نقد نزول دفعی قرآن
سلام
من درباره نزول دفعی و تدریجی قرآن مطالعاتی کرده ام؛ اما بعضی مسائل برایم مبهم است:
1. کسانی که معتقدند، نزول قرآن صرفاً تدریجی است، آغاز نزول را همزمان با بعثت نمی دانند؛ در صورتی که روایاتی هست که خلاف این مسئله را نشان می دهند.
2. آیاتی مانند "انا انزلناه فی لیله القدر" یا "حم والکتاب المبین انا انزلناه فی لیله المبارکه" چگونه دلالت بر آغاز نزول دارند؟ آیا روایاتی در این زمینه هست؟
3. منظور از بعضی اصطلاحات که در قرآن آمده از جمله کتاب مکنون ام الکتاب چه می باشد؟
4. سند روایت ابن عباس درباره نزول به بیت المعمور و بعد به صورت تدریجی چقدر معتبر است و آیا فقط از ابن عباس در این زمینه روایت هست یا روایات دیگری هم هست؟
5. اینکه گفته می شود، اعتقاد به نزول دفعی نظریه ای عرفانی است، بدین معناست که دلیل عقلی بر این مسئله وجود ندارد و صرفاً به کشف و شهود مربوط است؟ و به عبارتی علت اعتقاد کسانی مانند امام خمینی و آیه الله جوادی آملی به نزول دفعی چیست؟
با تشکر
سلام علیکم
من درباره نظر دیگران سخنی نمی گویم. شما می توانید به آثار ایشان مراجعه کنید؛ اما آنچه به اجمال طبق نظر خودم می توانم عرض کنم، از این قرار است:
1. به نظر من هیچ دلیلی وجود ندارد که قرآن چه به شکل موجودش و چه اجمال یا روح آن بر قلب پیامبر اسلام(ص) نازل شده است. تنها روایاتی هست که حاکی است، قرآن به طور دفعی بر آسمان دنیا نازل شده است. این روایات نیز از سوی شیخ مفید مورد نقد قرار گرفته است. قرآن برای هدایت بشر نازل شده است؛ بر این اساس، نزول آن بر آسمان دنیا چه خاصیتی دارد؟
2. آیات قرآن را باید در همان فضایی که نازل شد، فهمید. برای مثال سوره قدر بیست و پنجمین سوره نازله است و در حدود سال اول بعثت نازل شده است. بی تردید وقتی در چنین زمانی که هنوز اندکی از قرآن نازل شده، هرگز نمی تواند عبارت «انا انزلناه فی لیلة القدر» در آن بر نزول کل قرآن دلالت داشته باشد. مردم هم غیر از همین قرآن موجود شاهد نزول چیز دیگری به نام اجمال قرآن یا روح قرآن نیز نبودند. لاجرم ذهنشان به آغاز نزول قرآن منصرف می شود؛ یعنی آغاز نزول قرآن در شب قدر بوده است؛ چنان که وقتی گفته می شود، آب قنات روز جمعه جاری شد، معنایش این نیست که همه آب قنات در این روز جاری شد؛ بلکه مراد این است که آغاز جریانش در روز جمعه بوده است. جهت آن این بوده است که نزول قرآن مثل جریان قنات تدریجی و مستمر بوده است. درباره یک امر مستمر وقتی گفته می شود، در فلان روز نازل شد، یعنی ابتدایش در آن روز بود.
ظاهراً قولی از شعبی موافق این نظر نقل شده؛ اما روایت دیگری نقل نشده است.
3. مراد از کتاب مکنون در قرآن وحی قرآن است، قبل از آن که نازل شود. این تعبیر در سیاق اتهام مشرکان مکه بر پیامبر قرار دارد که می گفتند: قرآن را اجنه و شیاطین بر پیامبر نازل می کند؛ خداوند نیز در رد این اتهام نازل کرد که وحی قرآنی از دسترس اجنه و شیاطین دور است و جز فرشتگان وحی (المطهرون) به آن دسترسی ندارند. بنابراین کتاب مکنون یعنی پوشیده و محفوظ از دسترسی اجنه و شیاطین. من مقاله ای با عنوان «تفسیر آیه مس در بستر تاریخی» منتشر کرده ام.
مراد از ام الکتاب در آیات ذیل به همین معناست:
وَ الْکِتابِ الْمُبینِ * إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیّاً لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ * وَ إِنَّهُ فی أُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکیمٌ (زخرف، 2-4)
اما در آیات دیگر به معانی دیگری به کار رفته است.
4. در زمینه روایت ابن عباس، همان سخنی است که از شیخ مفید نقل شد. در شیعه هم نظیر روایت ابن عباس آمده است. چنین روایاتی که جنبه افسانه و غیر عقلی دارد، نامعتبر تلقی می شود.
5. انتساب نزول دفعی قرآن به عرفا مشکل است. این ابتدا در روایات آمده است. منتها در روایات گفته شده است، بر آسمان به طور دفعی نازل شده و عرفا گفته اند که آن بر قلب پیامبر نزول دفعی داشته است.
چنان که عرض کردم، من دلیلی بر صحت این نظر نیافته ام.