نزول قرآن در شب قدر
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، جعفر نکونام، دانشیار دانشگاه قم و مدیر مسئول مجله علمی پژوهشی پژوهشنامه قرآن و حدیث است. از وی کتاب هایی – مانند روش تحقیق با تأکید بر علوم اسلامی، درآمدی بر تاریخگذاری قرآن، درآمدی بر معناشناسی قرآن - و مقالات فراوانی – مانند عرفی بودن زبان قرآن، پژوهشی درباره آغاز نزول قرآن و جستاری در تاریخ گذاری قرآن - منتشر شده است.
به مناسبت شب های قدر و نزول قرآن کریم، گفتگوی مشروحی با وی درباره نزول قرآن کریم انجام دادهایم که متن آن از نظر میگذرد.
×× نظرها درباره نزول قرآن در شب قدر
دکتر جعفر نکونام در ابتدای این گفتگو به ارائه دیدگاههای متفاوت درباره نحوه نزول قرآن پرداخت و گفت: درباره نزول قرآن کریم در شب قدر، دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. دیدگاه مشهور این است که در شب قدر، قرآن نزول دفعی داشته؛ یعنی اجمال یا روح معانی همه قرآن در شب قدر به طور یکجا بر قلب پیامبر(ص) نازل شده است.
وی افزود: این دیدگاه مورد انتقاد قرارگرفته، به جهت این که هیچ روایتی وجود ندارد که دلالت کند، کل قرآن چه به صورت اجمال و چه به صورت تفصیل در شب قدر بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نازل شده باشد. تنها روایاتی که از اهل سنت و شیعه نقل شده، این است که در شب قدر، قرآن به صورت دفعی بر آسمان دنیا نازل شده است.
نکونام ادامه داد: در روایات اولاً، سخن از اجمال یا روح کل قرآن نیست؛ بلکه سخن از نزول کل قرآن است، و ثانیاً، گفته شده که بر آسمان دنیا نازل شده است؛ نه بر قلب پیامبر(ص) و از این جهت مورد انتقاد بعضی از علما از جمله شیخ مفید واقع شده و روایت تضعیف و مردود خوانده شده است.
استاد دانشگاه قم افزود: چنین ایراد گرفته اند که نزول قرآن بر آسمان دنیا چه خاصیتی میتواند داشته باشد. قرآن برای هدایت بشر است و قرآنی که در آسمان باشد، چگونه میتواند بشر را هدایت کند.
دکتر نکونام ادامه داد: در زمینه نزول دفعی قرآن، آیاتی نیز که صراحت در این معنا داشته باشد، وجود ندارد. تمام آیاتی که در این زمینه به آنها استناد شده، مجمل است و هیچ دلالت روشنی بر نزول دفعی قرآن ندارند. ادله ای نیز که مجمل باشد، حجیت و قابلیت استناد ندارند. برای نمونه یکی از آیاتی که در این زمینه به آن استناد کرده اند، آیه «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» (قدر، 1) است. شرط صحیح فهم هر آیه این است که آن در همان فضا و زمانی که نازل شد، فهمیده شود. سوره قدر که این اولین آیه آن است، در مکه و خطاب به مشرکان مکه در همان اوایل بعثت پیامبر(ص) نازل شده است. طبق روایات ترتیب نزول، این سوره بیست و پنجمین سوره نازله است و لذا باید در همان سال اول بعثت نازل شده باشد. بی تردید آن چیزی که آنها شاهد بودند، این بوده است که 25 سوره از سوره های قرآن موجود بر پیامبر(ص) نازل شده است؛ نه کل قرآن موجود و نه اجمال یا روح آن، و حال وقتی خطاب به آنان گفته شود که «ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم»، چه معنایی می تواند به ذهن آنان متبادر شود، جز این که اولین سوره نازله در آن شب نازل شده و بنابراین شروع نزول قرآن از آن زمان بوده است؟ چون بی تردید، نمی تواند همه این 25 سوره در یک شب نازل شده باشد و مضامین آنها هم نشان می دهد که هر کدام مناسبت نزول متفاوتی دارد.
وی افزود: بی تردید آنان از کل قرآن و یا روح یا اجمال آن آگاهی نداشتند و لذا نمی تواند چنین معنایی به ذهن آنان خطور کند.
×× آغاز نزول قرآن در ماه رمضان سال اول بعثت بوده است.
استاد دانشگاه قم گفت: طبق روایات فراوانی که از طرق سنی و شیعه رسیده، پیامبر(ص) در 27 رجب به پیامبری مبعوث شد و طبق صریح آیه ذکر شده و نیز آیه «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآن» (بقره، 185) قرآن در شب قدر ماه رمضان نازل شده است. نیز طبق روایات فراوانی اولین سوره ای که بر پیامبر(ص) نازل شده، سوره علق بوده است. نتیجه ای که از جمع این آیات و روایات حاصل می شود، این است که پیامبر(ص) در 27 رجب به پیامبری(ص) بر انگیخته شده و حدود دو ماه به تبلیغ رسالت پرداخته تا این که سوره علق در شب قدر ماه رمضان همان اولین سال بعثت بر آن حضرت نازل شده است. سبب نزولی که برای سوره علق در روایات یاد شده و مضامین خود این سوره نیز آن را گواهی می کند، این است که پیامبر(ص) از همان روز اول بعثت در کنار کعبه به همراه حضرت علی(ع) و خدیجه(س) نماز می گزارده و این عمل آنان، مشرکان قریش را کنجکاو نموده است که آنان چه کار می کنند و به طور طبیعی نیز پیامبر(ص) به آنان فرموده است که من به پیامبری مبعوث شدم و مأموریت یافته ام، شما را به پرستش خدای یگانه فرا بخوانم؛ آنگاه آنان آن حضرت را دروغگو شمرده و ایشان را از نماز گزاردن در کنار کعبه نهی کرده اند. نیز به طور طبیعی پیامبر(ص) در این هنگام نیاز به تثبیت قلب و راهنمایی داشتند که در برابر تکذیب و نهی مشرکان مکه از نماز گزاردن در کنار کعبه چه کار کنند که در پی آن، سوره علق نازل شده و طی آن به پیامبر(ص) دستور داده شده است که همچنان به نمازگزاردن در کنار خانه کعبه ادامه دهد و از دستور مشرکان مکه اطاعت نکند و مشرکان مکه نیز اگر از این ممانعت دست برندارند، خداوند آنان را عذاب خواهد کرد. آیاتی از سوره علق که بر چنین مضمونی دلالت دارد، از این قرار است: «أَ رَأَیْتَ الَّذی یَنْهى * عَبْداً إِذا صَلَّى * أَ رَأَیْتَ إِنْ کانَ عَلَى الْهُدى * أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوى * أَ رَأَیْتَ إِنْ کَذَّبَ وَ تَوَلَّى * أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرى * کَلاَّ لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِیَةِ * ناصِیَةٍ کاذِبَةٍ خاطِئَةٍ * فَلْیَدْعُ نادِیَهُ * سَنَدْعُ الزَّبانِیَةَ * کَلاَّ لا تُطِعْهُ وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ (9-19)؛ آیا دیدى آن کس را که باز مىداشت، بندهاى را آن گاه که نماز مىگزارد؟ چه پندارى اگر او بر هدایت باشد، یا به پرهیزگارى وادارد [براى او بهتر نیست]؟ [و باز] آیا چه پندارى [که] اگر او به تکذیب پردازد و روى برگردانَد [چه کیفرى در پیش دارد]؟ مگر ندانسته که خدا مىبیند؟ زنهار، اگر باز نایستد، موى پیشانى [او] را سخت بگیریم؛ [همان] موىِ پیشانى دروغزن گناهپیشه را. [بگو] تا گروه خود را بخواند. بزودى آتشبانان را فرا خوانیم. زنهار! فرمانش مَبَر، و سجده کن، و خود را [به خدا] نزدیک گردان.
×× میان انزال و تنزیل تفاوت معنایی وجود ندارد.
دکتر نکونام، در زمینه انزال و تنزیل و این که آیا انزال در آیات سوره های قدر و بقره بر نزول دفعی قرآن دلالت دارد، اظهار داشت: برخی از مفسران از جمله علامه طباطبایی گفتهاند که انزال به معنای نزول دفعی و تنزیل به معنای نزول تدریجی است و بر این اساس آیاتی مانند «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» (قدر، 1) را دلیل گرفتهاند، بر این که قرآن، نزول دفعی داشته است؛ در حالی که هرگز لفظ «انزال» چنین دلالتی ندارد و برخی از دانشمندان مانند آیت الله دوزدوزانی چنین نظری را رد کرده اند و شواهد فراوانی را آوردهاند که هیچ تفاوتی میان انزال و تنزیل نه در لغت و نه در قرآن وجود ندارد.
استاد دانشگاه قم نکونام به مثالی در این زمینه اشاره کرد و گفت: در مورد مائده آسمانی که بر حواریون نازل شده، یک بار واژه انزال (بقره، 114) و یکبار هم واژه تنزیل (بقره 112) به کار رفته است. به طور طبیعی چون آیات مربوط ناظر بر یک واقعه است و یک واقعه را گزارش میکند، نمیتوان این کاربرد متفاوت را به معنای تفاوت در نزول دانست و آمدن مائده از آسمان به یک صورت اتفاق افتاده یا به صورت دفعی و یا به صورت تدریجی. یک نمونه دیگر این آیه است که در آن، یکبار با لفظ «انزال» و یکبار با لفظ «تنزیل» از نزول سوره قرآن با مضمون قتال و بازتاب آن در میان منافقان سخن رفته است و هیچ تفاوت معنایی را نشان نمی دهد: «وَ یَقُولُ الَّذینَ آمَنُوا لَوْ لا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْکَمَةٌ وَ ذُکِرَ فیهَا الْقِتالُ رَأَیْتَ الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ نَظَرَ الْمَغْشِیِّ عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلى لَهُمْ (محمد، 20)؛ و کسانى که ایمان آوردهاند مىگویند: چرا سورهاى [درباره قتال] نازل نمىشود؟ امّا چون سورهاى صریح نازل شد و در آن نامِ قتال آمد، مىبینى آنان که در دل هایشان مرضى هست، مانند کسى که به حال بیهوشى مرگ افتاده به تو مىنگرند».
وی افزود: علمای لغت نیز گفته اند که واژههای «نَزَلَ بِهِ و نَزَّلَهُ و اَنزَلَهُ» به یک معناست (لسان العرب، ذیل ماده نزل)؛ یعنی ماده «ن ز ل» در لغت، چه مجرد و چه در باب تفعیل و چه در باب افعال معنای واحدی دارد که به معنای «فرود آورد» است.
استاد دانشگاه قم ادامه داد: البته الفاظ «نَزَلَ بِهِ و نَزَّلَهُ و اَنزَلَهُ» درباره قرآن به معنای حقیقی به کار نرفته است؛ یعنی به این صورت نبوده است که قرآن مانند باران یا شهاب از آسمان مادی به زمین فرود آمده باشد؛ بلکه یک معنای مجازی دارد؛ یعنی قرآن از عالم معنا و علم الهی به قلب مبارک پیامبر اسلام(ص) وحی شده است. به سخن دقیق تر، نظر بر این که در عالم معنا و علم الهی، الفاظ وجود ندارد و آن عالم، مجرد است، باید گفت، انزال قرآن به معنای مُمَثّل کردن معنا در قلب پیامبر(ص) به صورت الفاظ بوده است.
استاد نکونام درباره چگونگی دلالت نحوه آیه «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْر» بر شروع نزول قرآن در شب قدر گفت: وقتی گفته میشود، قرآن در شب قدر نازل شد، نظیر این است که گفته شود، آب قنات در روز جمعه جاری شد. همان طور که منظور این نیست که کل آب قنات در روز جمعه جاری شده؛ بلکه منظور این است که شروع آب قنات در روز جمعه بوده است، منظور از نزول قرآن در شب قدر هم این است که آغاز نزول در شب قدر سال اول بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بوده و در طی 23 سال ادامه یافته است.
×× جبرئیل در نزول قرآن وساطت داشته است.
دکتر نکونام در ادامه گفت و گوی خود با خبرنگار آئین و اندیشه گفت: آیات و روایات متعددی حاکی از آن است که نزول قرآن با وساطت جبرئیل انجام شده است. برخی از آیاتی که بر این معنا دلالت دارد، چنین است:
«قُلْ مَنْ کانَ عَدُوًّا لِجِبْریلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللَّه (بقره، 97)؛ بگو: کسى که دشمن جبرئیل است [در واقع دشمن خداست] چرا که او، به فرمان خدا، قرآن را بر قلبت نازل کرده است».
«نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمینُ * عَلى قَلْبِکَ (شعراء، 193-184)؛ روح الامین آن را بر دلت نازل کرد.»
قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّکَ (نحل، 102)؛ بگو: آن را روح القدس از طرف پروردگارت فرود آورد».
وی افزود: سبک آیات قرآن نیز نشان میدهد نزول قرآن با وساطت جبرئیل بوده است. سبک قرآن چنان است که گویا کسی پیام الهی را به طور مستقیم یا غیر مستقیم به پیامبر(ص) انتقال می دهد. به طور غیر مستقیم؛ نظیر آیه «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ؛ (مائده، 67)؛ اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، (به مردم) برسان! و اگر نکنى، رسالت او را انجام ندادهاى! خداوند تو را از مردم، نگاه مىدارد.» (مائده، 67)
وی تاکید کرد: اگر خود خداوند در قرآن به طور مستقیم خطاب به پیامبر(ص) سخن گفته بود، می فرمود: «آنچه از طرف من به تو نازل شده است، به مردم برسان و گرنه نکنی، رسالتم را انجام نداده ای. من تو را از مردم نگاه می دارم».
عضو هیئت علمی دانشگاه قم گفت: سبک قرآن دو ضلعی یا «من تویی» نیست؛ بلکه سه ضلعی یا «او من تویی» است. منظور از «او» خدا و از «من» جبرئیل و از «تو» پیامبر(ص) است. پس قرآن هم به دلیل صریح پاره ای از آیات قرآن و هم به دلیل سبک شناختی، با وساطت جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل شده است.
البته انکار نمی شود که در کل قرآن سه سبک متمایز را می توان شناسایی کرد: یکی سبک «من تویی نزولی» مثل خطاب مستقیم خدا به پیامبر(ص)؛ چنان که آمده است: «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَ لْیُؤْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ (بقره، 186)؛ و هر گاه بندگان من، از تو در باره من بپرسند، [بگو] من نزدیکم، و دعاى دعاکننده را- به هنگامى که مرا بخواند- اجابت مىکنم، پس [آنان] باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند، باشد که راه یابند».
دوم، سبک «من تویی صعودی» مثل خطاب مستقیم پیامبر(ص) به خدا؛ چنان که آمده است: «اللَّهُمَّ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ عالِمَ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ أَنْتَ تَحْکُمُ بَیْنَ عِبادِکَ فی ما کانُوا فیهِ یَخْتَلِفُونَ» (زمر، 46)؛ بار الها، اى پدیدآورنده آسمانها و زمین، [اى] داناى نهان و آشکار، تو خود در میان بندگانت بر سر آنچه اختلاف مىکردند، داورى مىکنى».
سوم، سبک «او من تویی» که شرح آن آمد.
اما با توجه به تصریح قرآن بر وساطت جبرئیل در نزول قرآن باید گفت که دو سبک نخست به صورت نقل قول است؛ بنابراین در خصوص دو آیه اخیر باید گفت: در آنها خدا به طور مستقیم با پیامبر(ص) یا پیامبر(ص) به صورت مستقیم با خدا سخن نگفته؛ بلکه از زبان آنان نقل شده است.
مؤید مطلب این که هرگز چنین سبکی در عصر پیامبر(ص) رواج نداشته است که اگر کسی بخواهد با دیگری سخن بگوید، به جای این که بگوید، «من»، بگوید، «او»؛ چنان که امروزه گاهی مقامی مثل مقام معظم رهبری بفرماید، «نظر من چنان است»، می فرمایند، «نظر رهبری چنان است» و منظور از رهبری خودشان است. ما هرگز در احادیث رسول خدا(ص) هیچ موردی را نمی یابیم که به جای این که مثلاً بفرماید، «من چنان هستم»، بفرماید، «رسول خدا(ص) چنان است». این دلیل بر این است که وقتی در قرآن از خدا به سبک «او» سخن گفته می شود، حاکی از وساطت جبرئیل در نزول قرآن بر پیامبر(ص) است و قرآن هرگز به طور مستقیم از خدا به پیامبر(ص) نازل نشده است.
×× جبرئیل بر پیامبر(ص) متمثل می شده است.
دکتر نکونام ضمن بیان این که جبرئیل در نزول قرآن وساطت داشته، به این سئوال که جبرئیل چگونه نزد پیامبر(ص) می آمده، چنین پاسخ دارد: در مورد چگونگی ارتباط جبرئیل با بشر، چنان که آیات قرآن نشان می دهد، این است که او به شکل بشری زیبا متمثل می شده؛ چنان که در مورد مواجهه جبرئیل با حضرت مریم آمده است: «فَأَرْسَلْنا إِلَیْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِیًّا (مریم، 17)؛ ما روح خود را به سوى مریم فرستادیم و او به شکل انسانى بىعیب و نقص، بر او ظاهر شد».
یا در ملاقاتی که فرشتگان با حضرت ابراهیم(ع) داشتند، چنان بود که آن حضرت پنداشت، آنان بشرهای واقعی اند و لذا برای آنان گوساله ای را بریان کرد و نزدشان نهاد: «وَ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهیمَ بِالْبُشْرى قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنیذٍ * فَلَمَّا رَأى أَیْدِیَهُمْ لا تَصِلُ إِلَیْهِ نَکِرَهُمْ وَ أَوْجَسَ مِنْهُمْ خیفَةً قالُوا لا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى قَوْمِ لُوطٍ (هود، 69-70)؛ و به راستى، فرستادگان ما براى ابراهیم مژده آوردند، سلام گفتند، پاسخ داد: «سلام». و دیرى نپایید که گوسالهاى بریان آورد. و چون دید دست هایشان به غذا دراز نمىشود، آنان را ناشناس یافت و از ایشان ترسى بر دل گرفت. گفتند: مترس، ما به سوى قوم لوط فرستاده شدهایم».
استاد دانشگاه قم ادامه داد: در مورد پیامبر اسلام(ص) هم در روایات داریم که جبرئیل به صورت یک شخصی شبیه به دحیه کلبی که شخصی زیبا رو بوده است، ظاهر میشد. آیات قرآن هم بیان میکند که خود پیامبر(ص)، جبرئیل را با چشم خود در افق آسمان (تکویر، 23؛ نجم، 7) یا نزد درخت سدر انتهایی دیده است (نجم، 14)؛ اما در این آیات توضیح داده نشده که جبرئیل نزد پیامبر(ص) چگونه ظاهر شده است.
×× آیا عمر پیامبر در کمیت قرآن تاثیر گذار بود؟
عضو هیئت علمی دانشگاه قم در پاسخ به این سئوال که اگر پیامبر عمر زیادی میکرد، آیا بر قرآن هم افزوده میشد؟ گفت: آنچه که در صریح آیات قرآن آمده، این است که قرآن کریم، به تدریج نازل میشد تا قلب پیامبر آرامش پیدا کند و سئوالات مردم پاسخ داده شود: «وَ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ لا نُزِّلَ عَلَیْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً واحِدَةً کَذلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَکَ وَ رَتَّلْناهُ تَرْتیلاً * وَ لا یَأْتُونَکَ بِمَثَلٍ إِلاَّ جِئْناکَ بِالْحَقِّ وَ أَحْسَنَ تَفْسیراً (فرقان، 32-33)؛ و کسانى که کافر شدند، گفتند: چرا قرآن یک جا بر او نازل نشده است؟ این گونه [ما آن را به تدریج نازل کردیم] تا قلبت را به وسیله آن استوار گردانیم، و آن را به آرامى [بر تو] خواندیم. و براى تو مَثَلى نیاوردند، مگر آنکه [ما] حق را با نیکوترین بیان براى تو آوردیم».
وی افزود: با توجه به این آیات باید بگوییم که پیامبر(ص) تا هر زمانی که در قید حیات بودند و شرایط سختی برایشان پیش می آمد و نیاز به تثبیت قلب داشتند و یا از سوی مردم سئوالاتی مطرح می شد که نیاز بود، به آنها از طریق وحی پاسخ داده شود، نزول قرآن هم ادامه پیدا می کرد. ما به طور قاطع هم نمی توانیم بگوییم که پیامبر(ص) تا زمان خاصی به تثبیت قلب نیاز داشتند و یا تا زمان خاصی مردم از پیامبر(ص) سئوال می پرسیدند و بعد دوره آن خاتمه پیدا کرده و لذا نیازی به ادامه وحی نبوده است. در هیچ زمانی سئوالات مردم پایان نمی پذیرد.
×× مضامین سورههای مکی و مدنی حاکی از نزول قرآن به تناسب مقتضیات دعوت پیامبر(ص) بوده است.
دکتر نکونام گفت: ملاحظه مضامین سوره های قرآن هم نشان می دهد که همه آیات قرآن ناظر به سئوالات و حوادث و مقتضیاتی بوده است که به تدریج در زمان پیامبر(ص) از آغاز بعثت تا رحلت آن حضرت مطرح می شده است.
وی افزود: حدود 90 سوره در دوره مکی و خطاب به مشرکان قریش نازل شده و چون آنان به خدای یگانه و نیز قیامت باور نداشتند، عمده مضامین این سورهها در زمینه اثبات یگانگی خدا و قیامت است؛ اما حدود 24 سوره بقیه که در دوره مدنی و خطاب به مردم مدینه نازل شده و آنان در شرایط جنگ و دیگر مسائل حکومتی قرار داشتند، عمده مضامین سوره ها در زمینه قتال و حدود و عهود و مانند آنهاست.
بی تردید اگر پیامبر(ص) حدود 20 سال با مشرکان قریش و سایر مشرکان جزیرة العرب سر و کار نداشت، این همه سوره های قرآن در اثبات توحید و قیامت نازل نمی شد و اگر در زمان پیامبر(ص) جنگ هایی مثل بدر و احد و خندق و حنین و تبوک رخ نمی داد، هیچ آیاتی درباره آنها نازل نمی شد. این شواهد نشان می دهد که فلسفه نزول تدریجی قرآن این بوده است که قرآن ناظر به حوادث و مقتضیات و سئوالات زمان پیامبر(ص) نازل شود و به طور طبیعی اگر عمر شریف ایشان هم ادامه پیدا می کرد، نزول قرآن هم ادامه می یافت.
×× تعیین اهل بیت به عنوان راهنما دلیل ضرورت استمرار هدایت الهی است.
نکونام در پایان گفت: دلیل این که طرح سئوالات و نیاز به راهنمای الهی به زمان پیامبر(ص) اختصاص نداشته است، صدور حدیث ثقلین از سوی پیامبر(ص) و تعیین اهل بیت(ع) خودشان به عنوان راهنما پس از خود است. رسول گرامی اسلام(ص) در حجة الوداع که سال دهم هجرت و پایان عمر شریف آن حضرت واقع شد، فرمود: «إنی تارک فیکم الثقلین کتاب اللّه و عترتی أهل بیتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا أبدا فإنهما لن یفترقا حتى یردا علیّ الحوض؛ من دو امر گران را در میانتان به جای می گذارم: کتاب خدا و عترم اهل بیتم. تا زمانی که به آنها چنگ بزنید، هرگز گمراه نمی شوید و این دو هرگز از هم جدا نمی شوند تا این که نزد حوض بر من در آیند».
انتهای پیام/
لینک مرتبط: زمانشناسی سوره حمد + تفسیر سوره علق در بستر تاریخی + معناشناسی واژه قدر در قرآن + شب قدر شب تقدیرات + چگونگی نزول دفعی و تدریجی قرآن، آیت الله جوادی آملی