سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حدیث

ادامه ادله روحانی بودن معاد

در کانون گفتمان قرآن در ادامه ادله ای در زمینه جسمانی بودن معاد بیان شده است که اصل آنها و نقد آن در اینجا می آید.

[QUOTE=m2babaey;563]خواستم چند مطلب اضافه کنم:
1. من هم عقیده دارم احساس الم یا تنعم با وجود روح معنا پیدا می کند. اما روح و جسم به هم وابسته اند به طوری که در حالی که وابستگی ایندو وجود دارد اگر مشکلی برای جسم پیش بیاید به واسطه ی روح آن درک شده و احساس الم به وجود می آید. در نتیجه وقتی فردی می میرد اگر او را بسوزانند هم هیچ دردی احساس نمی کند، اگر چه در صورتی که دوباره زنده شود (که در قرآن مصادیق آن آمده) همان قوای تشخیص درد یا نعمت دوباره فعال می شود.[/QUOTE]
درست است که جسم انسان مرده دردی را احساس نمی کند؛ اما آیا روح بدون جسم نمی تواند عذاب شود و دردی را احساس نمی کند؟ بی تردید برای این که جسم الم یا لذتی را درک کند، به روح نیاز دارد؛ اما روح در احساس الم و لذت هیچ نیازی به جسم ندارد.
[QUOTE=m2babaey;563]
2. من عذاب اصلی جهنمیان را این می دانم که به عظمت پروردگارشان پی می برند و از او شناخت پیدا می کنند و پرده های غفلت کنار می رود و این در حالی است که خداوند به آنان توجهی نمی کند و پروردگارشان را از خود راضی نمی یابند. بر عکس، بزرگترین نعمت بهشتیان را هم رضای الهی از آنان می دانم. اینها لذات و عذابهای معنوی هستند، در مقابل عذابها و نعمات جسمانی هم برای آنها هست که به خاطر وابستگی روح و جسم بعد از حیات دوباره ی انسان آنها هم احساس می شود. و در این منافاتی با این واقعیت که اصالت احاس درد یا تنعم به روح انسان وابسته است نمی بینم.[/QUOTE]
چنان که پیش تر گفته شد، نظر به این که آیات مربوط به بهشت و جهنم از سویی ناظر به جهانی غیر از دنیاست، نمی توان آنها را به معنای مادی و دنیویشان حمل کرد و از سویی دیگر هریک از این آیات با قرائن صارفه ای همراه است که مانع از حمل آنها بر معنای مادی و حسی دنیوی است که نمونه هایی از آن پیش تر بیان شد. نظیر چنین مواردی که ناظر به عالم غیب است و از حقایق آن به الفاظ و تعابیر حسی و مادی ولی همراه قرائن صارفه آمده فراوان است. مگر در قرآن برای خدا دست و پا و چشم و گوش و عرش و آمدن و نشستن و نظایر آنها یاد نشده است؟ آیا آنها را بر معنای حسی و مادیشان حمل می کنید؟ آیا برای فرشتگان بال و حمل تخت پادشاهی خدا و سخن گفتن به آدم و نظایر آنها نسبت داده نشده است، آیا آنها را به معنای حسی اشان حمل می کنید؟ آیا گفته نشده است که جنیان وقتی برای استراق سمع به آسمان می رفتند، با شهاب ها رانده می شدند، آیا آنها را به معنای حسی و مادی اشان حمل می کنید؟ یک نظریه درست نظریه ای است که بتواند تمام موارد مربوط به خود را تفسیر و توجیه کند. همه مواردی که گفته شد، مربوط به عالمی غیر از عالم مادی و حسی و دنیوی ماست و از عالم غیب به شمار می رود و ایجاب می کند، برای همه آنها نظریه واحدی ارایه کرد.
[QUOTE=m2babaey;563]
3. من هم کاملا موافقم که خصوصیات جهان دیگر با این دنیا قابل مقایسه نیست (از این نظر که آنجا عذاب و نعمتش در حد کمال ظاهر می شود) اما به عنوان مثال همان عسل را در نظر بگیریم، به هر حال مفهوم آن روشن است. منظورم اینست که شباهتی (از چه نظر مورد بحث نیست) میان آن عسل با عسل دنیا بوده که خداوند وقتی می خواهد در قرآن به آن اشاره کند از این واژه استفاده کرده است. به علاوه روح عسل لازم ندارد. دارد؟[/QUOTE]
اولاً، چه اشکال دارد که بگوییم، روح هم می تواند عسل بخورد؛ چنان که آدمی در عالم رؤیا عسل می خورد و از آن لذت هم می برد، بدون آن که گرفتاری های دنیوی و مادی اش را تحمل کند.
ثانیاً، آیا شما مطمئن هستید که واقعاً عسل بهشتی مانند عسل دنیوی است؟ کسی می گفت: می گویند: در بهشت عسل هست. مگر آدم چقدر می تواند عسل بخورد؟ یکبار یا دوبار عسل می خورد؛ اما بار سوم می گوید: مرگ را بیاور و عسل را نیاور. اگر عسل بهشتی زدگی ایجاد نکند، باز آیا واقعاً می توان به آن عسل گفت و آن را از قبیل عسل های مادی و حسی تلقی کرد؟
[QUOTE=m2babaey;563]
3. شما چه توضیحاتی در مورد آیات زیر که من آنها را به عنوان نمونه (شاید تعبیر زیبنده ی کلام وحی نباشد اگر بگویم مشتی از خروار) آورده ام و فکر می کنم به وضوح به جسمانی بودن معاد اشاره می کنند، دارید؟ 

أَوَلَمْ یَرَ الْإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ مُّبِینٌ 77) [B][COLOR="Red"]وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِیَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ یُحْیِی الْعِظَامَ وَهِیَ رَمِیمٌ 78 قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ [/COLOR][/B](79 الَّذِی جَعَلَ لَکُم مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ (80 أَوَلَیْسَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُم بَلَى وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِیمُ (81 إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ (82 فَسُبْحَانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (83[/QUOTE]
به نظر می رسد، خداوند در این آیات خواسته است، امکان حیات مجدد را ثابت کند؛ اما از جسمانی یا روحانی بودن آن سخن نرفته است. تردیدی نیست که در یک تشبیه مشبه و مشبه به در تمام جهات به یکدیگر تشبیه نمی شود. در این آیه نیز نمی خواهد بگوید: همان طور که آدمی در این دنیا از نطفه خلق می شود و در رحم مادر رشد می کند، در آخرت نیز مجدد از نطفه خلق می گردد و در رحم مادری رشد می کند. در دیگر آیات نیز به دلیل این که از عالم غیب سخن می رود و با قرائن صارفه همراه است، نمی توان آنها را بر معنای حسی  و مادی اشان حمل کرد.