سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حدیث

بطون قرآن، اصل و ظواهر آن، فرع است

بطون قرآن، اصل و ظواهر آن، فرع است

گروه اندیشه: بطون قرآن، اصل است و ظواهر آن فرع؛ لذا به نظر می‌رسد آنجایی که امتثال فرع مستلزم تباهی اصل باشد، باید فرع را وانهاد.

«جعفر نکونام» دکترای علوم قرآن و حدیث

«جعفر نکونام»* در بخش قبلی گفت‌وگو با خبرنگار سرویس اندیشه و علم خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا) درباره تفسیر باطن قرآن، به بررسی ویژگی‌های بواطن آیات در حوزه لوازم غیر بیّن پرداخت و گفت: اساساً راز جاودانگی قرآن در اخذ بطون قرآن و بهره‌گیری از آن در امور مستحدث توسط خود بشر است و اگر فهم بطون قرآن به پیامبر(ص) و ائمه(ع) اختصاص داشت، باید اکنون که آنان در میان مردم حضور ندارند، جاودانگی قرآن بی‌معنا باشد.

حال ادامه این گفت‌وگو در همین زمینه از نظرتان می‌گذرد.

عضو هیئت علمی دانشگاه قم با بیان این مطلب که علاوه بر این‌که أخذ احکام و معارف ظاهری قرآن توسط اقوام غیر عرب نوعی نقل و انتقال فرهنگی تلقی می‌شود که امری معمول و معقول است، گفت: رعایت ظواهر احکام و حفظ آن‌ها لازم است؛ چون یکی از بواطن و احکام کلی قرآن حفظ وحدت است و یگانگی احکام ظاهری قرآن در تمام اقوام و اعصار سمبل وحدت و ابزار حفظ آن تلقی می‌شود. بواطن قرآن اصل است و ظواهر قرآن فرع؛ لذا به نظر می‌رسد آنجایی که امتثال فرع مستلزم تباهی اصل باشد، باید فرع را وانهاد.

عضو هیئت مدیره انجمن علوم قرآن و حدیث ایران بواطن قرآن را ثابت و ظواهر آن را متغیر دانست و گفت: از این‌رو آنجایی که مصالح و مقتضیات ایجاب کند، باید حکمی ظاهری را برداشت و حکم دیگری را به جای آن نهاد، بنابراین آن‌که آورده‌اند، «تا روز قیامت حلال محمد(ص) حلال و حرام او حرام است»، ناظر به بواطن و ثوابت است، نه لزوماً ظواهر و متغیرات.

نکونام افزود: به نظر می‌رسد، نسخ ـ چه بین‌الادیانی و چه درون‌دینی ـ در احکام ظاهری رخ می‌نماید. بواطن عبارت از همان مصالح کلی ورای احکام جزئی هستند که از شرایط و مقتضیاتی به شرایط و مقتضیاتی دیگر دگرگونی نمی‌پذیرد، اما ظواهر، احکامی هستند که ناظر به شرایط و مقتضیات عصر و منطقه خاصی است؛ لذا هرگاه آن شرایط و مقتضیات تغییر یابد، آن احکام نیز نسخ می‌شود و احکام دیگری به جای آن‌ها تشریع می‌شود، بنابراین بواطن همه ادیان آسمانی یکی است و اگر تفاوتی هست، در ناحیه ظواهر به چشم می‌خورد.

وی در رابطه با این‌که در آیات و روایات دین فطری خوانده شده است، گفت: این امر ناظر به بواطن و کلیات است، معارف و احکام ظاهری قرآن تاریخی و محیطی است و در بسیاری موارد توجیهی جز رسم و قرارداد ندارد، اما معارف و احکام باطنی قرآن توجیه عقلی دارد و بر حسن و قبح عقلی مبتنی است، قاعده «کلما حکم به الشرع حکم به العقل و کلما حکم به العقل حکم به الشرع» ناظر به کلیات و بواطن دین و قرآن است.

نویسنده مقاله «سیره سلف صالح فریقین» با تأکید بر این‌که بواطن قرآن، ذاتیات قرآن و ظواهر قرآن، عرضیات آن است، افزود: ذاتیات قرآن معارف و احکامی است که اگر قرآن در هر تاریخ و محیطی نازل می‌شد، لزوماً آن‌ها در قرآن وجود داشت و عرضیات قرآن، معارف و احکامی است که اگر قرآن در غیر عصر پیامبر اسلام(ص) و در غیر عرب حجاز نازل می‌شد، لزوماً آن‌ها در قرآن وجود نداشت، بنابراین عربی بودن قرآن و سخن گفتن از بت‌های «لات»، «عزا» و «منات»، جنگ «بدر»، «احد»، «حنین» و «تبوک»، مکه، مدینه و نظایر آن‌ها از عرضیات قرآن است که بی‌تردید اگر قرآن در تاریخ و جغرافیای دیگری نازل می‌شد، لزوماً از آن‌ها سخن نمی‌رفت.

 عضو هیئت علمی دانشگاه قم:
بواطن قرآن ثابت و ظواهر آن را متغیر است، از این‌رو آنجایی که مصالح و مقتضیات ایجاب بکند، باید حکمی ظاهری را برداشت و حکم دیگری را به جای آن نهاد، بنابراین آن‌که آورده‌اند، «تا روز قیامت حلال محمد(ص) حلال و حرام او حرام است»، ناظر به بواطن و ثوابت است، نه لزوماً ظواهر و متغیرات باشد

وی افزود: این‌که آورده‌اند قرآن زنده و جاری است، لزوماً به لحاظ بواطن آیات، معارف و احکام کلی قرآن است و گرنه کیست که تردید کند، برخی از ظواهر آیات و احکام جزئی قرآن نظیر آن‌چه در آیات مربوط به عبد و امت آمده است، راکد و معطل است.

نکونام بواطن آیات را محکمات قرآن تلقی کرد و افزود: از این‌رو ظاهر آیات را باید به محکمات ارجاع داد. خداوند برای تقریب به ذهن، معارف و احکام کلی را در قالب موارد عینی و حسی عصر نزول و به زبان و فرهنگ عرب آن عصر بیان کرده است، اما نباید در ظاهر این آیات جمود ورزید و بدون ارجاع آن‌ها به معارف و احکام کلی، آن‌ها را فهمید، باطن آیات صفات، ناهمانندی خدا با مخلوقات است مانند سوره شوری، آیه 11، و در فهم صحیح آیاتی چون «الرحمن علی العرش استوی» (سوره مبارکه طه، آیه شریفه 5)، «وجوه یومئذ ناضرة إلی ربها ناظرة» (سوره مبارکه قیامة، آیات شریفه 22 و 23) باید به آن ارجاع شود. در چنین آیاتی که از مغیبات سخن می‌رود، حقایق غیبی در قالب مثال برای تقریب به ذهن بیان شده است؛ لذا معنایی حقیقی دنیوی آن‌ها اراده نشده است.

نویسنده کتاب «درآمدی بر تاریخ‏گذاری قرآن» گفت: برخی از آیاتی که حامل معارف و احکام کلی‌اند، نسبت به آیاتی که حامل معارف و احکام جزئی هستند، از قبیل باطن، برای آیات ظاهر به شمار می‌روند، براین اساس «لا تشرکوا به شیئا» (سوره مبارکه نساء، آیه شریفه 36) باطن «فاجتنبوا الرجس من الاوثان» (سوره مبارکه حج، آیه شریفه 30) تلقی می‌شود.

وی با بیان این مطلب که از مباحثی که بیان کردیم، چنین حاصل می‌شود که بطون قرآن که در روایات از آن‌ها سخن رفته است، معارف و احکام ورای آیات قرآن است که به موارد عصر نزول اختصاص ندارد و میان بطون قرآن و ظواهر قرآن ملازمه منطقی اعم از بیّن و غیر بیّن برقرار است، گفت: بطون به این معنا به قرآن اختصاص ندارد و فهم آن نیز به افراد خاصی مثل ائمه(ع) و عرفا منحصر نیست و هر کسی که در قرآن توانایی تدبر داشته باشد، می‌تواند به بطون قرآن دسترسی داشته باشد، روش کشف باطن قرآن، اخذ مفاهیم التزامی آیات به شیوه‌های منطقی؛ نظیر قیاس اولویت، تقسیم و سبر است. مفاهیمی که از رهگذر تقسیم و سبر منطقی از آیات قرآن استخراج می‌شود، کلی، محکم، فطری، ثابت، تغییر ناپذیر، نسخه ناپذیر، فراعربی، فرا تاریخی و فراجغرافیایی است.