گروه اندیشه: بطنداشتن قرآن نزد برخی از مفسران دستاویزی شدهاست تا آنچه را نمیتوانند به عنوان تفسیر قرآن، به قرآن نسبت دهند و از رهگذر آن متهم به تفسیر به رأی میشوند، با عنوان بطن و تأویل قرآن بیان کنند.
|
«جعفر نکونام» دکترای علوم قرآن و حدیث |
«جعفر نکونام» عضو هیئت علمی دانشگاه قم در گفتوگو با خبرنگار سرویس اندیشه و علم خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا)، در رابطه با روش تفسیر باطن قرآن کریم، ضمن بیان مطلب فوق گفت: سرآغاز بحث از ظهر و بطن یا ظاهر و باطن قرآن و در پی آن، روش فهم و تفسیر باطن قرآن، روایاتی است که از صدر اسلام به دست آمده است، برای اولین مرتبه از رسول گرامی اسلام(ص) آوردند که هر آیه قرآن، ظهر و بطنی دارد و هر بطنش بطنی دیگر تا هفت بطن دارد.
نکونام با اشاره به اینکه روایات متعدد دیگر نیز درباره باطن قرآن رسیده است، گفت: اما به نظر میرسد، هیچ یک از روایات رسیده، نتوانستهاند، پرده از مراد رسول خدا(ص) در این روایات بردارند، جز روایتی که از امام باقر(ع) در تفسیر همین روایت رسیده و فرمودهاند: «ظهر قرآن تنزیلش و بطن آن تأویلش است، برخی از تأویل آن آمده است و برخی از تأویل آن نیامده است، تأویل آن چون جریان خورشید و ماه جریان دارد، هرگاه تأویل آیهای از قرآن بیاید، چنانکه بر گذشتگان بوده، بر زندگان نیز هست.»
عضو هیئت علمی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه قم گفت: به نظر میرسد، این روایات در پاسخ به این سئوال وارد شدهاند که آیات قرآن با توجه به اینکه خطاب به عرب حجاز در عصر نزول نازل شده، آیا به آنان اختصاص دارد و برای اعصار و امصار دیگر کارآیی ندارد؟، مؤید این نظر روایتی است که ظاهراً در زمینه همین موضوع از امام باقر(ع) رسیده است که آن حضرت فرمود: «قرآن زنده است و نمیمیرد، آیه زنده است و نمیمیرد، اگر آیه چنان بود که چون درباره مردمانی که مردند، نازل شد، بمیرد، قرآن میمرد، اما آن همچنان که درباره گذشتگان جاری بود، درباره حاضران نیز جریان دارد.»
نویسنده کتاب «درآمدی بر تاریخگذاری قرآن» با اشاره به اینکه، این روایات با وجود وضوحی که دارند، منشأ اختلاف نظرهای فراوانی شد، گفت: بسیاری، بطنداشتن را ویژگی منحصر به فرد قرآن دانستند و حتی از وجوه اعجاز قرآن برشمردند و تا آنجا پیش رفتند که هر معنایی را به آیات قران نسبت دادند، چه آن معنا با آیات قرآن ملازمه منطقی داشت یا نداشت و چه ربط آن با آیات قرآن قابل فهم بود یا نبود، بطنداشتن قرآن در نزد بسیاری دستاویزی شده است برای آنکه آنچه را نمیتوانند به عنوان تفسیر قرآن، به قرآن نسبت دهند و از رهگذر آن متهم به تفسیر به رأی میشوند، تحت عنوان بطن و تأویل قرآن بیان کنند.
جعفر نکونام: |
سرآغاز بحث از ظهر و بطن یا ظاهر و باطن قرآن و در پی آن، روش فهم و تفسیر باطن قرآن روایاتی است که از صدر اسلام به دست آمده است، برای اولین مرتبه از رسول گرامی اسلام(ص) آوردند که هر آیه قرآن ظهر و بطنی دارد و هر بطنش بطنی دیگر تا هفت بطن دارد
|
عضو هیئت علمی گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه قم گفت: متصوفه همه آیات قرآن را به نفس و حالات آن تأویل بردند و از آیات آفاقی تفاسیر انفسی به دست دادند، غلات نیز همه آیات قران را بر اشخاص حمل کردند و به ائمه(ع) و دشمنان ائمه(ع) تفسیر کردند، توجیهگران نیز از این بیقید و بندی دفاع کردند و مطالب بیربط آنان را بر بطن و تأویل قرآن حمل کردند.
نکونام در ادامه افزود: این بیقید و بندی سبب شد، برخی برای بطن و تأویل قرآن ضوابطی را معین کنند؛ نظیر این که باید معنای باطنی با ظاهری آیه معارضتی نداشته باشد و علاوه بر آن شاهدی معتبر آن را تأیید کند، اما برخی مانند آیتالله معرفت صرف عدم تعارض با ظاهر آیه را کافی ندانست و به جای آن شرط کرد که باید میان معنای باطنی و ظاهری آیه ملازمه منطقی باشد، منتهی آنرا به ملازمه غیر بیّن محدود ساختند، به نظر میرسد، وی لازم بیّن را از زمره معنای ظاهری قرآن برشمرد؛ لذا آنرا از معنای باطنی قرآن خارج دانسته است.
نویسنده مقاله «عرفی بودن زبان قرآن» اشارهای به نظر علامه طباطبایی کرد و گفت: علامه طباطبایی اجمالاً گفت که باید میان معنای ظاهری و باطنی ربط طولی و دلالت مطابقی باشد، البته شاید بتوان سخن علامه طباطبایی را با سخن آیتالله معرفت یکی دانست؛ چون هر دو معنای باطنی را معرفتی کلی، ورای معنای جزئی ظاهری خواندهاند که به واقع معنای ظاهری، یکی از مثالها و مصادیق معنای باطنی به شمار میرود.
وی با اشاره به این موضوع که هر گروه از دانشمندان بر حسب تلقی خاصی که از باطن قرآن داشتند، راه ویژهای را برای کشف باطن قران پیشنهاد کردند، گفت: برخی کشف باطن قرآن را ویژه ائمه(ع) دانستند و سایر افراد را از فهم آن ناتوان خواندند، به همین رو هر روایتی را که نسبتی میان آن و ظاهر قرآن نیافتند، بر باطن قرآن حمل کردند و هرگاه ربطی میان روایت و ظاهر قرآن نیافتند، علم آن را به ائمه(ع) حوالت دادند، توسط ایشان بسیاری از روایات غلات شیعه توجیه شد و بر بطن قرآن حمل شد، اگرچه هیچ ربط منطقی میان آن و ظاهر آیات قران وجود نداشت، حمل «بحرین» بر حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(ع) و «برزخ» بر رسول خدا(ص) و «لؤلؤ و مرجان» بر حسنین(ع) در آیات 19 تا 22 سوره مبارکه الرحمن از آن جمله است.
عضو هیئت علمی دانشگاه قم: |
متصوفه همه آیات قرآن را به نفس و حالات آن تأویل بردند و از آیات آفاقی تفاسیر انفسی به دست دادند، غلات نیز همه آیات قران را بر اشخاص حمل کردند و به ائمه(ع) و دشمنان ائمه(ع) تفسیر کردند |
نکونام در ادامه افزود: برخی دیگر از دانشمندان کشف باطن را ویژه عرفا دانستند و راه نیل به آن را تهذیب نفس معرفی کردند، آنان روشی را که برای کشف باطن آیات معمول میکنند، عبارت از حمل آیات آفاقی بر حالات انفسی است؛ نظیر اینکه در آیه 100 سوره مبارکه نساء، «بیت» را بر «انانیت نفس» و «موت» را بر «فناء فی الله» حمل کردند.
وی در پایان این بخش گفت: سرانجام دستهای دیگر از دانشمندان، کشف باطن قرآن را ویژه اهل تدبر دانسته و راه نیل بدان را الغای خصوصیت و أخذ معارف و احکام کلی، ورای معارف و احکام جزئی قرآن دانسته و از آن به «تقسیم و سبر» یا «تنقیح مناط» تعبیر کردند.
ادامه دارد ... . |