سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حدیث

یک چت علمی درباره مصونیت قرآن از تحریف و حفظ ترتیب طبیعی نزول

y: سلام استاد
me:  سلام
.......................................
me:  موضوع درس چه بود؟
y:  تحریف ناپذیری قرآن. از کتاب صیانة القران من التحریف آیت الله معرفت.
me:  بالاخره ثابت کرد که قرآن تحریف شده؟ نگفت: صحابه آیه اکمال دین و تبلیغ و تطهیر را تحریف کردند و جایی گذاشتند ربطش به اهل بیت(ع) مشخص نباشد؟
y:  خیر استاد، از اسم کتاب معلومه. مگه شما نظر دیگه ای دارید؟
me:  من که می گویم، حتی پیغمبر(ص) در قرآن دست نبرده است، چه رسد به صحابه.
y:  خب اول ترسیدم گفتم نکنه نسبت به این موضوعم نظر جدیدی داشته باشید.
me: چرا نظرم جدید است. من می گویم: هیچ آیه ای جا به جا نشده است. ترتیب آیات در سوره های تدریجی النزول به ترتیبی که نازل می شدند، مرتب می شده است.
y:  یعنی چی؟ مگه بقیه معتقدند جابه جا شده؟
me:  دیگران می گویند، آیات اکمال دین و تبلیغ بعد نازل شده و به سوره الحاق شده. یک پایان نامه ای به زودی دفاع می شود، راجع به «تفسیر تاریخی سوره مائده». در این پایان نامه گفته می شود که این سوره در سال ششم هجرت نازل شده با تمام آیاتش.
y:  این را قبول دارم نظرتان راجع به ترتیب نزول قران جدید است؛ اما آیا کسی قبول کرده؟
me:  لازم نیست، کسی آن را قبول کند. نظر باید مستدل باشد. البته علامه جعفر مرتضی در حقائق هامة و آیت الله معرفت در التمهید و علامه طباطبایی در جلد 12 المیزان قبول دارند که ترتیب آیات در قریب به اتفاق سوره ها به صورت طبیعی است و هیچ جا به جایی در آنها صورت نگرفته است. آیت الله معرفت بر این نظر است که هیچ سوره ای ممزوج از مکی و مدنی نداریم. یکایک سوره ها را که از لحاظ مکی و مدنی بررسی می کند، به این نتیجه می رسد. منتها در برخی از سوره های مدنی جا به جاهایی را می پذیرد. اما نظر من این است که در هیچ سوره ای حتی سوره های مدنی جا به جایی صورت نگرفته و ترتیب طبیعی آیات در سوره ها حفظ شده است.
y:  استاد شما برای رسیدن به این نظرات چقدر کتاب خوندید؟
me: من کتاب عقل را خوانم. عقلم را به کار زدم، دیدم درست نمی گویند.
y: استاد از کجا بدونیم عقلمان درست میگه؟ شاید تحت تاثیر قرار بگیره.
me:  ما همه چیز را با عقلمان می فهمیم. درستی و نادرسی فهممان هم با عقلمان است. قضاوت درست عقل به این است که همه اطلاعات را گردآوری کنیم و آن وقت از عقلمان بخواهیم قضاوت کند.
y: استاد من نمیتونم ادعا کنم عقلم کامله.
me:  هرکسی که توی سر خودش بزند، به جایی نمی رسد. عقل به تدریج کامل می شود. با مطالعه و نقد. عقل چه کسی کامل است؟ آیا به بهانه این که عقلمان کامل نیست، باید آنچه را که می فهمیم، بگوییم نمی فهمیم؟
y:  نه استاد. اما این قدر نظرات جور واجور هست که آدم گیج میشه.
me:  فهم مراحلی دارد: اولی نفهمی است، بعد گیجی و بعد درست فهمی. باید همه اقوال را نگاه کرد. هر کدام را سبک و سنگین کرد و بعد بهترش را برگزید. باید مثل یک قاضی شد. یک قاضی چه کار می کند؟ همه اقوال را از طرفین دعوا می شنود و بعد قضاوت می کند.
y: قاضی درسش را خونده من که هنوز اول راهم.
me: خدا درسش را توی شکم مادرمان به ما یاد داده است. همین عقل فطری کافی است. وقتی با همین عقل فطری اقوال موافق و مخالف درباره یک مسئله به دقت و با نگاه انتقادی و نه مقلدوار مطالعه شود، می توان به نظر صحیح یا نو دست یافت. 
y:  یعنی شما می گویید به عقل می شه اعتماد کامل داشت؟ پس بقیه چه طور از عقلشان استفاده می کنند که نظرات مختلفه؟
 me:  عقل اگر قابل اعتماد نبود که بشر به هیچی نمی رسید. باید از عقل درست استفاده کرد. آنان که به نظرهای نادرستی می رسند، به این جهت است که راه را درست نمی روند. راه درست این است که همه اقوال را جمع کنیم. بعد هر یک را سبک و سنگین کنیم و نظر صحیح را از میانشان بیرون بکشیم.
y:  استاد ولی من میگم کسی نمیتونه ادعا کنه نظر خودش کاملا درسته.
me:  اگر ادعایش بر بدیهیات مبتنی باشد، باید مطمئن باشد که ادعایش درست است و گرنه سوفسطایی مذهب است.
y:  استاد دیگه مزاحمتان نمیشم.
me:  در پناه خدا
y:  خداحافظ