سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حدیث

«درآمدی بر معناشناسی قرآن»؛ سرآغازی بر تنقیح مباحث بنیادی معناشن

«درآمدی بر معناشناسی قرآن»؛ سرآغازی بر تنقیح مباحث بنیادی معناشناسی کتاب وحی

نشست کتاب‌خوان تخصصی «مطالعات قرآنی» با همکاری نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور و پژوهشگاه علوم‌انسانی و مطالعات فرهنگیعضو هیئت علمی دانشگاه قم اظهار کرد کتاب «درآمدی بر معناشناسی قرآن» حاوی مباحث بنیادی و نظری معناشناسی مفردات و ترکیبات آیات قرآن است و نشر آن می‌تواند سرآغازی برای تنقیح و تکمیل مباحث بنیادی معناشناسی قرآن به شمار آید.

گروه اندیشه: عضو هیئت علمی دانشگاه قم اظهار کرد: کتاب «درآمدی بر معناشناسی قرآن» حاوی مباحث بنیادی و نظری معناشناسی مفردات و ترکیبات آیات قرآن است و نشر آن می‌تواند سرآغازی برای تنقیح و تکمیل مباحث بنیادی معناشناسی قرآن به شمار آید.

جعفر نکونام، عضو هیئت علمی دانشگاه قم و نویسنده کتاب «درآمدی بر معناشناسی قرآن»، در گفت‏‌وگو با خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا)، در معرفی اثر خود با اشاره به حدیث شریف «ما کان اللهُ عز و جل لیخاطِبَ خلقَه بما لا یعلمون؛ خداوند را نسزد که با خلقش به‌گونه‌ای سخن بگوید که نفهمند»، به نقل از امام صادق(ع) اظهار کرد: این اثر درآمدی بر معناشناسی مفردات و ترکیبات آیات قرآن و حاوی مباحث بنیادی و نظری است که برای معناشناسی مفردات و ترکیبات قرآنی ضروری به نظر می‌رسد.

وی افزود: مراد از مباحث بنیادین، مجموعه‌ای از تعاریف و پیش‌فرض‌هایی است که می‌تواند معناشناسی قرآن بر آنها مبتنی باشد. در علوم کهن از این نوع مباحث به «مبادی» تعبیر می‌کردند و آن را بر دو قسم می‌دانستند: مبادی تصوری یا تعاریف و مبادی تصدیقی یا اصول. در قسم تعاریف، مصطلحات توضیح داده می‌شود و در قسم اصول، مجموعه‌ای از گزاره‌هایی که اساس مباحث بعدی را تشکیل می‌دهند بیان می‌شود.

این محقق و پژوهشگر با بیان اینکه معناشناسی قرآن تعبیر عامی است که مباحث گوناگونی را درباره معانی آیات قرآن در برمی‌گیرد، تشریح کرد: این اثر در وهله نخست هم شامل بحث از معانی مفردات قرآن و هم معانی ترکیبات قرآن(چه ترکیبات اسنادی یا غیراسنادی مانند ترکیبات وصفی و اضافی و حرفی) می‌شود و در وهله دوم نیز هم عهده‌دار کشف مراد الهی و هم لوازم مراد الهی است.

وی افزود: همچنین در وهله سوم نیز هم معانی تاریخی یعنی معنای اولیه و تطورات بعدی در دوره‌های جاهلی و قرآنی و بعد قرآنی(معناشناسی تاریخی) و هم معانی توصیفی یعنی معنای مراد و معانی هاله‌ای مفردات و ترکیبات قرآن در دوره نزول(معناشناسی توصیفی) در این اثر بررسی می‌شود. مقصود از معانی هاله‌ای تمام مفاهیمی است که مخاطبان قرآن درباره یک مفرد یا ترکیب داشته‌اند؛ این مفاهیم با بررسی حوزه معناشناختی هر یک از وجوه معانی یک واژه مشخص می‌شود.

نکونام افزود: غرض اصلی از معناشناسی قرآن کشف مراد الهی است؛ به همین رو بیشتر محتوای این اثر شامل مباحثی است که می‌تواند در کشف مراد الهی نقش داشته باشد؛ اما با توجه به اینکه معانی آیات قرآن به اصل مراد الهی محدود نیست و کلام الهی نظیر هر کلام دیگری از لوازمی برخوردار است، درباره توسعه معنایی آیات قرآن نیز بحث شده و در آن، مرز معانی قابل انتساب به قرآن از معانی غیرقابل انتساب بازشناخته شده است.

وی با بیان اینکه در آغاز، هدف از تألیف این اثر، فراهم کردن محتوایی در زمینه مباحث بنیادی مفردات قرآن بود، تصریح کرد: اما به سبب اینکه کشف مراد الهی به صرف معناشناسی مفردات قرآن میسور نمی‌شود، معناشناسی ترکیبات قرآن نیز در این اثر مورد توجه قرار گرفت. سبب کافی نبودن معناشناسی مفردات در کشف مراد الهی این است که گاهی واحدهای معنایی، مفردات نیستند؛ بلکه ترکیبات‌ هستند. گاهی مراد متکلم همان معنای افرادی واژگان است، اما گاهی معنای افرادی واژگان مراد نیست؛ بلکه معنای ترکیبی آنها مراد است (مانند مواردی که در آنها تعبیری تمثیلی به کار رفته است).

نویسنده کتاب «درآمدی بر تاریخ‌گذاری قرآن کریم» در معرفی مباحث فصول و بخش‌های این کتاب گفت: مباحث این اثر در شانزده فصل راجع به موضوعات ذیل درباره قرآن سامان یافته است: کلیات، فرهنگ، زبان، لهجه، اقتراض، وضع و اشتقاق، غرابت معنایی، اجمال معنایی، تشابه معنایی، چندمعنایی، هم معنایی، پیوستگی معنایی، شمول معنایی، توسعه معنایی، معناشناسی تاریخی و معناشناسی توصیفی.

وی افزود: در فصل کلیات، مراد از معناشناسی قرآن و محدوده آن توضیح داده شده است و معناشناسی قرآن در آن، عبارت از مطالعه علمی معنای مراد الهی و لوازم آن در قرآن و نیز در گذر تاریخ دانسته شده و همین تعریف محدوده آن را نیز آشکار کرده است. در فصل «فرهنگ قرآن» سخن از این است که فرهنگ قرآن همان فرهنگ عربی است؛ جز تغییراتی که از رهگذر بعثت پیامبر اسلام(ص) در آن فرهنگ پدید آمده است. پیامبر اسلام(ص) بسیاری از سنت‌های عربی را امضاء و البته برخی از آنها را نیز نسخ کرد و بسیاری را هم تکمیل فرمود.

این محقق و پژوهشگر افزود: در فصل «زبان قرآن» از زبان معیار عرب حجاز عصر پیامبر اسلام(ص) به عنوان زبان قرآن یاد می‌شود. مراد از این زبان همان زبانی است که سخنوران عرب در مراسم رسمی مانند موسم‌‌های حج به آن ایراد سخن می‌کردند. در فصل «لهجه قرآن» سخن از این است که قرآن به هیچ یک از لهجه‌های عرب نیست؛ چون زبان قرآن عبارت از زبان معیار عرب حجاز بوده است و در زبان معیار لهجه خاصی ملاحظه نمی‌شود؛ اما نزدیک‌ترین لهجه به قرآن لهجه قریش است.

وی بیان کرد: در فصل «اقتراض»، واژگان دخیل در قرآن بررسی شده است و بررسی‌ها نشان می‌دهد، بیشترین واژگان دخیل قرآن از منطقه بین‌النهرین به زبان عربی و قرآن راه یافته است. در فصل «وضع و اشتقاق» نیز درباره چگونگی پیدایش و زایش واژگان بحث شده است، البته معنای وضعی واژگان و چگونگی اشتقاق آنها در دست نیست، اما با احصای اشتقاقات و استعمالات هر واژه و تطبیق آنها بر فرایند زبان‌آموزی کودکان به حدسیاتی می‌توان دست یافت. در فصل «غرابت معنایی» نیز سخن از این است که به لحاظ فصاحت و بلاغت قرآن، در آن واژگانی که نزد عرب حجاز عصر پیامبر اسلام(ص) نامأنوس و نامفهوم باشد، وجود ندارد و به فرض وجود، سیاق آیات، معنای مراد از آن را روشن می‌کند.

نکونام ادامه داد: در فصل «اجمال معنایی»، از واژگانی بحث می‌شود که آنها را حقایق شرعی می‌نامند و در آن سخن از این است که این واژگان قبل از اسلام نیز در همین معانی شرعی سابقه استعمال داشته‌اند. فصل «تشابه معنایی» به بررسی تعابیر تصویرگونه قرآنی نظیر مجاز، استعاره و کنایه اختصاص دارد و متشابهات قرآنی نیز از این قسم برشمرده و تبیین می‌شود که در آیات قرآن، متشابه به معنای واژه‌ای که معنای مراد از آن از سیاق آیات مشخص نبوده باشد، وجود ندارد؛ چرا که شرط فصاحت و بلاغت قرآن آن است که مراد الهی برای مخاطبانش آشکار باشد.

نویسنده کتاب «درآمدی بر معناشناسی» قرآن اظهار کرد: در فصل «چندمعنایی» بحث از این است که در قرآن به حکم فصاحتی که دارد، الفاظ چندمعنا با قرینه به کار رفته‌اند؛ لذا در قرآن در یک موضع، هیچ لفظی در بیش از یک معنا به کار نرفته است. در فصل «هم‌معنایی» از وجود ترادف در قرآن سخن گفته شده و مراد از ترادف، دو واژه‌ای دانسته شده است که به جای یکدیگر به کار می‌روند و مفید یک معنا هستند.

عضو هیئت علمی دانشگاه قم اظهار کرد: در فصل «پیوستگی معنایی» سخن از این است که باید رابط‌های لفظی و معنوی در قرآن مورد اعتنا قرار گیرد و با تکیه بر روایات آحاد و نقل به معنا شده، نباید پیوستگی آیات را از هم گسیخت و در فصل «شمول معنایی» گفته می‌شود: لفظی در قرآن عام و مطلق است که عموم و اطلاقش برای عرب عصر نزول، معهود و قابل درک بوده باشد.

وی ادامه داد: در فصل «توسعه معنایی» سخن از این است که تنها لوازم منطقی آیات قابل انتساب به آیات است و آن دسته از تطبیقات عرفانی و فلسفی و علمی و مانند آنها بر آیات قرآن که هیچ ملازمه منطقی با آیات مربوط ندارند، تفسیر به رأی به شمار می‌روند. در فصل «معناشناسی» تاریخی توضیح داده می‌شود که یک لفظ یا تعبیر قرآنی چگونه پدید آمده و چه تطوراتی در سه دوره جاهلی، قرآنی و بعد از قرآنی پیدا کرده است و سرانجام در فصل «معناشناسی توصیفی» از وجوه معنایی واژگان در قرآن و حوزه معناشناختی آنها بحث به میان آمده است.

نویسنده کتاب «درآمدی بر تاریخ‌گذاری قرآن کریم» تصریح کرد: نوع این مباحث در علومی چون زبان‌شناسی یا فقه‌اللغه، علوم بلاغت، اصول فقه و علوم قرآنی کمابیش وجود داشته و تفاوت عمده‌ای که مباحث این اثر با آنها دارد، از یک سو رویکرد انتقادی نسبت به مباحث کهن و از سوی دیگر بومی‌سازی نسبت به مباحث جدید و متناسب‌سازی آنها با معناشناسی قرآن است.

وی اظهار کرد: روش ما در مراجعه به احادیث و اقوال تفسیری آن است که به مصداق روایات عرضه، نخست، آیات قرآن کریم به کمک قرائن دخیل در فهم، نظیر سیاق، زمان و مکان نزول، مخاطب و آیات مشابه معناشناسی و سپس به احادیث و اقوال تفسیری مراجعه می‌شود و چنانچه احادیث و اقوال در چارچوب معنای حاصله از آیات قرآن بگنجد، به آنها استناد می‌شود و اگر مخالف آن معنا بود، رد یا توجیه می‌شود.

عضو هیئت علمی دانشگاه قم در پایان سخنان خود تصریح کرد: باید اعتراف کرد که مباحث این کتاب علیرغم بازبینی‌های مکرر هنوز کمال خود را نیافته است و با این وصف نشر آن می‌تواند سرآغازی برای تنقیح و تکمیل مباحث بنیادی معناشناسی قرآن به شمار آید.

یادآور می‌شود، کتاب «درآمدی بر معناشناسی قرآن» به قلم جعفر نکونام، عضو هیئت علمی دانشگاه قم، با نظارت معاونت پژوهشی دانشکده اصول الدین و به همت انتشارات دانشکده اصول‌الدین با شمارگان 1000 نسخه منتشر شده و علاقه‌مندان می‌توانند برای تهیه این اثر با شماره تلفن 7773525 ـ 0251(داخلی 152،140و125)، انتشارات دانشکده اصول‌الدین و یا مؤسسه علمی فرهنگی علامه عسکری(قم، خیابان شهداء، ساختمان بعثت، تلفن 7744399) تماس بگیرند.


نقد دکتر مؤدب بر نظریه تفسیر سه لایه ای قرآن کریم

نقد حجت‌الاسلام مودب بر دیدگاه نکونام/

دیدگاه تفسیر سه لایه از قرآن سخنی مبهم و غیرمستند است

گروه حوزه‌های علمیه: جعفر نکونام، چندی پیش مدعی شده بود که استنطاق از قرآن، نیازمند ارائه تفسیری سه‌لایه از آن است (نک: تفسیر سه لایه ای قرآن)، که حجت‌الاسلام والمسلمین سیدرضا مودب، به عنوان یکی از قرآن‌پژوهان منتقد این دیدگاه، اظهار کرد: طرح تفسیر سه لایه از قرآن برخلاف روایات و غیرمستند است.

 به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا) حجت‌الاسلام والمسلمین سیدرضا مودب، استاد تمام دانشگاه قم در رشته علوم قرآن و حدیث است که معاونت پژوهشی این دانشگاه، ریاست انجمن قرآن‌پژوهی حوزه علمیه، نویسندگی ده‌ها مقاله علمی پژوهشی قرآنی و چندین مجلد کتاب از جمله مسئولیت‌ها و آثار این قرآن‌پژوه است.

مودب در گفت‌و‌گو با ایکنا با اشاره به اظهارات جعفر نکونام، عضو هیئت علمی دانشگاه قم و نایب رئیس انجمن مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی که 18 اسفند در ایکنا منتشر شد، گفت: ایشان که همکار محترم ما هم هستند مدعی شده اند که استنطاق از قرآن نیازمند ارایه تفسیری سه‌لایه از آن است در صورتی که این ادعا بدون استناد و سخنی مبهم است.

نقد حجت‌الاسلام مودب بر دیدگاه نکونام

حجت‌الاسلام مودب با اشاره به مدعای وی در تفسیر سه لایه از قرآن گفت: تفسیر سه لایه ای، سخنی مبهم و بی مستند است و همواره در نظر مفسران، تفسیر دارای دو سطح ، ظاهر و باطن است آن چنان که در روایات امده است که هیچ آیه نیست مگر آن که دارای ظاهر و باطن است آن چنان که محدث بزرگوار صفار در کتاب بصائر آورده است : حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ یُونُسَ عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ فُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ هَذِهِ الرِّوَایَةِ مَا مِنَ الْقُرْآنِ آیَةٌ إِلَّا وَ لَهَا ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ فَقَالَ ظَهْرُهُ تَنْزِیلُهُ وَ بَطْنُهُ تَأْوِیلُهُ  .  بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم، ج‏1، ص: 196

تفسیر تاریخی در صورت اعتبار هم، گرایش تفسیری است

مودب با اشاره به دیدگاه تفسیر تاریخی افزود: تفسیر تاریخی در صورت صحت و اعتبار از گرایشات تفسیری به شمار می آید و نه لایه درونی و همسطح تفسیر کلامی و یا تفسیر اجتماعی است که مربوط به تخصص و  تفسیر تاریخی در صورت صحت و اعتبار ، از گرایشهای تفسیری به شمار می‌آید و نه لایه درونی و هم سطح تفسیر کلامی یا تفسیر اجتماعی است که مربوط به تخصص و گرایشهای مفسران است. ضمن آن که تفسیر تاریخی را اختصاص به عصر نزول دانستن ، امری ناصواب است و قرآن برای همه دورانها و عصرها است آن چنان که در قرآن آمده است : قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُم‏: بگو: اى مردم! من فرستاده خدا به سوى همه شما هستم»(اعراف 158).

این قرآن‌پژوه همچنین با اشاره به ادعای مطرح شده درباره تفسیر فراتاریخی از قرآن بیان کرد: لایه دوم ، آن چنان که اشاره شد، ادعای مبهم است و اگر مقصود از آن مرحله دوم فهم قرآن که همان باطن است، باشد راه وصول بدان لازم است روشمند باشد که کامل ترین آن، استفاده از دانش معصومین است که به علم باطن قرآن اگاه هستند و ورود دیگران، سبب تفسیر به رای است و دریافت ملاکات آیات هم گرچه امری مشکل است و در همه آیات، قابل دسترسی نیست و در دیگر موارد نیز، تفسیر به رای است.

برداشت فراتاریخی ناصواب است

عضو هیئت مدیره انجمن قرآن‌پژوهی حوزه علمیه همچنین با اشاره به تطبیق برداشت‌های فراتاریخی از قرآن بر دوره کنونی، اظهار کرد: گزاره‌های کلی که خود هنوز در روش تفسیری، معتبر نیستند چگونه می‌تواند موجب تفسیر دیگر آیات قرار بگیرد. ضمن آن که تفسیر فرا تاریخی خود اصطلاحی، ناصواب است و قرآن دارای ظاهر و باطن است که ظاهر و باطن آن در همه دوره های تاریخ و درهمه زمان‌ها و مکان‌ها ارزشمند و معتبر است.

قرآن فراتاریخی است

وی همچنین در رد تاریخمندی قرآن عنوان کرد: تفسیر تاریخی، اگر مقصود از آن توجه به تاریخ نزول آیات و استفاده از شان نزول باشد، امری مطلوب است؛ البته در صورتی که روایات و یا گزارشات تاریخی جعلی نباشد و از اعتبار برخوردار باشد و اگر مقصود از آن تاریخی بودن متن است به گونه ای که قرآن تاریخمند باشد و فهم آن منوط به تاریخ عصر نزول باشد و دیگران از فهم آن محروم باشند، عقیده نادرست است زیرا قرآن برای عصر خاصی نازل نشده و برای همه نسلها تا روز قیامت است ان چنان که مفسران برخلاف مستشرقان، بدان معتقدند وروایات فروانی بر تایید ان وجود دارد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نظرات بینندگان

ناشناس||1395/01/09 - 12:28

به اعتقاد بنده دیدگاه آقای نکونام به صواب نزدیکتر است تا آقای مؤدب، و می تواند مورد بحث قرار گیرد، و این به معنای تأئید کامل دیدگاه آقای نکونام نیست.

شهریار شریعت|1395/01/09 - 14:46

 به نظر می‌آید آقای مؤدب متوجه نشده‌اند که آقای نکونام چه گفته‌اند!

آقای نکونام اگر قرآن را فراتاریخی نمی‌دانستند که لایه دوم را ذکر نمی‌کردند. آقای نکونام گفته‌اند که از مطالب آن زمان، برداشت فراتاریخی کنیم و به زمان خودمان نیز تعمیم دهیم.

به نظر می‌آید آقای مؤدب تعصب و پافشاری زیادی روی تفسیر مأثور دارند و به ظاهر قرآن، توجه چندانی ندارند در حالی که همه قبول دارند ظاهر قرآن، حجت است چراکه آفتاب آمد، دلیل آفتاب. اینکه دیگر تفسیر به رأی نیست. گذشته از آن، طبق اصل عقلی و روایی، روایات مخالف قرآن، مردودند لذا در زمان غیبت، همان ظاهر قرآن اصل است.

مهدی||1395/01/10 - 09:18

به نظر اینجانب تفکر سه لایه اگر برای هر آیه و کلمه و حرف در نظر گرفته شود ، قابل بررسی است. ولی اگر بخواهد برای مثلا برای بعضی آیات قائل به تاریخی بودن بشود و برای بعضی آیات نه ، نمیتوان روی آن بحث کرد.(منظورم این است ه مثلا بگوییم فلان آیه مخصوص زمان پیامبر بوده و الان کارایی ندارد.)


تفسیر سه لایه ای قرآن کریم

جعفر نکونام، عضو هیئت علمی دانشگاه قم و نایب رئیس انجمن مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی در گفت و گو با خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) با اشاره به برگزاری دومین نشست علمی روش شناسی تفسیر قرآن کریم که در مرکز راهبردی توسعه رشد در قم برگزار شد، گفت: سخن من در روش شناسی تفسیر عبارت از ارایه تفسیری سه لایه ای از قرآن کریم است.

وی افزود: اولین لایه در تفسیر، تفسیر تاریخی قرآن کریم است. در این لایه باید قرآن را آن طور که اعراب عصر نزول می فهمیدند، بفهمیم. این لایه تفسیری مبتنی براین مبناست که مخاطبان آیات قرآن، عرب حجاز عصر نزول اند.

وی اظهار کرد: لایه دوم، تفسیر فراتاریخی قرآن کریم است و غرض ما در این لایه آن است که ما گزاره های کلی ورای معنای تاریخی آیات و به عبارت دیگر، ملاکات و مناطات آیات را استنباط کنیم.

نکونام عنوان کرد: لایه سوم تفسیر عبارت از تفسیری فرهنگی یا عصری از قرآن کریم است و غرض از آن، این است که آن گزاره های کلی یا همان ملاکات آیات حاصل از تفسیر فراتاریخی را بر موارد و مصادیق عصر و جامعه خودمان تطبیق بدهیم.

وی تاکید کرد: اگر بخواهیم قرآن را برای رفع نیازهای امروز خود مورد بهره برداری قرار دهیم، باید این تفسیر سه لایه ای مورد توجه ما باشد.

نکونام ادامه داد: سبب اقبال به تفسیر تاریخی در لایه اول، این است که قرآن متنی تاریخمند است و حدود 90 سوره آن در مکه و خطاب به مشرکان قریش و حدود 24 سوره قرآن در مدینه و خطاب به مردم مدینه عصر پیامبر(ص) نازل شده است. برای مثال در  آیات مکی سخن از این است که بت های لات و منات و عزی را نپرستید. این در حالی است که امروزه کسی این بت ها را پرستش نمی کند. یا چرا سستی می کنید و به جنگ تبوک نمی روید. این در حالی است که امروزه جنگ تبوکی که ما از رفتن به آن سستی کرده باشیم، مطرح نیست. یا در آیاتی خداوند فلسفه خلقت انعام را استفاده از پوست برای خانه یعنی همان چادرهای صدر اسلام یاد کرده است. حال آن که مردم، امروزه در چادرهای پوستی زندگی نمی کند.

ما باید تلقی امان این باشد که حتی گزاره های کلی قرآن خطاب به عرب حجاز عصر نزول نازل شده است. برای مثال، وقتی در قرآن گفته می شود، انسان آنگاه که خود را بی نیاز ببیند، طغیان می کند، این ناظر به ابوجهل رئیس وقت مکیان بوده است و گرنه هر انسانی طغیانگر نیست و برای مثال ما نمی توانیم بگوییم،‌ انبیاء و ائمه(ع) هم مشمول این آیه هستند. البته این نگرش هرگز مستلزم این معنا نیست که قرآن برای اعصار و امصار دیگر کارآیی ندارد. چون ما در تفسیر فراتاریخی در مقام استخراج گزاره های کلی از همین آیات از طریق الغای خصوصیت هستیم و آن گزاره های کلی فراتاریخی اند و بر موارد و مصادیق اعصار و امصار دیگر هم قابل انطباق اند.

نکونام تصریح کرد: آنچه قابل تعمیم است،‌ ملاکات آیات است، نه خود آیات که نگاه تاریخی دارند و ناظر به موارد و مصادیق عصر پیامبرند؛ زیرا که نتیجه تعمیم مفهوم تاریخی آیات، همان باورهایی می شود که جمودگرایان معاصر مثل داعش دارند و بر اساس آن در مقام این بر می آیند که برده داری را در عصر مدرنیته نیز راه بیاندازند.