مي شود. به لحاظ شرعي نيز نظر حاکم تا جايي که خلاف حکم عقلي نباشد، لازم الاطاعه است. حضرت علي فرمود: لا بد من امير بر او فاجر.
    + khademe-gomnam 
    سلام عليکم..
    حقير درخواست عضويت در گروه قرآن (کريم) دانشجو را دارم..
    ياعلي
    پاسخ

    سلام. انجام شد.
    + زهرا 
    به نام خدا
    با سلام. اينکه مبناي احکام شرع همان چيزهايي است که عقل و عقلا به آن حکم ميکنند امري کلي است که در بسياري موارد نقض آن اثبات شده است که در صورت لزوم ميتوان مواردي از آن را بيان کرد و از طرفي لا واژه اي کلي است که مصداق آن مشخص نيست. بر فرض اگر انديشمندان و محققان را جزو عقلا ميشماريد اختلاف بين نطرات آنان نشان ميدهد که نميتوان بيانات شما را در زمينه ماهيت شرع خالي از اشکال دانست. يکي دو روز قبل در تلويزيون آقاي قرايتي مردم را به تبعيت از فرامين الهي با توجه به قول مفسران فراميخواند و به تفسير نور و نمونه راهنمايي ميکرد. آيا قول خداوند همان برداشت مفسران است؟ و آيا مفسران از جمله عقلايي که شما فرموديد هستند؟ پس اختلاف برداشتهاي آنها را چگونه توجيه کنيم؟ جز اينکه عقول متفاوت حکم ميکند پس مبناي احکام شرع نميتواند باشد!
    پاسخ

    به نام خدا و با سلام. خداوند حکم عقلاء را عليرغم تفاوت هايشان امضاء کرده است و شاهد آن امضاي شرايع مختلف است. آنچه مبناي شرع واقع مي شود، نظر شخصي غير متنفذ نيست؛ بلکه نظر کساني مثل رئيس قبيله، پادشاه، خليفه، پيامبر و امام و مانند آنهاست که از سوي مردمي تلقي به قبول مي شود و مورد تبعيت قرار مي گيرد.