پاسخ به شبهات دینی و مذهبی
آنچه در این نوشتار می آید، پاسخ به شبهاتی است که مخالفان به دین اسلام و مذهب تشیع وارد ساخته اند و اینجانب در وبلاگ های خود در سال هایی چند به تدریج به پاسخ گویی به آنها پرداخته ام.
رویکردی که من در پاسخگوی به شبهات داشته ام، عقلانی و روشنفکرانه بوده و برای این که نقش چنین رویکردی دانسته شود، مناسب است، سخنان یکی از شبهه پردازانی که خود را طلبه و دانشجوی سابق در رشته علوم قرآن و حدیث معرفی می کند و اکنون مدعی است که از دین روی برگردانیده است، مورد توجه قرار گیرد. وی در جایی نوشته است: «گناه شما این است که اصرار شما و امثال شما بر حقیقت داشتن ادیان غیبی و به قول شما الهی، باعث تقویت و ادامه ادیان در میان بشر میشود».
نیز در ادامه نوشته است: «تأثیری که شما در تعمیق مذهب دارید، بیشتر از سنتی هاست؛ زیرا آنها با عقاید و ظاهرگرا بودنشان، جذابیت آموزههای عقلانی گفتههای محمد[ص] را هم از بین می برند؛ ولی شما با تطابق این نوع از آموزها با شرایط روز آن را جذابتر می کنید. نقطه منفی راه شما این است که گروندگان با شیوه شما، بیشتر از گروه قبل احتمال گرایش به عقایدی از جمله تقدس قرآن و تنها منبع درست بودنش را دارند».
من در پاسخ او نوشتم:
«این سخن شما اظهار نظری مطابق واقع است. من بر این باورم که دین یک مقوله عاقلانه و عاشقانه است؛ یعنی هم مطابق عقل آدمی است و هم مطابق عشق او. به تعبیر دیگر دین یک امر فطری؛ یعنی مطابق فطرت عقلی و عاطفی آدمی است؛ لذا نمیتوانم هیچ چیزی را که با عقل و عاطفه مخالفت دارد، جزو دین برشمارم. آنچه که اظهار میکنم، چیزی است که با تمام وجودم آن را دریافته و به آن ایمان دارم. آنان که دین را نامعقول و نامطلوب معرفی می کنند، از دین فقط پوسته آن را گرفته و بلکه بر تن دین پوستینی وارونه پوشاندهاند. آنان از هسته و روح دین بهره ای ندارند. پوسته دین هم به طور عمده امری تاریخی و قومی است؛ اما هسته دین امری فراتاریخی و جهانی است».
به هر حال، من مطالب پراکندهای را که طی سال های چندی به طور عمده در وبلاگ «عشق الهی» نوشته بودم، در سه فصل سامان دادهام. در فصل اول، مطالب بنیادی و کلی را آورده و در فصل دوم، پاسخ شبهات دینی یعنی دین اسلام و در فصل سوم، پاسخ شبهات مذهبی یعنی تشیع بیان شده است.