ادامه روایت صدای علی در معراج
در کانون گفتمان قرآن همچنان بحث درباره روایتی که در از آرامش یافتن پیامبر از صدای علی سخن رفته، ادامه دارد که اصل مطلب و پاسخ ما را در اینجا ملاحظه می کنید.
علیکم السلام
چند نکته درباره سخن شما:
1. فرمودید:
[QUOTE=m2babaey;620]ممکن است خواهش کنم بفرمایید کدام قسمت از پست من رنجش آور بوده؟ و من در کدام قسمت از کروره به در رفته ام؟؟؟!!!
صادقانه بگم من یک بار در نوشتن پاسخ برای شما از کوره در رفتم (ابته شاید نه به شدت کسی که در صفحه ی قبل شما را نقد کرد) که قبل از اینکه آن را پست کنم با مدیر سایت مشورت کردم که فرمودند آن را پست نکنم و اگر اشتباه نکنم آن نقدی که آن پست را برایش آماده کردم هنوز بی جواب مانده است تا سر فرصت برایش نقد بنویسم. دفعه ی پیش هم که بخثی پیش آمد سو تفاهم بود.
آیا اگر نظر ما مخالف نظر شما باشد این را باید باعث رنجش دانست؟[/QUOTE]
عرض می کنم: هرگز من عرض نکردم که سخن شما مایه رنجش من شده است. گفتم نکند من شما را خسته کرده باشم و سخن من مایه رنجش شما بشود. چون من خیلی به شما گیر می دهم. شما بسیار دوست داشتنی و شریف هستید. من نمی خواهم روده درازی هایم شما را برنجاند. خداوند شما را توفیق بیش از پیش دهد.
2. فرمودید: [QUOTE=m2babaey;620]من نه توانستم از آن روایت بفهمم که کجای آن می گوید پیامبر می ترسید و نه توانستم بفهمم که ابراهیم چه موقع تردید داشت در حالی که خداوند از او سوال کرد "مگر ایمان نداری؟" و او گفت بله و نه توانستم بفهمم ایندو چه فرقی با هم دارند (البته نمی گویم فرق ندارند. طبیعی است که دو موضوع نتوانند عینا شبیه هم باشند)
خوب بعد از اینکه شما برای من ثابت کردید روایت می گوید پیامبر می ترسید به این مورد می پردازم در غیر این صورت تکلیف آن روشن است
خوب این هم همان پاسخ بالا را دارد[/QUOTE]
عرض می کنم: در برخی از کتب روایی روایت مورد بحث همراه روایت دیگری آورده شده است که در آن سبب اطمینان نداشتن پیامبر(ص) را توضیح داده است. آن روایت چینن است:
عمر بن إبراهیم الاوسی : قال : روی عن رسول الله صلى الله علیه وآله قال : لما کانت اللیلة التی اسری بی إلى السماء وقف جبرئیل فی مقامه وعبت عن تحیة کل ملک وکلامه وصرت بمقام انقطع عنی فیه الاصوات ، وتساوى عندی الاحیاء والاموات ، اضطرب قلبی ، وتضاعف کربی ، فسمعت منادیا ینادی بلغة علی بن أبی طالب : قف یا محمد ، فإن ربک یصلی . قلت : کیف یصلی وهو غنی عن الصلاة لاحد ، وکیف بلغ علی هذا المقام ؟ فقال الله تعالى : اقرأ یا محمد ، هو الذی یصلی علیکم وملائکته لیخرجکم من الظلمات إلى النور ، وصلاتی رحمة لک ولامتک ، فأما سماعک صوت علی فإن أخاک موسى لما جاء جبل الطور وعاین ما عاین من عظیم الامور أذهله ما رآه عما یلقى إلیه فشغلته عن الهیبة بذکر الله حب الاشیاء إلیه وهی العصا إذ قلت له : * ( وما تلک بیمینک یا موسى ) * ولما کان علیا أحب الناس إلیک نادیناک بلغته وکلامه لیسکن ما بقلبک من الرعب ، ولتفهم ما یلقى إلیک ، قال * ( ولی فیها مآرب اخرى ) * بها ألف معجزة لیس هنا موضع ذکرها .
[QUOTE=m2babaey;620]من به تفسیر آن روایات نمی پردازم. چه بسا اگر تفسیر کنم آن تفسیر غلط باشد. اما آنها را منکر نمی شوم. فکر نمی کنم نفهمیدن یک روایت کفر باشد. آیا در نظر شما دعای سمات دارای سند معتبر هست؟ چون در آخر آن می گوید که خدایا تفسیر و تاویل و باطن و ظاهر این مطالب را کسی جز تو نمی داند. آنچه مسلم است ائمه و پیامبران از جنس بشر بوده اند. حال معنای آن روایات چیست من اظهار نظر نمی کنم.[/QUOTE]
من درباره دعای سمات تحقیق نکردم. وقتی تحقیق کردم، ممکن است نتایج آن را به اطلاع شما برسانم.
[QUOTE=m2babaey;620]اینکه همه ممکن است به قرآن ظلم کنند را من حرفی ندارم. اما مصداق ظلم قرآن فقط آن که شما فرمودید نیست. برعکسش هم می تواند مصداق ظلم به قرآن باشد. همانطور که از بعضی از آیات معنای ولایت برمی آید ولی عده ای اصرار دارند که نه نه نه برنمی آید.[/QUOTE]
لزومی ندارد ولایت و خلافت حضرت علی(ع) را از آیات قرآن استخراج کنیم که دربمانیم. اگر هیچ سندی و دلیلی بر ولایت و خلافت آن حضرت جز روایت غدیر نباشد، همان برای اهل انصاف کافی است. این روایت از نادرترین روایاتی است که به طور متواتر نقل شده و حدود 110تن از صحابه آن را نقل کرده اند.