روشنگری و عبرت آموزی درباره گروه قرآن دانشجو
مناسب می نماید، زمینه هایی که باعث راه اندازی گروه علمی – پژوهشی قرآن دانشجو شد و سوء ظن ها و تخریب هایی که به همراه داشت، برای روشنگری و نیز عبرت گیری بیان شود.
اینجانب در درس روش تحقیق یکی از آموزش های عملی ام آشنا سازی با امکانات اینترنت و از جمله امکانات گوگل است. در سایت گوگل یکی از امکاناتش راه اندازی گروه خبری است. به پیشنهاد دانشجویان اقدام به راه اندازی گروه قرآن دانشجو شد. آن انگیزه ها و زمینه هایی که با مشورت دانشجویان ارشد علوم قرآن و حدیث برای راه اندازی این گروه وجود داشت از این قرار بود:
الف. از سویی ملاحظه می شد که هم مقام معظم رهبری بر تولید دانش و جنبش نرم افزاری و دانشجوپروری تأکید دارند و هم مراجع عظام اهل پژوهش را به پاسخ گویی به شبهات مخالفان تشیع و اسلام سفارش می کنند.
ب. از دیگر سو مشاهده می گردید که دانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی برای انتخاب موضوع پایان نامه رساله و روش تحقیق بسیار نیازمند راهنمایی و کمک استادان بودند.
ما به منظور ایجاد یک فضای علمی – پژوهشی برای دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری و رفع نیازهای مذکور اقدام به راه اندازی این گروه کردیم. این گروه با استقبال فراوان دانشجویان همراه شد؛ طوری که تعداد آنان اکنون به حدود صد نفر رسیده اند. شماری از اعضا هم استادان هستند.
اما متأسفانه برخی با سوء ظن هایی تصور منفی نسبت به این گروه پیدا کردند و در صدد تخریب اینجانب بر آمدند. به اینجانب بسیاری نسبت های ناروایی دادند که زبان از گفتنش شرم دارد. از جمله گفتند که وی دارد اشاعه منکر می کند. این در حالی بود که این مطالب در اینترنت به راحتی در دسترس هست و ما هم آنها را برای اهل پژوهش می فرستادیم، نه عوام. نیز برای اهتمام به پاسخگویی، نه اغوای آنان.
عامل عمده اش هم ایمیل هایی بود که طی آن شبهات مخالفان تشیع و اسلام به گروه ارسال می شود و از سایت ها و وبلاگ های وهابی ها و دشمنان اسلام گرفته شده بود. این سوء ظن ها و تخریب ها علیرغم آن برانگیخته شد که:
اولاً، تأکید شده بود، فقط دانشجویان ارشد و بالاتر عضو گروه بشوند که خالی الذهن نباشند و نسبت به شبهات تأثیر نپذیرند و بلکه در صدد پاسخگویی به آنها برآیند.
ثانیاً، تأکید می شد، این شبهات برای تحقیق است و به اجمال هم اشاره ای به پاسخ آنها می شد.
ثالثاً، در جنب این شبهات، مطالب و مقالاتی هم از سایت ها و وبلاگ های اسلامی و قرآنی برای گروه ارسال می شد تا هم با این سایت ها و وبلاگ های پاسخگو آشنا بشوند و هم پاسخ شبهات را از آنها بیابند.
اکنون چنان بر ضد اینجانب فضاسازی شده است که هر منصفی را اندوهگین می سازد. واقعاً اخلاق اسلامی چه حکم می کند؟ آیا سوء ظن جزو گناهان کبیره نیست؟ آیا تخریب مؤمن حرام مؤکد نیست؟ آیا تضییع حقوق کردن بر مبنای تهمت وجه شرعی دارد؟ آیا با این فضاسازی ها امکان رشد علمی و دانشجوپروری هست؟
این اوضاع و احوال نشان می دهد، کار علمی و پژوهشی در حوزه علوم قرآن و حدیث بسیار حساس و مشکل است. چه رسد به این که بخواهیم، کرسی های آزاداندیشی و نظریه پردازی را راه اندازی کنیم.
جالب است، همین امروز مقام معظم رهبری سخنان بسیار ارزشمندی فرمودند که دوای درد ماست. ملاحظه فرمایید:
صدای این بخش از بیانات را از اینجا بشنوید:
منتها باید این موارد صدق کند، احراز بشود. این خیلی مهم است. واقعاً یکى از چیزهائى که ما همهمان [باید توجه کنیم]، به مردم هم باید بگوئیم، یاد بدهیم که توجه بکنند این است که: به صرف توهم این که حالا این کار مصلحت دارد، دستشان را، یا قلمشان را، یا وبلاگشان را آزاد نکنند که هر چه به دهنشان آمد، آن را بگویند؛ اینجور نیست، چون وسائل مدرن امروز همه مشمول همین حکم است. یعنى خواندن وبلاگ هم مثل خواندن کاغذ است، کتاب است، نامه است، مثل شنیدن حرف است. استماع غیبت شامل همهى اینها میشود؛ یعنى ملاک استماع در اینها وجود دارد مسلّماً. شنیدن به گوش خصوصیتى ندارد، خواندن تو نامه هم عین همان است که ما در بحث استماع این را تأکید کردیم و عرض کردیم.
خب، دوربین هم همین جور است. فرض کنید که اگر چنانچه انسان یک خطائى را از کسى دید، این را رفت با دوربین ثبت کرد، بعد آمد یک جائى نشان داد؛ این هم همان است دیگر، چه فرقى میکند؟ یعنى بایستى واقعاً به اینها توجه کرد. محیط را باید محیط اخلاقى کرد. ما اگر بخواهیم جامعه را اصلاح بکنیم، این اصلاح فقط به این نیست که انسان از افراد غیبت بکند. راههاى دیگرى هم وجود دارد. حالا من غیبت را عرض میکنم. فضلاً(2) از تهمت و افتراء و اینها.
بنده یک وقتى به یک مناسبتى در یک صحبت عمومى عرض کردم به مردم که قرآن کریم میفرماید: «لولا اذ سمعتموه ظن المؤمنون و المؤمنات بأنفسهم خیراً»؛(3) یعنی وقتى افک(4) را شنیدید چرا به همدیگر حسنظن نداشتید؟ یعنى از اول رد کنید افک را. [اگر] آمدند به یک نفرى تهمت زدند، یک چیزى را گفتند - حالا یا با عنوان تهمت یا به عنوان غیبت - چرا قبول میکنید؟ ببینید این کلمهى لولاى تحذیریه در قرآن و در کلام عرب خیلى معناى وسیعى دارد، فقط معنایش «چرا» نیست، که ما بگوئیم چرا این کار را نکردى. چراى با تأکید است. یعنى آه، واى، چرا؛ معناى «لولا» این است؛ تحذیریه است. {چرا} «لولا اذ سمعتموه ظن المؤمنون و المؤمنات بأنفسهم [خیراً]»؛ یعنی چرا به هم ظن نیک ندارید، چرا به هم حسنظن ندارید. تا فوراً کسى آمد، شما بگوئید بله، احتمال درستىاش هم اگر بود، آدم به صورت یقین آن را بداند و نقل بکند. این درست نیست، این ممنوع است. این چیزى که امروز مورد ابتلاست در جامعهى ما، از همان چیزهائى است که بایست از همین ادلهى غیبت بفهمیم که درست نیست؛ این وضعى که وجود دارد درست نیست. البته انتقاد منطقى، گفتن حرف صحیح اینقدر حرفهاى آشکار وجود دارد که انسان اگر ذکر آنها را بکند، اصلاً هم غیبت نیست، و میتواند انسان نقد بکند. بله مسلّم است، امروز یک جریان صحیح و حقّى در جامعهى ما وجود دارد، جریانهاى باطلى هم وجود دارد که به انواع و اقسام طرق میخواهند جامعه را خراب کنند، انقلاب را منحرف کنند؛ در این شکى نیست. آدمهائى هم در رأس این جریانات هستند. چه لزومى دارد که انسان به این آدمها تهمت بزند. چه لزومى دارد که غیبت اینها را بکند. حرف آشکار اینقدر دارند؛ همان حرفهاى آشکار را بیان بکنند، تبیین بکنند، توضیح بدهند، مطلب روشن خواهد شد؛ هیچ نیازى به غیبت کردن نیست که آدم بگوید حالا ما براى اصلاح مثلاً غیبت میکنیم.
بنابراین به نظر من همین ادلهاى که در باب غیبت خواندیم، این تمام المراد را به ما نشان میدهد؛ یعنى واقعاً همانى که باید بفهمیم از شرع مقدس همین را انسان میفهمد و تشخیص میدهد. باید بر طبق همین هم عمل کرد.
1) معنی غیبت، تعریف غیبت
2) تا چه رسد به
3) سورهی نور، آیه 12
4) تهمت، افترا، نسبت ناروا