مروری بر حدیث «لا عَدوی» در گذر تاریخ
به گزارش ایکنا؛ هفتمین هماندیشی جایگاه مطالعات قرآنی در اعتلای علوم انسانی، با موضوع «باززایی الهیات در عصر پساکرونا»، ششم اسفندماه، به همت پژوهشکده مطالعات قرآنی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و با همکاری انجمن مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی، به صورت مجازی و با سخنرانی جمعی از اندیشمندان برگزار شد. در ادامه متن سخنان جعفر نکونام، عضو هیئت علمی گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه قم را میخوانید که با موضوع «تأثیر پاندمی بر خوانشهای اسطورهای از متن مقدس» ایراد شده است؛
موضوع محل بحث، حول حدیث «لا عدوی»، در گذر تاریخ است. «عدوی»، یعنی سرایت بیماری و ازهدی گفته «عدوی» این است که در شتری گَری باشد یا انسانی به پیسی مبتلا باشد و آن وقت از آنها پرهیز شود تا آن بیماری سرایت نکند و ابن عبدالبر میگوید که تمام یا بیشتر عرب به «عدوی»، باور داشتند و البته کسانی هم بودند که آن را قبول نداشتند و منکر بودند. حدیثی از پیامبر(ص) داریم که متواتر است، چون حدود 14 تن از صحابه آن را نقل کردند و چنین حدیثی را نمیشود کماهمیت دانست. اما وقتی پیامبر(ص) فرمود «لا عدوی»، مواردی را مانند واگیرداری و موارد دیگر را میگویند، وجود ندارد که در همان زمان، افرادی این مسئله را به چالش میکشند. مثلاً یک عرب میگوید که ما میبینیم یک شتر که گَر میشود، بقیه را نیز گَر میکند. پیامبر(ص) میگوید که اولی را چه کسی گَر کرده است و میگوید این خدا است و قضا و قدر است که موجب شده شتر گَر شود و در ادامه دارد اگر بیماری نیز رخ میدهد، به خاطر اراده خدا است، نه اینکه کسی بیمار شود و بیماریاش به کس دیگر سرایت کند.
در این حدیث، بیماری واگیرداری که نفی شده، در امور موهومات دانسته شده است و براساس این مجموعه احادیث که معنای «لا عدوی» در همه وجود دارد، این مضمون مندرج است که بیماری هر کسی طبق خواست خدا است، لذا اگر حتی یک کسی بیمار واگیردار باشد و کسانی با او معاشرت داشته باشند، نمیگیرند و باید خدا مقدر کند و عوامل طبیعی تأثیرگذار نیستند. به نظر میرسد در غزوه تبوک هم این موضوع پیش آمده و منطقه شام نیز طاعونخیز بوده است و در آن سالها نیز طاعون وجود داشته است. وقتی که طاعون رخ میدهد، مردم میخواهند از این طاعون فرار کنند، اما در اینجا پیامبر(ص) میفرمایند که بیرون نروید و وقتی میگوید بیرون نروید، یعنی اگر فرار کنید، از قضا و قدر فرار میکنید و اگر خدا بخواهد شما سالم بمانید، سالم خواهید ماند.
این مضمون نیز متواتر است و 11 نفر از صحابه آن را نقل کردهاند و در یکی از این روایات آمده است که فرمود شما از مرگ میترسید و در کنار این، روایت داریم که اگر کسی از طاعون فرار کند، یعنی از میدان جنگ فرار کرده است و وقتی میگوید به منطقه طاعونزده نروید، دلیلش این است که افراد بیمار را میبینید و دل شما آتش میگیرد، نهاینکه واگیردار است.
سومین چالش را در طاعون عمواس میبینیم که در منطقه شام است. عمر میخواسته به شام برود و تا مرز شام نیز میرود، ولی باخبر میشود که طاعون آمده، بین صحابه اختلاف میشود که باید برویم یا خیر. عمر که مشورت میکند، شیوخ عرب میگویند واگیردار است و نباید برویم و عمر نیز این نظر را میپذیرد و نمیرود، اما در روایت نبوی داشتیم که نباید از طاعوت فرار کرد و فرار از طاعون، فرار از قضا و قدر خدا است و این تفکر را ابوعبیده جراح داشته و میگوید آیا از قضا و قدر خدا فرار میکنید؟ در حقیقت، ابوعبیده جراح، طبق ذهنیت خود این کار را فرار از قضا و قدر میشمارد، اما عمر این رأی را طبق نظر شیوخ قریش برنمیتابد و به منطقه شام نمیرود.
اما چهارمین چالش نیز در همین طاعون عمواس است. عمرو بن عاص والی شام یا مصر بوده و پس از اینکه ابوعبیده جراح و معاذ بن جبل به بیماری طاعون فوت کرده بودند، ایشان طبق تجربه خود میگوید اینجا نایستید و به طرف درهها بروید و این بیماری مهلکی است، اما ابوعبیده جراح و معاذ بن جبل میگفتند این رحمت است و عذاب نیست و این بیماری مشکلزا نخواهد بود.
چالش پنجم، میان ابوهریره و صحابه است که ابوهریره با ملاحظه طاعون، دیده بود حدیث «لا عدوی»، حقیقت ندارد و طاعون واگیردار است و علیرغم اینکه خودش قبلاً این روایت را از رسول خدا(ص) نقل کرده، منکرش میشود و وقتی میگویند چرا این را نقل نمیکنی، حرف نامفهومی میزند و ناراحت میشود. راوی میگوید ابوهریره کسی نبود که این احادیث را فراموش کرده باشد، لذا عمداً این روایت را نقل نکرده است.
مجدد تأکید میکنم که 14 تن از صحابه این روایت را نقل میکنند، اما ابوهریره در فاصله متأخر حدیثی را برمیسازد آن هم علیرغم اینکه این روایت «لا عدوی» را شش نفر از ابوهریره نقل کردهاند، اما با این حال منکر میشود و خودش دو حدیث میسازد که برخلاف حدیث «لا عدوی» است. در یک حدیث میگوید کسی که شترانش مریض هستند، جایی که شترها سالم است، نرود و به پیامبر(ص) منسوب میکند. در روایت دیگری آمده است که جذام را یک بیماری واگیردار میداند و میگوید چنانکه از شیر فرار میکنید، از جزامی نیز فرار کنید.
چالش بعدی بین شارحان است که نمیدانند بگویند کدام درست است و چون رویکرد جمعی دارند، میخواهند هردو را تحصیل کنند و هردو را جمع میکنند. مثلاً ابن منظور میگوید اسلام واگیرداری مرض را باطل شمرد، اما پیامبر(ص) گفت خدا است که مریض و درمان میکند و این را در طول همدیگر دانستند و گفتند اگر کسی طاعون میگیرد این طاعون به دلیل اراده خدا و قضا و قدر است، نهاینکه خود مرض واگیر داشته باشد و میگوید باید این روایات را باهم جمع کرد. چون سند صحیح است و ابوهریره را نیز معتبر میدانند.
این چالش، چالشی است که اخیراً به وجود آمده است و گفته میشود این حدیث «لا عدوی»، جعلی است، اما این روایت متواتر است و اگر میخواستند بگویند جعلی است، باید روایت ابوهریره را جعلی میدانستند. حال آنکه در عصر حاضر، حدیث «لا عدوی» را جعلی میدانند. به این ترتیب، وقتی رویکردها را میبینیم، اینطور است که ابتدا نسبت به حدیث «لا عدوی» حقیقتگرایی پیشه میشود و این حدیث را بر همان معنای حقیقیاش میگرفتند و باور داشتند که طاعون واگیردار نیست، اما این را تأویل میکنند و مجازگرایی پیشه میکنند، به دلیل اینکه این روایت با تجربه و علم تعارض دارد و هم اینکه با روایت شاذ ابوهریره در تعارض است، لذا میخواهند اینها را جمع کنند و میگویند حدیث «لا عدوی» یعنی بیماری به تبع خود سرایت نمیکند و با اراده و قدر و خواست خدا تأثیر میکند.
اما در یک نگاه بیرونی و آزاد، این اندیشه پیدا شده و یک بیان ایدئولوژیک مطرح شده که همه چیز از خواست خدا است. اگر مرضی پیش آمد، برای تغییر آن راه گریزی نداریم و باید دعا کنیم و اینکه اگر بخواهیم به سراغ درمان برویم، صحیح نیست، چون خدا اراده کرده و اراده خدا نیز اگر تعلق بگیرد، کسی نمیتواند تغییرش دهد. یک اندیشه است، اما با چالش که روبهرو میشوند، میگویند این را نباید معرفتشناسانه تلقی کنیم و بگوییم پیامبر(ص) در حکم یک طبیب بوده، بلکه باید پیامبر(ص) را به عنوان یک واعظ تلقی کنیم که موعظه میکرده و به یکسری باورهای اسطورهای و ایدئولوژیک نیز تمسک داشته که موعظه خود را پیش ببرد، لذا نباید از پیامبر(ص) توقع علم داشت. این نگاه اخیری است که نسبت به متون مقدس به خصوص متونی که با علم و تجربه در تعارض است، پیدا شده است. در این گزارش نگاه پدیدارشناسانه داشتیم و نمیخواهم نتیجه قطعی بگیرم.
گزارش از مرتضی اوحدی