شهادت صادق دیگری بر حقانیت کار قرآن دانشجو
مطلبی که در ذیل ملاحظه می کنید، نامه ای است که یکی از دانشجویان سابقم نوشته است. این نامه در عین حالی که شهادت صادقی به فعالیت مثبت اینجانب در ایام تدریس و نیز ایام فعالیت در گروه علمی – پژوهشی قرآن دانشجوست، گزارش خوبی را هم درباره کشور الجزایر و وضعیت دانشگاهی آن دربردارد.
شاید برخی بگویند که چه ضرورتی به انعکاس این نامه هاست؛ اما باید عرض کنم، باید برای سالم سازی فضای جامعه علمی کوشید تا اخلاق اسلامی در گفتمان علمی حاکم شود و سوء ظن ها و تهمت ها و تخریب ها ریشه کن گردد و چنان نباشد که اگر فرهیخته ای هر حرف نو و خلاف مشهوری را ولو در چارچوب اسلام و تشیع بگوید، به او نسبت کفر و زندقه و وهابیت بزنند. لذا پیوسته باید برای اصلاح اخلاق جامعه علمی نوشت و به انعکاس واقعیات اهتمام کرد.
گفتنی است که این نامه دومی از ایشان است و نامه قبلی وی در یکی از پست های قبلی آمده است.
به نام خدا و با عرض سلام خدمت شما استاد بزرگوار
امیدوارم ایام بر وفق رضای الهی بگذرد هم بر شما و هم بر ما و هم بر همه آنانی که این رشته نازک پژوهشی را برنتافتند و شادمان، بر دانسته ها و یافته های قدما تکیه میزنند و پزهای عالمانه تحویل می دهند و لابد به زعم ایشان، آنچه داشته ایم کفایت می کند و دیگر به دانستن نیازی نیست حتی اگر مسائل جدید باشد!!.
پوزش می طلبم اگر در آغاز سخن، خشم و سرخوردگی در لابلای عباراتم خود را نشان می دهد. هرچند شایسته است که متانت شما را الگو قرار دهم.
استاد عزیز، از وضعیت علمی و پژوهشی اینجا سئوال فرمودید؛ باید عرض کنم من حدود دو سال است که در الجزایر زندگی می کنم و در این مدت به دلایل متعدد مانند روشن نبودن وضعیت استقرارمان در اینجا و همچنین نداشتن زبان مشترک (در مراکز آموزشی و اداری الجزایر، زبان رسمی و قانونی،زبان فرانسه می باشد) و... برای حضور در دانشگاه اقدام نکرده ام؛ ولی با توجه به دوستانی که در اینجا دارم (و حضورشان در رشته های مختلف دانشگاهی)، این طور به نظر می رسد که توجه به دانش و پژوهش در این کشور اسلامی نیز مورد غفلت واقع شده و عموماً دانشجوها دچار کم کاری و بی میلی بوده و غفلت عمومی و گسترده ای وجود دارد و کلا در فرهنگ عمومی و باور اجتماعی مردم، نوعی خود باختگی در مسائل علمی به کشورهای اروپایی خصوصاً فرانسه دیده می شود و به خاطر استعمار فرانسه در طول صد و خورده ای سال، اینان حتی فرهنگ اسلامی و ملی خویش را نیز تا حد زیادی به فراموشی سپرده اند و این خود فراموشی فرهنگی، تا از دست دادن زبان عربی نیز پیشرفته است تا حدی که زنان و مردان بسیاری در سنین 50 به بالا هستند که خواندن و نوشتن عربی را نمی دانند؛ ولی زبان فرانسه را به خوبی می نویسند و می خوانند و سخن می گویند و البته لازم به ذکر است که بعد از استقلال الجزایر،گام هایی در جهت احیای فرهنگ اسلامی و بومی مردم برداشته شده است؛ ولی تا به بار بنشیند باید حداقل یک یا دو نسل دیگر صبر نمود؛ زیرا نسل کنونی نه فرهنگ و زبان فرانسه را خوب می داند و نه فرهنگ و زبان عربی و حتی ملی خویش را. و البته مشکلات معیشتی بسیار شدید و سطح درآمد پایین نود در صد مردم و اختلاف طبقاتی شدید و همچنین مشکلات اجتماعی و تروریستی نیز، فرصت اندیشیدن به چیز های دیگر را از مردم ربوده و کل سرمایه های کشور را تحت تأثیر قرار داده است.
و اما نکته های مثبتی نیز وجود دارد که قابل ذکر است مانند نبود کنکور ورودی برای دانشگاه ها و پذیرش دانشجو بر اساس کارنامه علمی آنها؛ که از نگاه ما که همیشه این غول را احساس کرده ایم بسیار شیرین می نماید یا استفاده از وسایل آزمایشگاهی و کمک آموزشی خوب و یا روش آموزشی نوینی که نزدیکی به اروپا و صد البته تحت استعمار فرانسه بودن برایشان به ارمغان آورده است!!.
استاد بزرگوار با توجه به این که خودم در دانشگاه نبوده ام و کسی نیز از دوستان در رشته های انسانی تحصیل نمی کند، سعی کردم تا حدی که خود فهمیده ام کامل پاسخ دهم (اما خدا بهتر می داند)
در انتها آدرس اینترنتی یک مصاحبه را برایتان درج می کنم که شاید در روشن نمودن وضعیت فرهنگی الجزایر و خصوصا شیعیان اینجا ، روشن تر از توضیحات داده شده باشد و در پایان سخن نیز باز هم بر تأسفم نسبت به متوقف شدن فعالیت گروه تأکید می کنم . ای کاش شما گروه دیگری داشتید تا تحت نظر خودتان در هر زمینه ای که شما صلاح می دیدید فعالیت و پژوهش می نمودیم که اکنون تشنگی نسبت به کشف اسلامی که دائم از آن دم زده می شود، ولی کمتر معرفی می شود، بیش از هر زمان دیگری احساس می شود؛ اما جواب ها، در حد ادعاهای به گوش رسیده نمی باشد.
از لطفی که فرموده بودید نهایت استفاده را در آینده خواهم کرد و مزاحم شما خواهم شد.
سرافراز و پیروز باشید و خداوند یار همیشگیتان باد