ظلمی دیگر در تصویب طرحی دیگر به نام همکاری دیگر
من به عنوان دومین کسی که با مدرک دکتری به استخدام دانشگاه قم درآمد و اولین کسی که در این دانشگاه به مرتبه دانشیاری ارتقا یافت و اگر قانون و عدالت حاکم بود، اولین یا دومین کسی که می توانست در این دانشگاه به مرتبه استاد تمامی نایل شود و کسی که انجمن علمی علوم قرآن و حدیث ایران را تأسیس کرده و کسی تنها با پی گیری خودش، مجله علمی پژوهشی پژوهش نامه قرآن و حدیث را راه اندازی کرده است، آیا می توان باور کرد، شرایط را اکنون به گونه ای کرده اند که نتوانم فعالیت علمی ارزشمندی داشته باشم؟
به عنوان نمونه بنگرید، من طی یکسال و نیم گذشته با اصرار فراوان شماری از دانشجویان قبول کردم، استاد راهنمایشان باشم؛ اما خصم نگذاشت، هیچ طرحی به راهنمایی من تصویب گردد. سرگذشت غم انگیز طرح های «کارآیی قرآن در دوره معاصر با تکیه بر دیدگاه آیت الله معرفت» و «تفسیر فراتاریخی قرآن با تکیه بر دیدگاه علامه طباطبایی و آیت الله معرفت» پیش تر گزارش شد. (چالش های پیشاروی معرفت دینی معاصر؛ داستان غم انگیز طرح «تفسیر فراتاریخی قرآن...»)
اکنون باز خبردار شده ام که طرح دیگری را که گروه علیرغم تعصبات شدیدش به راهنمایی من تصویب کرده، بر خلاف قانون و شرع و اخلاق با مشارکت همکار دیگری که هیچ تخصصی در موضوع ندارد، فقط به عنوان آقابالاسر تصویب کردند. البته این راهنمایی به ایشان تحمیل شده است؛ اما باید دانست که قبول چنین چیزی یعنی قبول ظلم و بی قانونی و بداخلاقی که هرگز زیبنده یک استاد با وجدان و متدین نیست. من نیز هرگز چنین ذلتی را نخواهم پذیرفت. کسانی که مرتکب فسق و بداخلاقی و بی قانونی می شوند، خود نیازمند آقابالاسر هستند. اما گویا روزگار وارونه شده است.
به هر حال، نام این طرح عبارت است از: «خاستگاه تاریخی و فرهنگی تشبیهات قرآن» که تفصیل آن در ادامه می آید؛ اما پیش از آن ذکر اغراض انعکاس این مسائل، مناسب می نماید.
1. اغراض انعکاس اعمال ظالمانه و غیر قانونی
گاهی برخی به من می فرمایند که تو چرا این مسائل را منتشر می کنی، من اینک در پاسخ عرض می کنم، اغراض از انتشار آنها از این قرار است:
اولاً، تجربه نشان داده است که مخالفان هیچ ابایی ندارند، حتی من را به چوبه دار آویزان کنند؛ چنان که اتهامات انتسابی به من در ماجرای محاکمه، همین هدف را نشانه گرفته بود و من اگر سکوت کرده بودم، آنان لااقل من را از دانشگاه اخراج کرده بودند و آن را از افتخارات خود بر می شمردند؛ لذا من ناگزیرم فریاد مظلومانه خود را برآورم و مانع ظلم ظالمان بشوم. (نک: ماجرای عبرت آموز محاکمه اینجانب؛ متن دفاعیه ماجرای محاکمه)
ثانیاً، بر من لازم است، اطلاع رسانی بکنم که اصل قصه چیست و گرنه خصم با دروغ گویی و اتهام زنی و شایعه پراکنی، فضا را بر ضد من آلوده می سازد.
برخی از همکاران دانشگاهی به من می فرمایند: ما که در رشته های غیر دینی هستیم، این گونه با همکاران خود رفتار نمی کنیم که شما الهیاتی ها با هم رفتار می کنید؟ چرا با شما این گونه رفتار می کنند؟ عرض من این است که مشکل این است که از نظر خصم، نوآوری و نظریه پردازی در علوم دینی ولو در چارچوب اصول و ضروریات دین و مذهب، بدعت گذاری و کفرگویی است و موجب تضعیف ایمان دانشجویان می شود. حال آن که ایمان مربوط به ایمانیات است که به اصول و ضروریات دین و مذهب بر می گردد، نه همه مباحث دینی. گذشته از این که ایمانیات نیز باید از روی علم و تحقیق پذیرفته شود. این که مخالفان حوزه ایمانیات را گسترده اند و هر نظر مشهوری را جزو ایمانیات آورده اند، خطای فاحشی است که از سوی آنان صورت می گیرد.
ثالثاً، غرض از انعکاس ستم هایی که بر من می رود، این است که اگر به آنها رسیدگی نمی شود، در تاریخ ثبت گردد که خصم ستمکار با یک کسی که نه علمش و نه تعبدش از او کمتر است، تنها به جرم نظریه پردازی و نوآوری در چارچوب دین و مذهب، چگونه رفتار می کند.
رابعاً، من می خواهم ثابت کنم که خصم پوستین دین و مذهب را وارونه پوشیده است. (گناهان کبیره در ماجرای پرونده سازی محاکمه)
متأسفانه ما علیرغم این که اسم علی(ع) را فریاد می کنیم؛ اما رسم علی(ع) را زیرپا می گذاریم. من می خواهم بپرسم، آیا ما را با این اعمال خلاف قانون و شرح و اخلاق می توان پیرو آن کسی دانست که راضی نبود، پوست جوی را از دهان موری بیرون کشد و لو آن که تمام دنیا را به او بدهند؟
امام علی(ع) فرمود: ِ لَوْ أُعْطِیتُ الْأَقَالِیمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاکِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِیَ اللَّهَ فِی نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِیرَةٍ مَا فَعَلْتُه؛ به خدا سوگند که اگر هفت اقلیم جهان را با آنچه زیر آسمان هاى آنهاست به من دهند تا خدا را نافرمانى کنم به اندازهاى که پوست جوى را از دهان مورچهاى بگیرم، نخواهم کرد. (نهج البلاغه صبحی الصالح، 346)
خامساً، غرض این است که به مسئولان محترم عرض بکنم، این مسئولیتی که بر عهده شما نهاده شده، برای این نیست که در برابر ظلم نسبت به زیر مجموعه خود مهر سکوت بر لب بزنید و با سکوت خود، ظالم را بر ظلم خود جری تر نمایید.
رسول خدا(ص) فرمود: «إن الله یسأل المرء عن جاهه، کما یسأل عن ماله، یقول: جعلت لک جاها، فهل نصرت به مظلوما؟ أو قمعت به ظالما أو أعنت به مکروبا؟!؛ خداوند چنان که از مال شخص سئوال می کند، از پست او هم سئوال می کند. می فرماید: من این پست را برای تو قرار دادم؛ پس آیا با آن، مظلومی را نصرت کردی؟ یا با آن از ظلم ظالمی جلوگیری کردی؟ یا مصیب دیده ای را یاری نمودی؟ (الرسالة السعدیة - العلامة الحلی - ص 149).
نیز امام صادق(ع) فرمود: إن الله أوحى إلى نبی من الأنبیاء فی جبار من الجبابرة أن ائت هذا الجبار فقل له: إنی لم أستعملک على سفک الدماء و اتخاذ الأموال، إنما استعملتک لتکف عنی أصوات المظلومین، و أنی لن أدع ظلامتهم، و إن کانوا کفارا؛ خداوند به یکی از پیامبران درباره یکی از حاکمان ستمگر وحی کرد که نزد این ستمگر برو و به او بگو: من تو را نگماردم که خون مردم بریزی و مال مردم بگیری؛ بلکه گماردم که صداهای مظلومین را بشنوی و ظلم را از آنان دفع کنی و من هرگز ظلم به آنان را فروگذار نمی کنم، اگرچه کافر باشند (ثواب الأعمال - الشیخ الصدوق - ص272؛ الرسالة السعدیة - العلامة الحلی - ص 149 - 150).
آورده اند که کسی به امام باقر(ع) عرض کرد: من از زمان حجاج تا امروز والی هستم، آیا می توانم توبه کنم؟ آن حضرت فرمود: لا حتى تؤدی إلى کل ذی حق حقه؛نه، مگر این که هر صاحب حقی را حقش را برگردانی (الکافی - الشیخ الکلینی - ج 2 - ص 331).
من در اینجا می خواهم نظیر طرح قبلی که خصم از روی ظلم به نام همکار دیگری ثبت کرد، بپرسم، با چه دلیل شرعی یا قانونی طرحی که با پیشنهاد و راهنمایی من تهیه شده است، بر خلاف تمایل دانشجو به نام همکار دیگری تصویب می شود؟
من می خواهم بگویم، اگر در این دانشگاه دادرس قادری بود و به ظلم قبلی رسیدگی می شد، این ظلم فعلی واقع نمی شد؛ لذا من مسئولان محترم دانشگاه را هم در ظلم های خصم سهیم و شریک می شمارم.
یادآور می شوم، خصم در پی گیری ظلم قبلی، در پاسخ من که گفته بودم، دلیل شرعی یا قانونی شما چیست که طرح تهیه شده به راهنمایی من را به نام دیگری تصویب کرده اید، گفته بود: من فقط به مقام مافوقم پاسخگو هستم؛ اما چندماه پی گیری، نشان داد که به مقام مافوقش هم پاسخگو نیست. او هرگز نامه مافوقش را مبنی بر ذکر دلیل این اقدام پاسخ نداد. من از آن مقام مافوق خواسته بودم، لااقل خصم به طور شفاهی بیاید و در حضور من دلیل این اقدامش را به شما بگوید و شما قضاوت فرمایید، اما علیرغم قبول اولیه این پیشنهاد از سوی خصم، به گفتن شفاهی دلیل خود نیز تن نداد؛ چون ماه ها پی گیرهای من هرگز منتهی به تشکیل چنین جلسه ای نشد و در نهایت، مقام مافوقش به من گفت: صبر کنید، کس دیگری به جایش خواهد آمد و آنگاه دیگر این مشکل حل خواهد شد؛ اما متأسفانه همچنان سایه شوم ظلم بر سر ما مستقر است. علیرغم این که اعضای هیئت علمی یک استاد تمام و شخصیتی فاضل و خلیق را برگزیده اند، اما با او مخالفت کردند و مفضول را بر فاضل ترجیح دادند. به نظر می رسد، تخلف از قانون تصدی بیش از یک پست برای برخی هیچ منعی ندارد.
واقعاً، جای سئوال است که چرا برای اعضای هیئت علمی که فرهیختگان جامعه اند، به اندازه مردم کوچه و بازار و حمال و بقال ارزش قائل نمی شوند و آنان را به منزله یک گله گوسفند تلقی می کنند که باید کسانی از بیرون برایشان چوپانی معین کنند. بسیار مایه شگفتی است که مردم عادی حق انتخاب نماینده در شورای شهر و استان و کشور دارند و حتی می توانند رئیس جمهور خود را انتخاب کنند؛ اما دانشگاهیان که فرهیختگان جامعه اند، از این حق محروم اند. آیا با چنین تحقیری می توان برای علم و دین و فرهنگ جامعه، بالندگی و رشد و توسعه انتظار داشت؟
سادساً، من بر آن هستم که بگویم، کسانی که به فشار خصم تن دادند و بر ظلم او مهر تأیید نهادند، در ظلم او شریک اند و باید در پیشگاه خدای منتقم پاسخگو باشند.
امام صادق(ع) فرمود: من أعان ظالما على مظلوم لم یزل الله علیه ساخطا حتى ینزع من معونته؛ هر که ظالمی را بر ضد مظلومی یاری کند، خداوند پیوسته بر او خشمگین است تا این که از یاری او دست بردارد (ثواب الأعمال - الشیخ الصدوق - ص 274).
امام صادق(ع) فرمود: العامل بالظلم و المعین له و الراضی به شرکاء ثلاثتهم؛ عامل ظلم و کمک کننده به آن و راضی به آن هر سه شریک همدیگرند (الکافی - الشیخ الکلینی - ج 2 - ص 333).
سابعاً، من می خواهم بگویم، کسانی که طرح اینجانب را به تاراج می برند، غاصب اند.
امام علی(ع) فرمود: لیس من شیعتنا من أخذ غیر حقه، ولا من ظلم الناس، ولا من تناول ما لیس له؛ از شیعیان ما نیست، کسی که آنچه را حقش نیست، بگیرد و نه کسی که به مردم ظلم کند و نه آن که بخورد، چیزی را که مال او نیست (دعائم الإسلام - القاضی النعمان المغربی - ج 1 - ص 56) .
ثامناً، من به این وسیله از دانشجویان عزیزی که اصرار دارند، با من پایان نامه بگیرند، می خواهم عرض کنم: شما که به وضوح می بینید، به من و شما ظلم می شود و کسی هم به آن رسیدگی نمی کند، بیش از این مرا شرمنده نکنید و لااقل تا زمانی که سایه ظلم بر سر ما مستقر است، به من اصرار نکنید استاد راهنمای شما بشوم. تحمل ظلم بر من هموارشدنی است؛ اما ملاحظه ظلمی که بر شما می رود، برایم بسیار ناگوار است و من نمی توانم چهره پریشان دانشجویانی را شاهد باشم که پیوسته با من طرح تحقیق می گیرند و طرحشان به دلایل واهی و به واسطه جمود و تعصب کور و بد اخلاقی این گونه به تاراج می رود یا رد می شود و به تمدید ترم و کسر نمره منجر می گردد.
2. طرح تحقیق «خاستگاه تاریخی و فرهنگی تشبیهات قرآنی»
من اینک طرح تحقیقی را که در آن بر خلاف قانون و شرع و اخلاق نام همکار دیگری را به عنوان راهنما ثبت کرده اند، می آورم و قضاوت را به خوانندگان می سپارم و از ایشان می پرسم، چرا چنین طرحی که در چارچوب اصول و ضروریات دین و مذهب است، باید چنین شود؟
گفتنی است، طبق قانون این حق دانشجوست که استاد راهنمایش را انتخاب کند و هیچ مقام و شورایی نمی تواند بر خلاف قانون این حق را از دانشجو سلب نماید (نک: آیین نامه کارشناسی ارشد، ماده 18 و 19). استاد راهنما نیز حق دارد، راهنمایی دانشجویان را بپذیرد و هیچ مقام و شورایی بر خلاف قانون مجاز نیست، این حق را از او سلب نماید و استادی را بر او تحمیل کند.
2. 1. تعریف مسئله و بیان سئوال های اصلی تحقیق
تشبیه و تمثیل عبارت است از بیان یک معنایی که معمولاً جنبه عقلی دارد، به یک معنای حسی برای تقریب به ذهن و ایجاد بلاغت در کلام به این منظور که مخاطب، مراد را رسا و روان دریابد. در تشبیهات و تمثیلات، معانی عقلی به آن چیزهایی که محسوس و ملموس و معهود میان مخاطبان است، مثال زده می شود. اینک سئوالی که مطرح است، این است که تشبیهات و تمثیلات قرآنی از چه معهودات و محسوساتی برخاسته است؟
2. 2. سئوالات تحقیق
سئوال اصلی و سئوالات فرعی تحقیق حاضر از این قرار است:
الف) سئوال اصلی: خاستگاه فرهنگی تشبیهات و تمثیلات قرآن چیست؟
ب) سئوالات فرعی:
1- آیا تمثیلات و تشبیهات قرآن خاستگاه فرهنگی مشترک بشری داشته است و در تمام زبان های بشری رواج دارد؟
2- آیا تمثیلات و تشبیهاتی در قرآن هست که زمینه فرهنگ خاص عربی داشته باشد؟
3- آیا استفاده قرآن از تشبیهات و تمثیلات عربی به جاودانگی قران آسیب می رساند؟
4- آیا بهره برداری قرآن از تشبیهات و تمثیلات عربی به معنای تأیید فرهنگ جاهلی عرب است؟
2. 3. سابقه و پیشینه تحقیق
مثال ها و تشبیهات قرآن از دیرباز مورد توجُه اندیشمندان و قرآن پزوهان بوده است. در زمینه ارتباط تشبیهات قران با فرهنگ عربی، تنها "واجدة مجید الأطراقچی" در کتاب "التشبیهات القرآنیُة و البیئة العربیة " به صورت مستقل، به آن پرداخته و گزارشی از تشبیهات و تمثیلات مرتبط با فرهنگ عربی را با ذکر توضیح و استناد به تشبیهات و تمثیلات و اشعار عرب، عرضه کرده است. سید محمد علی ایازی نیز در کتاب "قرآن و فرهنگ زمانه" به صورت پراکنده، به رابطه تشبیهات و تمثیلات قرآن با فرهنگ زمانه اشاره نموده است. همین طور، حسن رضا رضایی نیز در کتاب "بررسی شبهات قران و فرهنگ زمانه" به صورت مختصر، در دو عنوان مُجزا به رفع شبهه اقلیمی بودن تشبیهات و تمثیلات قرآن پرداخته است؛ اما به زبان فارسی و به صورت مستقل چنین رویکردی که در تحقیق حاضر بیان شد، در بررسی تشبیهات و تمثیلات قرآنی دنبال نشده است.
2 .4. ضرورت انجام تحقیق
ضرورت پرداختن به خاستگاه فرهنگی تشبیهات و تمثیلات قرآنی از آن روست که هم بهتر تمثیلات و تشبیهات قرآنی مورد پژوهش قرار بگیرد و هم پاره از شبهات مربوط پاسخ داده شود.
2. 5. فرضیه های تحقیق
فرضیه های اصلی و فرعی تحقیق حاضر به این شرح است:
الف) فرضیه اصلی: تشبیهات و تمثیلات قرآن از فرهنگ عربی ریشه گرفته است که البته برخی از آنها میان فرهنگ های بشری مشترک است و برخی هم به فرهنگ عربی اختصاص دارد.
ب) فرضیه های فرعی:
1- برخی از تمثیلات و تشبیهات قرآن خاستگاه فرهنگی مشترک بشری داشته است و در تمام زبان های بشری رواج دارد.
2- برخی از تمثیلات و تشبیهاتی در قرآن هست که زمینه فرهنگ خاص عربی دارد.
3- آیات استفاده قرآن از تشبیهات و تمثیلات عربی به جاودانگی قران آسیب نمی رساند.
4- بهره برداری قرآن از تشبیهات و تمثیلات عربی به معنای تأیید فرهنگ جاهلی عرب نیست.
2. 6. هدف ها و کاربردهای مورد انتظار از انجام تحقیق
انتظاری که از این تحقیق وجود دارد، این است که زمینه های فرهنگی امثال و تشبیهات قرآنی را توضیح دهد و شبهه عدم جاودانگی قرآن و نیز شبهه تأیید اباطیل جاهلی را پاسخ دهد.
2. 7. فهرست منابع
1- الاطراقچی، واجدة مجید. التشبیهات القرآنیة و البیئة العربیة. عراق: منشورات وزاره الثقافة و الفنون، 1978م
2- مسعود میخائیل. امثال و حکایات. بیروت: دارالکتاب اللبنانی،1980م
3- ایازی،سید محمد علی. قرآن و فرهنگ زمانه. قم: انتشارات کتاب مبین، بی تا
4- ثواقب،جهانبخش. تشبیهات و تمثیلات قرآن. تهران:نشر قو، 1416ق/ ا1996م
5- ابوعلی، محمد توفیق. الامثال العربیة و العصر الجاهلی. بیروت: دارالنفائس، 1408ق
6- سبحانی، جعفر، الامثال فی القرآن الکریم. قم: مؤسسه الامام الصادق،1420ق
7. قاسمی،حمید محمد. تمثیلات قران: ویژگیها، اهداف و آثارتربیتی آن. تهران: اسوه، 1382ش.