سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حدیث

سخن گفتن خدا با لهجه علی

در کانون گفتمان قرآن در ادامه بحث معراج خواسته شده سخن گفتن خدا به لهچه علی با پیامبر و آرامش یافتن پیامبر با صدای علی توجیه شود که اصل توجیه و نقل ما در اینجا آمده است.
نقل قول:
نوشته شده توسط m2babaey مشاهده تاپیک
قسمت اول روایت که توصیف خداست که منزه است. بعد خداوند می فرماید تو را از نور خودم خلق کردم (که معنای آن مشکلی ندارد همانطور که در مورد آیه ی "و نفخت فیه من روحی" داریم) و علی را از نور تو خلق کردم. تا اینجا هم فکر نمی کنم مشکلی باشد.
بعد می فرماید من به اسرار قلب تو مطلع هستم و می دانم که علی از همه نزد تو محبوب تر است. بعد می فرماید
"فَخَاطَبْتُکَ بِلِسَانِهِ کَیْمَا تَطْمَئِنَّ قَلْبُکَ"
پس با صدای او تو را خطاب قرار دادم که قلبت اطمینان پیدا کند
خداوند اراده کرده است که با رسول اکرم حرف بزند و می توانسته با هر لحنی این کار را انجام دهد. حال یا باید آن لحن قبلا در زمین وجود می داشته یا نه. که البته برای خدا فرقی نمی کند. اگر قبلا وجود می داشته که لحنی از لحن صدای علی (ع) برای پیامبر محبوب تر نیست. و این هم روشن است که وقتی انسان صدای محبوبی را می شنود آرامش پیدا می کند. البته شکی نیست که خداوند برای پیامبر محبوب تر است ولی این مساله با اینکه لحن حضرت علی هم برای پیامبر دلنشین باشد منافاتی ندارد. همانطور که حضرت علی می فرمودند من هر وقت فاطمه را می دیدم تمام اندوه هایم از یادم می رفت حالا باید گفت امام علی (ع) فاطمه را از خدا بالاتر دانسته؟
ما می دانیم که پیامبر عاشق خدا بوده اما آیا می شود انکار کرد که پیامبر عاشق علی فاطمه و حسنین هم بوده؟ چه اشکالی دارد که خداوند به بنده ی خود این لطف را بکند که وقتی می خواهد با او صحبت کند با لحنی باشد که بنده اش آن لحن را دوست دارد؟ نعوذ بالله خدا که مثل ما نیست که یک لحن برای خود داشته باشد و بگوییم خوب صدای علی برای پیامبر محبوب است، صدای خدا که محبوب تر است!!!
اما نکته ی آخر اینکه شما به طریقی از روایت بالا مطلبی برداشت کردید. من نمی گویم اگر برداشتی از همین نوع از آیات قرآن شد آن را بپذیرید، اما فکر می کنم یک حد وسطی از شیوه ی استنتاج اینجا هست که وقتی می خواهیم از آیات قرآن مطلبی را نتیجه بگیریم استفاده از آن بلامانع است.
در پاسخ نکات چندی را به عرض می رسانم.
1. باید توجه داشت که در این روایت گفته شده است در عین حالی که پیامبر(ص) نزد خدا بوده است، آرامش نداشته است و صدای علی(ع) از نزد خدا بودن آرامش بخش تر بوده است. این سخنی غلوآمیز و یاد علی(ع) را برتر از یاد خدا نشاندن است.
2. توجه داشته باشید که اگر این معراج همان چیزی باشد که در سوره نجم از آن سخن رفته است، این سوره در حدود سال اول بعثت نازل شده است و بنابراین علی(ع) در این ایام حدود ده سال داشت و تازه ایمان آورده بود. آیا علی(ع) در مدت کوتاه آن قدر پیشرفت معنوی پیدا کرده بود که از پیامبر هم بالا زده بود؟ علی(ع) اگر مقامی یافته است، در دامان پیامبر(ص) یافته است.
3. در این ایام شروع وحی هم بود. آیا هیچ گزارش شده است که پیامبر(ص) برای آرامش یافتن به علی(ع) پناه برده باشد؟
4. چنین به نظر می رسد که در پاره ای از روایات آمده است، در جنگ ها مسلمانان و از جمله علی(ع) آرمش خود را از پیامبر(ص) می گرفتند.
5. به علاوه خداوند منبع آرامش است. آیا معنا دارد، پیامبر نزد خدا آرامش نداشته باشد؟ و با صدای علی(ع) آرامش پیدا کند؟ اگر در موقعیتی زمینی مثل جنگ بود، شاید تا حدودی معنا داشت که گفته شود، پیامبر با وجود علی آرامش داشت؛ اما در موقعیت آسمانی و معنوی، آن هم در نزد خدا این چگونه توجیه پذیر است؟
6. پیامبران و اولیاء به لحاظ خلقت هیچ تفاوتی با دیگران ندارند؛ چنان که در قرآن از زبان پیامبران آمده است که من هم بشری مثل شما هستم. چنین نیست که آنان از نور خلق شده باشند و دیگر افراد بشر از گل و خاک. همه از آدم اند و آدم هم از نور خلق نشده است؛ بلکه از گل و خاک خلق شده است. آیا شما از آیات قرآن چیزی غیر از این می فهمید؟
7. باید هر معنایی به آیات قرآن نسبت داده می شود، با معنای عرفی و ظاهری اش ملازمه منطقی داشته باشد. هر معنایی را نمی توان به قرآن نسبت داد. باید معنایی نسبت داده شده در طول معنای ظاهری قرآن باشد؛ نه آن که مخالف معنای ظاهری یا بی ارتباط با آن.