سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدهامّتان: علوم و معارف قرآن و حدیث

ترجمه قرآن متناسب با تفاوت‌های‌ فرهنگی

ترجمه قرآن باید متناسب با تفاوت‌های‌ فرهنگی و زمانی باشد

گروه ادب: هر متنی که بخواهد ترجمه شود باید تفاوت‌های‌ فرهنگی و زمانی را نیز در آن دخیل کرد؛ برای مثال بسیاری از واژگان قرآن در عصر نزول و به تناسب موضوع، معنا و مفهوم داشته و اکنون فاقد معنای قابل فهم و ملموسی است که این واژگان باید در ترجمه توضیح داده شود.

«جعفر نکونام» عضو هیئت مدیره انجمن علوم قرآن و حدیث ایران در گفت‌وگو با خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا) با بیان این مطلب گفت: قرآن در طی بیست‌وسه سال بر پیامبر (ص) متناسب با نیازها و سؤال‌های مردم عرب و اتفاقات روز نازل شد، بنابراین مترجمان نیز باید توجه داشته باشند که ترجمه‌های قرآن را متناسب با شرایط روز و آداب و رسوم فرهنگ‌ها و ملل مختلف ارائه دهند.

این استاد دانشگاه گفت: هر متنی که بخواهد ترجمه شود باید تفاوت‌های‌ فرهنگی و زمانی را نیز در آن دخیل کرد، بسیاری از واژگان قرآن در عصر نزول و به تناسب موضوع، معنا و مفهوم داشته و اکنون فاقد معنای مشخصی هستند، این واژگان باید در ترجمه توضیح داده شود.

او ادامه داد: برای مثال در سوره توبه خداوند می‌فرماید: «إِنَّمَا النَّسِی‏ءُ زِیَادَةٌ فِی الْکُفْرِ یُضَلُّ بِهِ الَّذِینَ کَفَرُوا یُحِلُّونَهُ عَاماً وَیُحَرِّمُونَهُ عَاماً لِیُوَاطِئُوا عِدَّةَ مَاحَرَّمَ‌اللّهُ فَیُحِلُّوا مَا حَرَّمَ‌اللّهُ زُیِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمَالِهِمْ وَاللّهُ لاَیَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ/ «جز این نیست که جابجا کردن ماه‌هاى حرام، فزونى در کفر است که کافران به وسیله آن گمراه مى شوند، آن را یکسال حلال مى شمارند، و یکسال دیگر، آن را حرام مى‌دانند، تا با شماره ماه‌هایى که خدا حرام کرده است موافق سازند، و در نتیجه آنچه را خدا حرام کرده بر خود حلال گردانند زشتى اعمالشان برایشان آراسته شده است و خدا گروه کافران را هدایت نمى‌کند.» که واژه «نسی‌ء»* ناظر بر یک سنت جاهلی در آغاز اسلام بود که برافتاد و فردی که آشنایی با تاریخچه این سنت جاهلی نداشته باشد، از معادل تأخیر یا جابه‌جایی به جای این واژه معنای دقیقی برداشت نمی‌کند.

او ادامه داد: مشاهده می‌کنیم که واژه نسیء برای مخاطب امروز شناخته‌شده نیست و چه ما نسیء را به معنای جابه‌جایی و چه به معنای فراموشی در نظر بگیریم هیچ‌کدام نمی‌توانند بیان‌گر این سنت جاهلی باشند، پس لازم است در پاورقی به صورت تفسیر توضیح کوچکی آورده شود.

 تفاوت‌های‌فرهنگی‌‌درترجمه‌دخیل‌شوند
هر متنی که بخواهد ترجمه شود باید تفاوت‌های‌فرهنگی و زمانی را نیز در آن دخیل کرد

نکونام گفت: مورد دیگر ضرب‌المثل‌های قرآنی است که در زبان عرب وجود دارد و در زبان فارسی چنین ضرب‌المثلی وجود و معنا ندارد، برای مثال درسوره بقره آیه 64 خداوند می‌فرماید: «وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُاللّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ یُنفِقُ کَیْفَ یَشَاءُ وَلَیَزِیدَنَّ کَثِیراً مِنْهُم مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِن رَبِّکَ طُغْیَاناً وَ کُفْراً وَأَلْقَیْنَا بَیْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَی‏‌یَوْمِ الْقِیَامَةِ کُلَّمَا أَوْقَدُوا نَاراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللّهُ وَیَسْعَوْنَ‌فِی‌الْأَرْضِ فَسَاداً وَاللّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ/ و یهود گفتند دست خدا بسته است، دست‌هاى خودشان بسته باد و به سزاى آنچه گفتند، از رحمت خدا دور شوند، بلکه هر دو دست او گشاده است، هرگونه بخواهد مى‌بخشد و قطعاً آن‌چه از جانب پروردگارت به سوى تو فرود آمده، بر طغیان و کفر بسیارى از ایشان خواهد افزود و تا روز قیامت میانشان دشمنى و کینه افکندیم هر بار که آتشى براى پیکار برافروختند، خدا آن را خاموش ساخت و در زمین براى فساد مى‌کوشند و خدا مفسدان را دوست نمى دارد.» که کنایه «دست خدا بسته است» در زبان عربی اشاره به خساست و بخیل بودن دارد، در حالی‌که در زبان فارسی به معنای ناتوان بودن است، چنین تفاوت‌های معنایی را نمی‌توان به راحتی در ترجمه گنجاند و نیازمند دقت و تبحر خاصی است.

عضو هیئت علمی دانشگاه قم تصریح کرد: مثال دیگر آیه 5 سوره مبارکه طه است که می‌فرماید: « الرَّحْمنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوَی/ خداى رحمان که بر عرش استیلا یافته است»، بر حسب گذر زمان و پیدایش دیدگاه‌های کلامی چنین تصور شد که خداوند تختی دارد که برآن نشسته است، دقت در این اشاره‌ها و کنایه‌های قرآنی در ترجمه بسیار مهم و تأثیرگذار است.

او در پایان بیان کرد: در قرآن کنایه، مجاز و استعاره برای این استفاده شده است که مقصود روشن‌تر به کار رود، برای مثال اگر ما بخواهیم بگوییم کسی شجاع است او را تشبیه به شیر می‌کنیم این تشبیه شجاع بودن فرد را بیشتر نشان می‌دهد.

«نسی‌ء»*: مسلمانان عرب زمانی که از حج بر می‌گشتند مصادف می‌شدند با ماه محرم که جنگ در آن حرام است ، زمانی که می ‌خواستند به جنگ بپردازند می‌گفتند ما امسال ماه محرم را جزء ماه‌های حرام نمی‌دانیم و به جای آن سال آینده ماه صفر را هم جزو ماه‌های حرام اعلام می‌کنیم.