• وبلاگ : مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حديث
  • يادداشت : برتري هاي دين اسلام(3)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 11 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + عليرضا 
    سلام استاد گرامي . دو سوال در مورد ايات 59و83سوره نسا داشتم.
    استاد در ايه 59سوره نسا،اين جا صحبت از اطاعت ايمان آوردگان از خدا، پيامبر، و اولي الامر (صاحبان امر) است. بعد مي گويد اگر اختلاف نظري داشتيد آن را پيش خدا و پيامبر ببريد. اگر اولي الامر بر بقيه حاکميت داشتند چرا مي بايست اختلافات مردم با اولي الامر نزد خدا و پيامبر برده مي شد؟
    و در ايه83نيز صحبت از يک واقعه است. مردم خبري را با عجله و بدون مشورت با پيامبر و اولي الامر پخش کرده اند و اين کار به ضرر پيروان رسول تمام شده است. گلايه است که اگر پيش از پخش آن خبر آن را با پيامبر و اولي الامر خودتان در ميان مي گذاشتبد به نفعتان بود .... اينجا مي بينيم در زمان خود پيامبر بجز پيامبر اولي الامر وجود داشته اند. پس مراد اين نيست که فقط يک نفر صاحب امر و آن هم پيامبر بوده که مردم مي بايست از او اطاعت مي کردند. طبيعي است که براي حفظ نظم و اداره بهتر امور بايد سازمان و تشکيلاتي مي بود. مثلا طبيعي است که آشپز ها مي بايست از سر آشپز اطاعت کنند. سربازان از فرماندهان خويش اطاعت کنند... و غيره.
    با تشکر

    پاسخ

    سلام. مطلب شما صحيح است و مراد از اولي الامر در آيات مذکور کارگزاران پيامبر در زمان خودش است. به طور طبيعي وقتي با کارگزاران پيامبر اختلاف پيدا مي کردند، براي حل آن بايد پيش خود پيغمبر مي رفتند.
    + عليرضا 

    با سلام

    استاد گرامي از کجاي قرآن بر مي آيد که اين خود بشر است که احکام را تشريع مي کند؟ اين همه آيه با عبارت يسئلونک آغاز شده است و جواب را حتي از خود پيامبرص نفي کرده است. برخي از احکام اسلام مثل نماز ،روزه و حج امضايي هستند و در اديان قبل هم بوده است و هيچ ارتباطي به سنتهاي عرب معاصر پيامبرص ندارد. ايا در شريعت حضرت موسي ع حج نبوده است؟

    به چه دليلي مراد از حکم در آيه 26سوره کهف حکومت هست؟ واژه مُلک به کار مي رفت بهتر نبود؟ و لايشرك فى حكمه أحداً به طور كلى شركت دادن ديگران را در حكم ويژه ربانى از هر دو نظر تكوينى و تشريعى سلب نموده است.

    استاد پاسخ هايي که ائمه ع مي دادند مگر نه اين است که همه اش از قرآن هست ، همانطور که امام محمد باقر ع فرمودند که هر گاه به شما حديثي بگويم، از من منبع قرآني آن را سوال کنيد.

    استاد در قرآن هر جا که واژه رکوع آمد يعني اشاره به نماز دازد؟

    پاسخ

    سلام. 1. اگر تشريع کننده احکام خدا بود، بايد احکام در تمام اديان يکي بود؛ لذا اختلاف احکام در اديان مختلف روشن مي سازد که تشريع کننده احکام خود بشر است و سبب الهي خواندن احکام ديني، امضاي آن از سوي خداست. بنابرين مفهوم اين که ما شرايع مختلف را قرار داديم، اين است که ما شرايع مختلف را امضاء کرديم. 2. ملاحظه تمام يسئلونک ها نشان مي دهد که تمام احکام مربوط عبارت از همان احکام عقل است؛ بنابراين خدا و انبياء به همان احکام عقل ارشاد و راهنمايي مي کند. 3. تمام عبادات در اديان مختلف تفاوت دارد و يکي از وجوه تفاوت، تفاوت زبان عبادت است و اين حاکي از اين است و اين، خاستگاهي جز اين ندارد که زبان هاي صاحبان اين اديان متفاوت است و از آن ناشي شده است. 4. سياق آيه کهف يعني وجود لفظ ولي در آن نشان مي دهد که مراد از حکم ، حکومت است. 5. يک مروري به احاديث ائمه نشان مي دهد که بسياري از آنها هيچ ربطي به آيات قرآن ندارد، مانند شکيات نمازها؛ لذا نمي توان گفت که تمام احاديث آنها از قرآن نشئت گرفته است. 6. دلالت هر لفظ از سياقش آشکار مي شود و لفظ رکوع علي الظاهر در قرآن بر نماز دلالت دارد. موفق باشيد.
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ سه شنبه 94 فروردين 4 نوشته شما با عنوان برتري هاي دين اسلام(3) برگزيده شده و در جايگاه پيوندها در مجله پارسي نامه قرار گرفته است. دبير تحريريه ي اين انتخاب زهرا.م و دبير سرويس آن روشن تر از خورشيد بوده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
    + يک دانشجوي علوم قرآن و حديث 
    سلام استاد . خواهش ميکنم در موضوع اعجاز علمي بودن و آهنگين بودن قرآن کريم يک تجديد نظري بفرماييد ... موفق باشيد
    پاسخ

    سلام. از شما ممنونم. منتها ما بايد اموري را به قرآن نسبت دهيم که اولاً، ادله محکمي براي آن داشته باشيم و ثانياً، لوازم باطلي نداشته باشد. اين در حالي است که انتساب اعجاز علمي و نظم به قرآن، نه ادله اثباتي معتبري دارد و از لوازم باطل خالي است. موفق باشيد
    + عليرضا 

    با سلام

    استاد نکونام، امکان دارد چند مورد از قانون گذاري ائمه که مشمول اطاعت از رسول و اولي الامر است که خداوند به آن امر فرموده است را نام ببريد؟ در آيه26سوره کهف (لا) و (احدا) حق تشريع را از ديگران حتي پيامبر ص نفي مي کند زيرا (نفي احديت) در (حکمه) يعني اثبات انحصاري حق تشريع براي خداوند.

    استاد در آيه24سوره صاد، عبارت ( و خر راکعاً و اناب) را اين گونه مي توان ترجمه کرد:( در حالي که خم شده بود به خاک افتاد و توبه کرد) يعني معناي لغوي رکوع رو اعمال کنيم.

    پاسخ

    سلام. 1. اساساً عمده احکام اسلام امضائي است؛ يعني همان سنت هايي است که عرب حجاز داشتند؛ لذا بايد دانست، نسبت دادن احکام به خدا تشريفي است و اين خود بشر است که احکام را تشريع مي کند. 2. امتثال تمام پاسخ هايي که ائمه مي دادند، از قبيل اطاعت از اولي الامر است. 3. مراد از «حکم» در آيه مذکور، حکومت است، نه حکم شرعي؛ يعني نبايد کسي را شريک خدا در حکومت بر هستي قائل شد. 4. رکوع اشاره به نماز دارد و چنان مي نمايد که در نماز يا بعد از نماز توبه کرد.
    + عليرضا 

    با سلام

    استاد مقاله اي در مورد معاني واژه رکوع در قرآن نداريد؟ عرب معاصر پيامبر از واژه رکوع چه مفهومي برداشت مي کردند؟ مثلاً در آيه وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ ارْكَعُوا لَا يَرْكَعُونَ ؛ رکوع به چه معناست؟






    پاسخ

    سلام. مقاله اي در خصوص واژه رکوع ندارم. اما رکوع يکي از اجزاي نماز از قبل از بعثت بوده که در آيه ذکر جزء و اراده کل شده و مراد اقامه نماز است. موفق باشيد.
    + عليرضا 

    با سلام

    استاد گرامي، از کجاي قرآن استفاده مي شود که پيامبر ص و ائمه عليهم السلام حق قانون گذاري دارند؟ آيه وَلَا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَدًا اين حق را سلب کرده است. استاد ايا هيچ معجزه اي از پيامبر ص صادر نشده است؟

    پاسخ

    سلام. مراد آيه اين است که کسي شريک خدا قرار داده نشود. در قانون گذاري هرگز کسي شريک خدا قرار داده نمي شود و مورد پرستش قرار نمي گيرد. قانون گذاري ائمه مشمول اطاعت از رسول و اولي الامر است که خداوند به آن امر فرموده است.
    + عليرضا 

    با سلام

    استاد نکونام، نقش ائمه (عليهم السلام) در دين دقيقاً چيست؟ آيا اين بزرگواران حق تشريع غير قراني دارند يا خير؟

    پاسخ

    به نام خدا و با سلام. تشريع يعني تقنين وقتي ساير افراد بشر مجاز به انجامش باشند، به طريق اولي ائمه نيز مجازند. آنچه منهي است، بدعت گذاري است؛ يعني قرار دادن سنت هايي به سنت هاي جاافتاده قديمي که نه براي ائمه و نه براي ديگران جايز نيست. موفق باشيد.
    + عليرضا 

    با سلام

    استاد نکونام، اياتي مثل آيه 110سوره کهف يا ايه6سوره فصلت هرگز در مقام حصر مطلق و بدين شکل که ادعا شود پيامبر اکرم(ص) انساني مخاطب وحي هست و ديگر هيچ ؛ نيست ، بلکه اين ايات در مقابل اين عقيده غلط مشرکان هست که مي گفتند پيامبر بايد هر معجزه اي که ما مي خواهيم ارائه کند، امده است و اعلام مي کند رسول و فرستاده، بايد طبق دستور و رسالت عمل کند؛ و نه به صرف دلخواه مخاطبان. به عبارت ديگر اين ايات بر همان دو ويژگي پيامبر ص يعني انسان بودن و مخاطب وحي بودن در چهار چوب حصر نسبي و در مقام نفي عقيده مخاطب و نشاندن عقيده صحيح به جاي آن است.

    پاسخ

    با سلام. سئوال شما مبهم است.
    + عليرضا 

    با سلام

    جناب دکتر نکونام، در قران واژه آيه به معناي نشانه است و چون معجزه ، نشانه نبوت و مثبت ادعاي پيامبري است از آن به بينه و بينات تعبير شده است. (وَإِذَا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ ---وَقَالُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِينٌ) اين ايه شريفه خبر مي دهد که مشرکان، هر زمان که ايه و معجزه پيامبر (ص) را مشاهده مي کردند، نه تنها به وي ايمان نمي آوردند، بلکه تهمت ساحري نيز مي زدند. اينکه مقصود از واژه آيه معجزه هست، ذيل ايه يعني اتهام سحر زدن آن را تاييد مي کند؛ چرا که اتهام سحر نه بر فعل عادي بلکه بر فعل خارق العاده متوجه مي شود.

    بعد اينکه در هيچ يک از آيات پيامبر ص به صورت صريح و شفاف انجام انها را نفي و انکار نکرد، بلکه فرمود من نيز بشري بيش نيستم که به مقام نبوت نائل آمدم؛ معناي آن اين است که من تنها نبي و واسطه خداوند هستم و اوست که اجازه اين کار را بايد صادر کند.

    پاسخ

    با سلام. در اينجا نيز متوجه منظور نشدم که آيا طرح اشکال مي فرماييد و سئوالي داريد يا نه