سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حدیث

آیا آیات صفات جزو آیات متشابه است؟

سئوال
اگر فقط آیات قیامت را جزء آیات متشابه قرار دهیم، آیات تجسیم جز کدام آیات قرار می گیرند و منظور از آن و بطن آن را چگونه می توان متوجه شد؟ به نظر علامه طباطبایی این آیات متشابه اند و بعد از مراجعه به آیات محکم محکم می گردند. آیا این درست است؟

پاسخ
علامه طباطبایی مراد از متشابه را در آیات قرآن مطلق آیاتی گرفته است که مراد آنها محکم یعنی مشخص نیست و با غیر مراد اشتباه می شود. به موجب نظر ایشان هر آیه ای که چنین خصوصیتی داشته باشد، متشابه است؛ از این رو آیات صفات را مانند « الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى» (طه،5) نیز جزو آیات متشابه می داند. او معتقد است که می توان مراد آیات متشابه را با ارجاع به آیات محکم مشخص کرد. برای مثال با ارجاع آن آیه به آیه «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ» (شوری،11) دانسته می شود که خدا مانند اشیای مادی جسم ندارد و لذا فهمیده می شود که مرا از آیه قبل این نیست که خدا جسم است و بر تخت مادی می نشیند؛ بلکه مراد این است که خدا بر هستی استیلاء دارد(نک: قرآن در اسلام، ص36-37).
چنان که در مقاله ای با عنوان «معناشناسی آیه محکم و متشابه» به تفصیل بیان کرده ام، مراد از متشابه در آیات قرآن عبارت از آیات قیامت است که در آن حقایق اخروی به حقایق دنیوی تشبیه شده است.
دلیل من سیاق آیه است که در ادامه از آخرت سخن رفته و از زبان راسخان در علم آمده است: «رَبَّنا إِنَّکَ جامِعُ النَّاسِ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فیهِ إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمیعادَ (آل عمران،9)؛ پادشاها، تو مردم را برای روزی که در آن شکی نیست، گرد می آوری. خدا در این وعده خود تخلف نمی کند».
دلیل دیگرم آیات متحد الموضوع است. در آیه دیگری که آیاتی از قرآن متشابه خوانده شده، به آخرت نظارت دارد. آن چنین است: اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدیثِ کِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلینُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى ذِکْرِ اللَّهِ ذلِکَ هُدَى اللَّهِ یَهْدی بِهِ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ * أَ فَمَنْ یَتَّقی بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذابِ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ قیلَ لِلظَّالِمینَ ذُوقُوا ما کُنْتُمْ تَکْسِبُونَ (زمر، 23-24).
در این آیات از آیاتی سخن رفته است که چون خداترسان بشنوند، پوست بدنشان می لرزد و در ادامه از عذاب قیامت سخن گفته شده است. تردیدی نیست که آیات قیامت است که وقتی خداترسان بشنوند، پوست بدنشان به لرزش می افتد.
به موجب این نظر، مراد آیات متشابه که همان آیات قیامت باشد، چنان نیست که مخاطبان را به اشتباه بیاندازد و مجبور باشند، برای فهمیدن مراد آنها به آیات دیگری مراجعه کنند. سیاق آیات قیامت روشن می کند که مراد چیست و لزومی به مراجعه به آیات دیگر نیست.
اساساً خلاف فصاحت و بلاغت است که قرینه فهم مراد در خود آیات مربوط نباشد و در موضع دیگری مستقل از آن آیات آمده باشد و مخاطبان ناگزیر باشند برای فهم مقصود خداوند بگردند و قرینه فهم مرادش را در مواضع دیگر کلام الهی پیدا کنند.
به این ترتیب معنای متشابه این نیست که مخاطبان در معنای آن به اشتباه می افتند؛ بلکه این است که در آن حقایق اخروی به حقایق دنیوی تشبیه شده است و سبب آن هم این بوده است که مخاطبان مراد خدا را درک کنند؛ نه این که به اشتباه بیافتند.
براین اساس، معنای «ام الکتاب» بودن آیات محکم این نیست که ما باید در فهم آیات متشابه به آنها مراجعه کنیم؛ بلکه این است که آنها اصل قرآن اند و باید به آنها عمل کرد؛ در حالی که آیات قیامت برای عمل نیست و باید مؤمنان به حقایقی که در آنها آمده است، ایمان بیاورند.
در سیاق آیه نیز هیچ اشاره ای به این نشده است که معنای آیات متشابه روشن نیست و مخاطبان را به اشتباه می اندازد. تنها گفته شده است، کسانی که در دلشان انحراف است، دنبال فتنه و تأویل آنها هستند.
البته در آن گفته شده است که تأویل آیات متشابه را کسی جز خدا نمی داند. مراد از تأویل هم اصل حقایق مذکور در آیات قیامت است؛ نه مدلول لفظی و عرفی آنها. تازه در آن گفته شده است که هیچ کس جز خدا تأویل آیات متشابه را نمی داند و این خلاف نظر علامه است که گفته است، با ارجاع آنها به آیات محکم می توان به مراد متشابهات پی برد. آنچه که ما از طریق آیات قیامت درباره حقایق اخروی می فهمیم، مشابه دنیوی آن است و نه حقیقت آنها را چنان که در آخرت هست.
معنای « الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى» نیز برای مخاطبان قرآن روشن بوده و نیازی نبوده است، برای فهم آن به آیه دیگری مراجعه کنند. این یک تعبیری مجازی و تمثیلی است و معادل آن در زبان فارسی عبارت است از: «شاه به تخت نشست» یا «شاه تاجگذاری کرد». آشنای به زبان فارسی و این تعبیر مجازی و تمثیلی به روشنی می فهمد که مراد این نیست که شاه روی تخت نشست یا تاجش را روی سرش نهاد؛ بلکه مراد این است که بر کشور استیلاء یافت. اساساً، اگر مخاطبان از چنان تعبیری به اشتباه می افتند، چه جهتی دارد که خداوند آن تعبیر را به کار ببرد؛ در حالی که تعبیر روشنی که  مخاطبان را به اشتباه نیاندازد، وجود دارد؟ مگر خدا قصد تفهیم مقصود نداشته است؟ مگر خداوند می خواسته است، مخاطبانش را به گمراهی یا گیجی بیافکند؟ روشن است که هیچ یک از اینها نبوده است. قصد خداوند تفهیم مقصود و هدایت مخاطبانش بوده است؛ بنابراین معنا ندارد، به گونه ای سخن بگوید که مخاطبانش یا به اشتباه بیافتند و یا برای فهم مقصودش بگردند و یک جمله ای دیگری پیدا کنند که مقصود خداوند را روشن سازد.