سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حدیث

معنای سوره توحید و متعمقین در روایت مربوط

سئوال

سلام استاد ببخشید، یک سئوال داشتم راجع به آیاتی که راجع به اعتقادات هستندمثل «سوره توحید». به نظر من این گونه آیات را می توان از ظاهر متوجه شد و نیاز نیست که حتماً با دانستن زمان و مکان نزول بخواهیم آنها را بررسی کنیم. نظر شما این است که ظاهر همان معنای معهود عرب عصر نزول است. راجع به این آیات که درباره عقاید است، چه باید کرد؟ متشکرم.

 پاسخ

با سلام پاسخ خود را ذیل عناوین ذیل بیان می کنم.

 1. تعریف زبان

تلقی من این است که زبان عبارت از الفاظ و تعابیری است که نماد و اشاره به معهودات اهل زبان است؛ یعنی اگر معهودات و ذهنیات اهل زبان را بگیرید، الفاظ و تعابیر اهل زبان هیچ معنایی نمی دهد و جز تعدادی صداهای نامأنوس نیست. حتماً الفاظ و تعابیر زبان های ناآشنایی مثل آلمانی و فرانسوی و ایتالیایی و روسی و چینی و مانند آنها را شنیده ای. آیا شما از صدای سخن گفتن آنها چیزی می فهمید و می توانید درک کنید که آنها چه می گویند و از این الفاظشان چه اراده می کنند. به طور قطع، نه. چه وقت شما می فهمید که آنها چه می گویند؟ وقتی که در می یابید که این الفاظ و تعابیر به چه چیزی در اذهانشان اشاره دارد.

زبان عربی و قرآن نیز همین طور است. وقتی شما از معهودات و ذهنیات عرب عصر نزول خبر نداشته باشید، مقصود از الفاظ و تعابیر آنان را درک نمی کنید.

 2. تناسب سوره توحید با مخاطبانش

در خصوص همین سوره توحید که یادآور شدید، اگر شما ندانید که این سوره خطاب به مشرکان مکه نازل شده است که قائل بودند، خدا زن و بچه دارد و فرشتگان دختران خدایند، حتی ممکن است، اعتراض کنید که آیا این هم حرف شد که خدا زن و بچه ندارد. آیا این سخن این قدر اهمیت دارد که یک سوره درباره آن نازل شود؟

اما اگر بدانید که مخاطب سوره، مشرکان مکه بودند، به روشنی در می یابید که این سوره در رد باور آنان نازل شده است و ربطی به ما ندارد که جای اعتراض ما باشد. به این ترتیب، ما در این سوره، هم «احد»(بی پدر و مادر و همسر و فرزند) بودن خدا را به روشنی می فهمیم و هم «ولد»(فرزند) و «کفو»(همسر) نداشتن خدا را. به توجیهات فلسفی و عرفانی و دیگر مطالب بی ربطی که در ذیل این سوره گفته می شود، هم روی نمی آوریم.

 3. معنای روایت متعمقین ذیل سوره

آن روایتی را نیز که ذیل سوره توحید آورده اند، مبنی بر این که این سوره برای متعمقین آخر الزمان نازل شده است، اشتباه نمی فهمیم و تلقی امان این نخواهد بود که مقصود این سوره را مردمان گذشته و معاصر نفهمیده اند و در آخر الزمان خواهند فهمید. معنای تعمق در روایت، تکلّف و به رنج افکندن است، نه ژرف اندیشی. یعنی این سوره راهنمای کسانی است که در آخر الزمان درباره خدا انحرافاتی دارند و آنها را راهنمایی می کند و این هرگز به این معنا نیست که این سوره عمقی دارد و افرادی عمیق اندیش در آخر الزمان موفق به درک عمق آن خواهند شد و مردم عصر نزول مراد آیات سوره را درک نکردند.  

 4. معنای عمیق بودن باطن قرآن در روایات

خداوند به لسان بشر یعنی عرب عصر نزول سخن گفته است و بشر هم از الفاظ و تعابیرش همان معانی معهود و آشنایش را اراده می کند و خدا هم قصدش این بوده است که مقاصدش را به این عرب عصر نزول بفهماند؛ لذا نمی تواند از این الفاظ، معناهایی غیر از آنچه که معهود و مفهوم آنان بوده است، اراده کند؛ چون آنان نمی فهمیدند.

«احد» به همان معنایی است که آنها می فهمیدند و «صمد» و «ولد» و «کفو» نیز همین طور. این دیگر یک چیزی به نام سطح و یک چیزی به نام عمق ندارد. یک معناست و بس.

اگر در روایاتی آمده است که باطن قرآن عمیق است، به این معناست که معنای قرآن عبارت از مطالب بی ارزش رایج میان عرب عصر نزول نیست که درباره وصف شراب و زن و شمشیر و نسب و مانند آنها بوده است. نه این که قرآن معانی چند لایه دارد. اگر سخنان عرب معانی چند لایه داشت، قرآن هم دارد. قرآن که به زبان اجنه و فرشتگان نازل نشده است. به زبان عرب عصر نزول نازل شده است. بنابراین هر حکمی که بر زبان عرب عصر نزول رانده می شود، بر قرآن هم باید راند.

 5. باطن قابل اثبات برای قرآن

آری، همان طور که سخن بشر لوازمی دارد، سخن خدا هم لوازمی دارد. اگر مراد از باطن لوازم سخن است، همان طور که سخن بشر باطن دارد، سخن خدا هم باطن دارد؛ اما این معانی بی ربط و آسمان و ریسمانی که هیچ ربط عقلی و ملازمه منطقی میان آنها و آیات قرآن وجود ندارد، باطن قرآن تلقی نمی شود و جز تفسیر به رأی و افترا بستن بر خدا نامی پیدا نمی کند.