سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حدیث

گناهان کبیره در ماجرای پرونده سازی محاکمه

مرور ماجرای پرونده سازی برای محاکمه اینجانب (نک:  ماجرای عبرت آموز محاکمه اینجانب ) نشان می دهد که مخالفان با تمام ادعاهای ظاهری، ابتذال اخلاقی را به نمایش گذاشتند و مرتکب گناهان کبیره متعددی شدند و از رهگذر آنها در تخریب من و تضییع حقوقم در شوراها و هیئت ها و کمیسیون ها کوشیدند و همچنان نیز می کوشند. من اینک ضمن مرور این گناهان عرض می کنم: خدایا من هرگز از اینان راضی نیستم و اینان را نمی بخشم؛ مگر آن که توبه کنند و در مقام جبران برآیند.

خوانندگان توجه داشته باشند که غرض من از انتشار این مطالب، عقده گشایی نیست؛ بلکه احساسم این است که متأسفانه در جامعه دانشگاهی ما ابتذال اخلاقی به وضوح خودنمایی می کند و تأسف آورتر آن که گاهی این ابتذال اخلاقی، لباس دفاع از اسلام و اهل بیت(ع) و نظام و مقام معظم رهبری به تن می کند و مبتلایان به آن به طور ناخواسته دارند، چهره های تابناک این گوهرها را مشوه و زشت می سازند. تردیدی نیست که ما وظیفه داریم، با این ابتذال مبارزه کنیم.

به هر حال، برخی از مهم ترین گناهان کبیره ای که مخالفان در ماجرای پرونده سازی برای اینجانب مرتکب شدند و همچنان نیز ادامه دارد، به قراری است که در پی می آید:

 

1. دروغ و تهمت

مخالفان در هر جایی که توانستند، به من دروغ بستند و تهمت زدند. برای مثال، گفتند که او و فلانی سلاح بر ضد اسلام برگرفته اند. فلانی – یعنی من- سلاح را از رو بسته و فلانی – یکی از همکاران – سلاح را از زیر بسته است. این در حالی است که مخالفان یکصدم اینجانب در دفاع از اسلام مطلب منتشر نکرده اند. مخالفان وبلاگ های من را پایگاه وهابیت نامیدند و این در حالی است که در آنها انبوهی از مطالب ارزنده در زمینه دفاع از اسلام و تشیع و عشق به خدا و اهل بیت(ع) منتشر شده است. گفتند که او به امام خمینی و مقام معظم رهبری توهین کرده و این در حالی است که ایشان مرجع تقلید اینجانب بوده و هستند و برایم احترام دارند. گفتند که او ضد نظام است و دانشجویان را به تحریم انتخابات فرا می خواند و این در حالی بود که من در پست های متعددی از نظام و ولایت فقیه دفاع علمی کرده ام و خود در انتخابات شرکت نموده و حتی به همان کاندیدهای جامعه محترم مدرسین رأی داده ام. گفتند که حتی مراجع عظام نیز بر ضد فلانی مکاتبه کردند و این در حالی بود که وقتی خدمت حضرت آیت الله العظمی مکارم رسیدم، ایشان فرمودند که من اساساً در این زمینه بی خبرم و هیچ ذهنیتی نسبت به شما ندارم. (نک: ملاقات با حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی دامت توفیقاته)

باید توجه داشت که این فاجعه اخلاقی تنها درباره من اتفاق نمی افتد. روزی یکی از همکاران که خود مجتهد و مدرس حوزه و دانشگاه و از جانبازان شاید هفتاد درصدی و از فرماندهان سابق دفاع مقدس است. کسی که ترکش های فراوانی را در سرش حمل می کند و پیوسته سردرد دارد و با قرص های مسکن بسیار قوی خود را سر پا نگه می دارد، با من درد دل کرد و گفت: فلانی – یعنی همان خصم - گفته است که من مخالف مقام معظم رهبری هستم. این در حالی است که میان من و ایشان ارادت فراوانی است و من چند روز پیش در حضور ایشان و خانواده اش روضه امام موسی کاظم(ع) را خواندم.

من همه به خصوص مخالفان را دعوت می کنم، این کارها را با آیات قرآن و احادیث معصومین(ع) تطبیق دهیم. اگر با آنها تطبیق ندارد، توبه کنیم و در صدد جبران برآییم.

خدای تعالی می فرماید: وَ الَّذینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبیناً (احزاب، 58)؛ کسانی که مردان و زنان مؤمن را به سبب کاری که انجام نداده اند، می آزارند، بهتان و گناه بزرگی مرتکب شده اند.

امام صادق فرمود: إذا اتهم المؤمن أخاه انماث الایمان من قلبه کما ینماث الملح فی الماء؛ هر که به مؤمنی اتهام بزند، ایمان از دلش ناپدید می شود، چنان که نمک در آب. (کلینی، الکافی، 2/ 361)

پیامبر(ص) فرمود: من بهت مؤمنا أو مؤمنة أو قال فیه ما لیس فیه أقامه الله تعالى یوم القیامة على تل من نار، حتى یخرج مما قاله فیه؛ هرکه به مرد یا زن مؤمنی دشنام بدهد یا درباره او چیزی بگوید که در او نیست، خدا در روز قیامت او را بر تلی از آتش بیایستاند تا آن که عقوبت تهمتی که زده است، سپری شود. (مجلسی، بحار الأنوار، 27/ 194)

امیر مؤمنان(ع) فرمود: المؤمن لا یغش أخاه ولا یخونه ولا یخذله ولا یتهمه ، ولا یقول له: أنا منک برئ؛ مؤمن به برادرش نیرنگ نمی‌زند و به او خیانت نمی‌کند و او را خوار نمی‌سازد و به او اتهام نمی‌بندد و به او نمی‌گوید که من از تو بیزارم. (مجلسی، بحار الأنوار، 27/ 194)

 

2. غیبت

هیئت محترم بدوی هیچ یک از اتهامات سنگینی را که مخالفان به من زده بودند، محرز ندانست و بنابراین همه آنچه که به من نسبت داده بودند، دروغ و تهمت بود. (نک:  ماجرای عبرت آموز محاکمه اینجانب )

حال به فرض که من مرتکب جرم و گناهی شده بودم که البته من بری از خطاء و گناه نیستم؛ اما آیا این رویکردی که مخالفان پیش گرفته بودند و همچنان نیز ادامه دارد، اخلاقی و شرعی است؟ مخالفان نزد هر کس که می رسند، مرا تخریب می کنند.

باز عرض کنم که این مشکل فقط برای من نیست. روزی نزد خصمی رفته بودم و به او اعتراض می کردم که چرا با من مخاصمه می کنید. او شروع کرد که آری، فلانی هم سر کلاس رفته و فلان سخن را گفته است. من عرض کردم: آقا غیبت نکن! به من چه ربطی دارد که آن را برای من نقل می کنی؟ البته معذرت خواست؛ اما آیا این طریقی که خصم پیش گرفته، اخلاقی و شرعی است؟ تردیدی نیست که طریق اخلاقی و شرعی این است که اولاً، او باید وقتی شنید که کسی پشت سر آن استاد غیبت می کند، در مقام دفاع از آن استاد بر آید و حتی غیبت کننده را مؤآخده کند؛ نه این که به آن بال و پر دهد و نزد هرکس بازگو نماید. ثانیاً، به فرض، اگر آن استاد مرتکب جرمی شده بود که لازم بود، به آن رسیدگی شود، باید صحت و سقم آن را از خود استاد و یا دیگر افراد بررسی کند؛ نه این که یک طرفه و تنها بر اساس خبر یک دانشجو که معلوم نیست، آیا مطلب را درست دریافت کرده یا نه و آیا عادل است یا نه، به قضاوت بنشیند و حکم به مجرمیت او صادر کند.

من اینک باز همه به خصوص مخالفان را دعوت می کنم، اعمال خود را با آیات و احادیث تطبیق دهیم و ببینیم که اگر با آنها تطبیق ندارد، توبه کنیم و از کارهای گناه آلود خود دست برداریم.

امام صادق(ع) فرمود: من قال فی مؤمن ما رأته عیناه وسمعته اذناه فهو من الذین قال الله عز وجل : "إِنَّ الَّذینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَة"( نور، 19)؛ هر که چیزی را بگوید که درباره مؤمنی به چشمش دیده و به گوشش شنیده است، از کسانی به شمار می رود که خدای عز و جل درباره اشان فرموده است: کسانی که دوست دارند، کار زشت را درباره مؤمنان پخش کنند، عذاب دردناکی دارند. (کلینی، الکافی، 2/ 357)

پیامبر(ص) فرمود: من أذاع فاحشة کان کمبتدئها ومن عیر مؤمنا بشئ لم یمت حتى یرکبه؛ هر که کار زشتی را افشا کند، مانند انجام دهنده اش است و هر که بر مؤمنی عیب بگیرد، نمیرد تا خود به آن عیب گرفتار شود. (کلینی، الکافی، 2/ 356)

 

3. جاسوسی و سخن چینی

خصم ما گویا کارش شده است، تجسس و پرونده سازی. در هر کلاسی یکی از دانشجویان بینوا را به عنوان خبرچین قرار می دهد و از آنان می خواهد که اخبار کلاس را به او منتقل کند. گاهی برخی از دانشجویان نزدم می آیند و می گویند که فلانی از من خواسته است، اخبار راجع به کلاس شما را به او منتقل کنم. من چکار کنم؟ یا می آیند و می گویند: فلانی به من گفته است: در ترم آخر که داری فارغ التحصیل می شوی، راجع به فلانی، مطالب را به من منعکس کن؛ چون بسا اگر حالا بفهمد، نمره ات را کم می کند.

واقعاً، این رفتار اشمئزازآوری که خصم بر ضد اینجانب انجام داده و می دهد، با کدامیک از موازین اخلاقی و شرعی سازگار است؟

باز من همه به خصوص خصم را به آیات و احادیث مربوط ارجاع می دهم که بررسی کنند، آیا این اعمال با آنها تطبیق دارد. اگر تطبیق ندارد، بیاییم از آن توبه کنیم.

امام صادق(ع) فرمود: من روع مؤمنا بسلطان لیصیبه منه مکروه فلم یصبه فهو فی النار ومن روع مؤمنا بسلطان لیصیبه منه مکروه فأصابه فهو مع فرعون وآل فرعون فی النار؛ هرکه نزد سلطانی بر ضد مؤمنی خبرچینی کند تا زیانی به او برساند، حتی اگر زیان به او نرسد، مستحق آتش است و اگر به او زیانی برسد، با فرعون و فرعونیان در آتش محشور خواهد شد. (بروجردی، جامع أحادیث الشیعة، 16/ 357)

رسول خدا(ص) فرمود: أحبکم إلى الله أحسنکم أخلاقا، الموطئون أکنافا، الذین یألفون و یؤلفون، و إن أبغضکم إلى الله المشاؤون بالنمیمة المفرقون بین الأحبة، الملتمسون للبراء العثرات؛ محبوب ترین شما نزد خدا خوش خلق ترین اتان است. هر جا می روند، با دیگران دوست می شوند و دیگران هم با او دست می گردند و مغبوض ترین شما نزد خدا کسانی هستند که هر جا می روند، سخن چینی می کنند و میان دوستان جدایی می افکنند و دنبال لغزش های افراد پاک اند (جامع السعادات، نراقی، 2 /212)

 

4. تخریب و هتک حرمت

مخالفان به گونه ای مرا تخریب کرده و می کنند که گاهی مشاهده می کنیم، برخی از همکاران و دانشجویان نیز بیم دارند، با من گفتگو و مجالست کنند. خصم، به دانشجویانی که نزدش می روند، سفارش می کند که گرد فلانی نروید و گرنه این برای شما سوء سابقه خواهد شد. یا به یکی از دانشجویان دکتری گفته است، اگر می خواهید، عضو هیئت علمی بشوید، پیرامون فلانی نگردید.  

واقعاً، آیا این رفتار اخلاقی و شرعی است و همان چیزهایی است که خداوند و معصومین(ع) به ما توصیه کرده اند؟ 

من باز همه به خصوص خصم را دعوت می کنم، به احادیث معصومین(ع) مراجعه کنیم و بررسی نماییم که آیا چنین اقداماتی با آنها تطبیق دارد. اگر تطبیق ندارد، توبه کنیم.

پیامبر(ص) فرمود: من طعن فی مؤمن بشطر کلمة حرم الله علیه ریح الجنة وان ریحها لیوجد من مسیرة خمسمائة عام؛ هرکه درباره مؤمنی با نصف کلمه ای خرده بگیرد، خداوند بر او بوی بهشت را حرام می کند؛ چنان که بویش را از فاصله ای پانصد ساله بیابد. (بروجردی، جامع أحادیث الشیعة، 16 /353)

امام صادق(ع) فرمود: ان الله عز و جل خلق المؤمنین من نور عظمته و جلال کبریائه فمن طعن علیهم أو رد علیهم قولهم فقد رد على الله فی عرشه و لیس من الله فی شئ انما هو شرک شیطان؛ خداوند مؤمنان را از نور عظمت و جلال کبریایی اش آفرید. هرکه بر آنان خرده بگیرد یا در مخالفت آنان سخن بگوید، با خداوند بزرگ مخالفت کرده و نزد خدا چیزی ندارد و او شریک شیطان است. (بروجردی، جامع أحادیث الشیعة، 16 /353)

نیز امام صادق(ع) فرمود: من روى على مؤمن روایة یرید بها شینه و هدم مروءته لیسقط من أعین الناس أخرجه الله من ولایته إلى ولایة الشیطان فلا یقبله الشیطان؛ هرکه درباره مؤمنی خبری را نقل کند که بخواهد با آن بر او عیب بگیرد و حرمتش را بشکند تا از چشم مردم بیافتد، خدا او را از ولایت خود بیرون و به ولایت شیطان درمی آورد؛ اما شیطان نیز او را نمی پذیرد. (کلینی، الکافی، 2/ 358)

 

5. ظلم و تضییع حقوق

 مخالفان بر اساس سوء ظن ها و سوء فهم ها مصمم شده اند که به طور جدی مانع فعالیت علمی اینجانب گردند. ابتدا علیرغم انتخاب اینجانب از سوی گروه برای عضویت در کمیته تحصیلات تکمیلی گروه، حکم اینجانب را نزدند و بعد همین طور به تدریج چنان فضا را مسموم کردند که اگر همین شرایط پیش برود، می خواهند مرا از هر گونه فعالیت علمی محروم کنند. نخست، دروس تخصصی اینجانب را از مقطع کارشناسی ارشد گرفتند و بعد حتی مانع از تدریس درس «زبان قرآن» در مقطع دکتری شدند و تصمیم گرفتند که دیگر راهنمایی پایان نامه برای من تصویب نکنند تا آنجا که در اواخر سال گذشته بود که ایادی خصم با هم برنامه چیده بودند که من از کار علمی بیرون بروم و کار اجرایی بکنم.

ما هم مدام کوتاه می آمدیم تا این یکی از همکارن به من فرمودند: چرا تو مدام کوتاه می آیی؟ مگر تو چه جرمی مرتکب شده ای که باید این محدودیت ها را برای تو درست کنند؟ من هم سخن ایشان را بسیار وزین یافتم و مقاومت را شروع کردم و نتایج مثبت فراوان آن را اکنون به وضوح مشاهده می کنم که تفصیل آن را به وقت دیگری می سپارم.

 به هر حال، من همه به خصوص مخالفان را توصیه می کنم، اعمال خود را بر آیات و روایات تطبیق دهیم. اگر اعمالمان، مخالف آیات و روایات است که همین گونه است، بیاییم، از کرده های خود توبه کنیم. پنهان نیست که معاونان و موافقان ظالم نیز در ظلم او شریک اند.

امام علی(ع) فرمود: ِ لَوْ أُعْطِیتُ الْأَقَالِیمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاکِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِیَ اللَّهَ فِی نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِیرَةٍ مَا فَعَلْتُه‏؛ به خدا سوگند که اگر هفت اقلیم جهان را با آنچه زیر آسمان هاى آنهاست به من دهند تا خدا را نافرمانى کنم به اندازه‏اى که پوست جوى را از دهان مورچه‏اى بگیرم، نخواهم کرد. (نهج البلاغه صبحی الصالح، 346)

نیز فرمود: من ظلم عباد الله کان خصمه الله فی الدنیا والآخرة ویوم الظالم الدنیا فقط و هی تنقطع، و یوم المظلوم الدنیا و الآخرة و المنتقم هو الله تعالى و الله عزیز ذو انتقام؛ هر که به بندگان خدا ظلم کند، خداوند دشمن او در دنیا و آخرت می شود و روز ظالم فقط دنیاست و آن تمام می شود؛ ولی روز مظلوم هم دنیا و هم آخرت است و انتقام گیرنده نیز خداوند است (مولی صالح مازندرانی، شرح أصول الکافی، 9/ 380)

امام صادق(ع) فرمود: لیس من شیعتنا من أخذ غیر حقه، و لا من ظلم الناس، و لا من تناول ما لیس له؛ از شیعیان ما نیست کسی که حق دیگری را بگیرد و نه کسی که به مردم ظلم بکند و نه کسی که بگیرد، چیزی را که حق او نیست ( قاضی نعمان مغربی، دعائم الإسلام، 1/ 56).

پیامبر(ص) فرمود: العبد إذا ظلم فلم ینتصر و لم یکن له من ینصره رفع طرفه إلى السماء فدعا الله تعالى قال جل جلاله : لبیک عبدی أنصرک عاجلا وآجلا ، اشتد غضبی على من ظلم أحدا لا یجد ناصرا غیری »؛ هرگاه به بنده ای ظلم شود و کسی او را یاری نکند و یاوری نداشته باشد و رویش را به آسمان کند و خداوند را بخواند، خداوند به او می گوید: لبیک ای بنده من. من تو را هم در دنیا و هم در آخرت یاری می کنم و خشم من بر کسی که ظلم کند به کسی که جز من یاوری نداشته باشد، شدید است ( مولی صالح مازندرانی، شرح أصول الکافی، 9/ 381)
باز امام صادق(ع) فرمود: من أعان ظالما على مظلوم لم یزل الله علیه ساخطا حتى ینزع من معونته؛ هر که ظالمی را بر ضد مظلومی کمک کند، پیوسته خداوند بر او خشمگین است تا این که از کمک به او دست بردارد (صدوق، ثواب الأعمال،  274).
امام صادق(ع) فرمود: العامل بالظلم والمعین له والراضی به شرکاء ثلاثتهم؛ انجام دهنده ظلم و کمک کننده به ظالم و خشنود از ظلم، شریک یکدیگرند (کلینی، الکافی، 2/ 333).
 

6. سوء ظن

 تمام جفاهایی که از سوی خصم بر اینجانب می رود، هیچ مبنایی جز سوء ظن ندارد. برای مثال، طرح های پایان نامه هایی را که دانشجویان با من تکمیل می کنند و مرا علیرغم آن تخریب ها به عنوان استاد راهنما انتخاب می کنند، فقط به جهت سوء ظن رد می کنند که دو تا از نمونه های آن پیش تر گزارش شد.(نک: چالش های پیشاروی معرفت دینی معاصر +  داستان غم انگیز طرح «تفسیر فراتاریخی قرآن با تکیه بر دیدگاه های علامه طباطبایی و آیت الله معرفت»)

خصم علیرغم آن که مقام مافوقش از او خواسته است، دلیل خود را بر این اقدام به طور مکتوب بیان کنند، با گذشت چندماه هنوز بیان نکردند؛ زیرا دلیلی ندارند. تنها کاری که خصم برای حل مشکل کردند، این بوده است که دانشجوی بینوا را تهدید کرده اند و از او خواسته اند، به صورت کتبی بنویسد که من راضی ام استاد راهنمایم کس دیگری باشد و دانشجو را به گونه ای کرده اند که به کلی از درس خواندن بیزار شده است.

اینک از همه از جمله از خصم می پرسم، آیا این گونه اقدامات شرعی و اخلاقی است؟ آیا با این شیوه می خواهند، دیانت دانشجویان را تقویت کنند؟ آیا دانشجویان وقتی ببینند که خصم با عنوان و لباس دین با آنان چنین رفتار می شود، از دین و دینداری تصویر منفی پیدا نمی کنند؟ اگر خصم از آثار منفی اعمال خود آگاهی ندارد، در اینجا  پای سخنان چهل تن از دانشجویان بنشیند که چگونه از آنان ابراز نفرت می کنند.

من باز همه را به خصوص مخالفان را دعوت می کنم، به آیات و احادیث بنگریم، اگر این اقدامات با آنها تطبیق ندارد، از آنها توبه کنیم.

خدای تعالی در وصف مشرکان مکه فرماید: وَ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنَّ الظَّنَّ لا یُغْنی مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً (نجم، 28)؛ آنان هیچ اطمینانی نداشتند. جز از گمان پیروی نمی‌کردند و حال آن که گمان هیچ حقی را ثابت نمی‌کند.

لذا به مؤمنان چنین سفارش می‌کند: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ (حجرات، 12)؛ ای مؤمنان از بسیاری از گمان‌ها بپرهیزید. برخی از گمان‌ها گناه‌اند.

امام صادق(ع) فرمود: حسن الظن أصله من حسن إیمان المرء وسلامة صدره ، وعلامته أن یرى کل ما نظر إلیه بعین الطهارة والفضل ، من حیث ما رکب فیه وقذف من الحیاء والامانة والصیانة والصدق؛ خوش گمانی ریشه‌اش ایمان نیکوی شخص و سلامت سینه‌اش (از بیماری‌های اخلاقی) است و نشانه‌اش این است که همه را با چشم پاکی و فضیلت می‌بیند و این از آن روست که حیاء و امانت‌داری و رازداری و صداقت در وجودش آمیخته شده و ریشه دوانده ‌است. (مجلسی، بحار الأنوار، 27/  196)

پیامبر(ص) فرمود: أحسنوا ظنونکم باخوانکم تغتنموا بها صفاء القلب ، ونقاء الطبع؛ گمان‌هایتان را به برادرانتان نیکو گردانید تا با آن صفای قلب و پاکی طبع به دست آورید. (همان)

این غمنامه را با دعای قرآنی ذیل ختم می کنم؛ به آرزوی روزی که به جای رفتار خصمانه، دوستانه با هم رفتار کنیم و با گفتگو، سوء فهم ها و سوء ظن ها را برطرف نماییم و بکوشیم، همدیگر را اصلاح نماییم، نه آن که همدیگر را تخریب کنیم.

رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذینَ سَبَقُونا بِالْإیمانِ وَ لا تَجْعَلْ فی‏ قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذینَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّکَ رَؤُفٌ رَحیم‏ (حشر، 10)؛ پروردگارا، بر ما و بر آن برادرانمان که در ایمان آوردن بر ما پیشى گرفتند ببخشاى، و در دلهایمان نسبت به کسانى که ایمان آورده‏اند [هیچ گونه‏] کینه‏اى مگذار. پروردگارا، راستى که تو رؤوف و مهربانى.