قصه پرغصه آزاداندیشی و نظریه پردازی
بصیرت بالای مقام معظم رهبری بسیار ستودنی است که همواره بر آزاداندیشی و نظریه پردازی تأکید می کنند. تصور می کنم، ایشان به وضوح می یابند که در دنیای دهکده جهانی و ماهواره و اینترنت، دیگر نمی توان چشم و گوش افراد را بسته نگه داشت تا دین و مذهبشان محفوظ باشد. امروزه باید دانشجویان را در برابر شبهاتی که به وفور و آسانی از طریق شبکه های ماهواره ای و اینترنتی پخش می شود، مسلح به دانش و استدلال کرد. اگر توان علمی و استدلالی افراد رشد کند، بسان کوه های استواری خواهند شد که در برابر بادهای شبهه ها و خرده گیری های متنوع مخالفان اسلام و تشیع پایدار خواهند ایستاد و ایمانش هرگز به تزلزل در نخواهد آمد.
رشد توان علمی و استدلالی افراد هم از رهگذر مواجهه با سئوالات و شبهات و بحث و مناظره و نقد در یک فضای علمی سالم از تنش و تکفیر و تفسیق و بگیر و ببند حاصل می شود. اما متأسفانه هنوز چنین فضایی فراهم نیست و کرسی های نوآوری و نظریه پردازی و نقد و مناظره نهادینه نشده است.
به خاطر دارم، وقتی دبیر کرسی های نظریه پردازی برای معرفی آن به دانشگاه قم آمده بود و با استادان نشستی داشت، دغدغه بسیاری از اعضای هیئت علمی این بود که: آیا اگر کسی آمد، نظریه ای داد، تضمینی هست که برای او مشکلی پدید نیاید؟ آیا اگر آمدند و او را به کفر و زندقه متهم کردند، از او حمایت های حقوقی لازم به عمل خواهد آمد؟ نیز خاطرم هست، من در کنار یکی از همکاران نشسته بودم. او گفت: این قصه کرسی های نظریه پردازی قصه «چماق و هویج» است. هویج را نشان می دهند که می گویند، بیا نظریه بده که چقدر امتیاز دارد. بعد وقتی نظریه داد، با چماق به سوی او حمله ور می شوند که چرا خلاف مشهور سخن می گویی و از نان خوردن می اندازندت. جالب این که در میان استادان افراد نادری هم پیدا می شدند که می گفتند، این قضیه کرسی های نظریه پردازی کرسی ترویج بدعت گذاری در دین است. یعنی چه؟ نظریه پردازی معنا ندارد. هر چه بوده است، علمای ما گفتند. ما فقط باید همان مطالب آنها را به نسل جدید منتقل کنیم.
نتیجه این بی ظرفیتی که در جامعه علمی ما وجود دارد، چه خواهد شد؟ جز این که رشد علمی متوقف گردد؟ ما اگر در طول تاریخ رشد علمی در شیعه داشته ایم و کسانی مثل شیخ مفید و شهید مطهری بالیدند، به این جهت بوده است که چالش علمی با دیدگاه های مخالف داشته اند و به راحتی دیدگاه های مخالف خود را نقد می کردند. من یک بار به مسئولی گفتم: اگر شما زمان شیخ مفید بودید، برای او هم پرونده درست می کردید. به جرم این که اعتقادات استادش شیخ صدوق را به نقد کشیده و تصحیح الاعتقاد را نوشته است. شهید مطهری که این همه جولان فکری داشت و برای نسل جوان ما حرف های گفتنی فراوانی دارد، به این جهت است که با اندیشه های مخالف چالش داشته است. روحیه آزاداندیشی او بود که می گفت: باید حتی برای یک کمونیست هم کرسی درس گذاشت که نظریاتش را مطرح کند. این نشان از قوت علمی و استدلالی معتقدات ماست. کسانی باید از مواجهه با شبهات و خرده گیریی های مخالفان بیم داشته باشند که معتقدات سست و خرافی داشته باشند. مگر معتقدات ما خرافی است که حتی اجازه نمی دهیم، دانشجویان ارشد و بالاتر و با حضور استادان با شبهات و خرده گیری ها مواجه شوند؟ در آیین نامه های تحصیلات تکمیلی دانشگاه ها آمده است که باید دانشجو مرزهای دانش را بگسترد و به تولید دانش بپردازد و در سرفصل های برخی از دروس کارشناسی ارشد و دکتری آمده است که باید دانشجویان با مباحث جدید آشنا شوند. در پژوهش های دانشگاهی تأکید بر مسئله پژوهی و پاسخ به سئوالات علمی است. حال به چه دلیل عقلی و قانونی جلوی مواجهه دانشجویان ارشد و بالاتر را با شبهات می گیریم؟
چه باید کرد که حتی در یک فضایی که برای دانشجویان ارشد و بالاتر و با حضور استادان هم حتی تحمل مواجهه با شبهات مخالفان اسلام و تشیع نیست. آن هم به این منظور که اهتمامی علمی و معقول برای پاسخگویی به آنها فراهم گردد. ما را که شبهات آنها را با قید «برای پژوهش» می فرستادیم و حتی در مواردی که نیاز به پاسخ دهی اجمالی بوده، به پاسخ آن اشاره می شد، متهم می کنند، ترویج وهابیت و ضد اسلام و منکرات می کنند و تا آنجا می کوشند که نانمان را هم آجر کنند. البته بیمی بر آن نیست. روزی ما هم که دست خداست. واقعاً ما خیلی بدبخت و تیره روز خواهیم بود که نگران از دست رفتن دنیایمان باشیم. دنیا گذراست. آنچه می ماند، عمل صالح و تقوا و اخلاص است که سرمایه جهان باقی است. خداوند هم وعده داده است، از مؤمنان دفاع کند. إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ خَوَّانٍ کَفُورٍ (حج، 38).